سیلی ترامپ محکم‌تر بود

 

مجید محمدی :

   بلافاصله بعد از اعلام خبر کشته شدن قاسم سلیمانی و همراهان وی، سیاست داخلی آمریکا و رقابت میان ترامپ و دشمنان اش در روایت‌هایی که از این ماجرا ساخته شد ظهور و بروز یافت. در این روایت‌ها چهار روایت بارز بوده‌اند که آنها را مطرح کرده و توضیح می‌دهم. نکته‌ء جالب اشتراک نظر مقامات آمریکایی مخالف ترامپ با مقامات رژيم اسلامی است که خواسته‌اند با زبان دیپلماتیک سخن بگویند و به تهدید اکتفا نکنند. در انتها به مشکلات عمومی ‌این روایت‌ها اشاره می‌کنم.

دست زدن ترامپ به یک قمار بزرگ

       در روایت اول، دولت ترامپ در کشتن قاسم سلیمانی به اقدامی‌ با پیامدهای پیش‌بینی ناشده متهم می‌شود. مخالفان ترامپ به قدرت انتقام‌گیری جمهوری اسلامی اشاره می‌کنند بدون توجه به اینکه آیا جمهوری اسلامی در موقعیتی هست که این کار را انجام دهد یا نه. این روایت بر روابط میان آمریکا و جمهوری اسلامی متمرکز است. محمدجواد ظریف که خود را با زبان و بیان چپ‌ها هماهنگ می‌کند تا در آمریکا شنیده شود (همچنین می‌توان گفت که چپ‌ها روایت خود را با اسلامگرایان هماهنگ می‌کنند) در چارچوب همین روایت اقدام دولت ترامپ را «ماجراجویی» نامید. روایت غالب مقامات جمهوری اسلامی همین قمار بزرگ‌ ترامپ بوده است.

افزایش تنش در عراق

       روایت دوم، بر عراق متمرکز است و مخاطب را دعوت می‌کند به تأمل در این باب که تاثیر این اقدام ترامپ در تنش‌های جاری عراق چه خواهد بود بپردازد. برخی در چارچوب این روایت تلاش کردند سلیمانی را در سمت آدم خوب‌ها قرار دهند چون سلیمانی و هم‌پیمانانشان با داعش می‌جنگیده‌اند بدون توجه به اینکه دو گروه مافیایی می‌توانند تا ابد با هم بجنگند. این روایت همچنین کشته شدن سلیمانی را عامل بی‌ثباتی بیشتر عراق معرفی می‌کند گویی جمهوری اسلامی برای عراق ثبات به بار آورده است.

جنگ‌طلب یا صلح‌دوست

       روایت سوم، دولت ترامپ را اصولا جنگ‌طلب معرفی می‌کند و اینکه این اقدام می‌تواند به یک جنگ تمام‌عیار دیگر در منطقه منجر شود (برنی سندرز). این روایت از دولت ترامپ در یک سال اول ریاست جمهوری وی در رسانه‌های آمریکایی که عمدتا با چپ‌ها همراهی دارند تبلیغ می‌شد اما دیدارهای ترامپ با رهبر کره شمالی و عدم واکنش ترامپ به ساقط شدن پهپاد آمریکایی توسط جمهوری اسلامی این دیدگاه را به حاشیه راند. بعد از حمله به سلیمانی و همراهان این روایت بازگشته است. ترامپ با دعوت جمهوری اسلامی به مذاکره و ارسال پیام از طریق سفارت سوئیس در تهران چند ساعت بعد از کشته شدن سلیمانی این روایت را دوباره به حاشیه برد.

محبوب یا منفور ایرانیان

       و روایت چهارم از سلیمانی چهره‌ای محبوب و قهرمان در میان ایرانیان می‌ساخت (مایکل مورل، ولی نصر و فرید ذکریا). اینها که تحت تاثیرات نظرسنجی‌های آشپزی شده در مقرّ فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تهران و منتشر شده توسط دانشگاه مریلند در آمریکا هستند معتقدند که این رویداد به تقویت نیروهای افراطی خواهد انجامید. این روایت اصولا از چهار دهه سرکوب سپاه پاسداران و سپاه قدس در ایران و دیگر نقاط دنیا می‌گذرند و سلیمانی را یک فرمانده نظامی در رژیمی‌ عادی معرفی می‌کنند. این روایت چشم خود را بر سازمان سرکوب رژیم و مافیای تروریستی سپاه قدس می‌بندد و در این توهم است که ایرانیان از این مافیا خبر ندارند. اتفاقا کسانی که از این مافیا بهره می‌برند بیش از بقیه از آن خبر دارند. ترامپ و اعضای دولت وی این روایت را نخریده‌اند چون از ساز و کار آشپزی آن خبر دارند. ترامپ در توئیتی قاسم سلیمانی را برای ایرانیان شخصی منفور نامید تا این روایت را مخدوش سازد.

روایات ناقص

       هر چهار روایت چهار نکته‌ی بنیادین را مثل همیشه مورد غفلت قرار می‌دهند:

  1. مقابله‌ با تروریسم سیاست رسمی‌ ایالات متحده بعد از رویدادهای 11 سپتامبر 2001 بوده است. دولت‌های بوش و اوباما که در دو دهه‌ی گذشته با القاعده و داعش مقابله کرده و جمهوری اسلامی را در پرانتز قرار می‌دادند کاملا ناسازگار عمل می‌کردند. البته مقابله با تروریسم هزینه داشته و دارد. نمی‌توان هزینه‌های یک طرف را پر رنگ و هزینه‌های طرف دیگر را قابل قبول نامید. اگر حذف بن لادن و بغدادی ضرورت داشته حذف سلیمانی به همان اندازه و شاید بیشتر ضرورت داشته است. شعار اصلی اوباما در انتخابات 2012 این بود که «بن لادن را کشتیم و صنعت اتومبیل پابرجاست». اما نوبت به سلیمانی که می‌رسد انواع روایات برای عدم درگیری با جمهوری اسلامی ساخته و پرداخته می‌شود.

       کارشناسان امنیتی نزدیک به دمکرات‌ها وقتی به القاعده و داعش می‌رسند معتقدند سران این گروه‌ها را باید حذف کرد اما به جمهوری اسلامی که می‌رسند بر این باورند که باید سران و فرماندهان را از حملات مبرا داشت (سخن مایکل مورل، معاون سازمان سی‌آی‌ای در دوران اوباما، در مصاحبه با سی‌بی‌اس – 3 ژانویه 2020).

  1. نه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یک نیروی نظامی عادی و نه سلیمانی و دیگر فرماندهان نظامی جمهوری اسلامی در کار نظامیگری حرفه‌ای عمل می‌کنند. آنها نقش اصلی خود را حفاظت از امنیت کشور نمی‌دانند بلکه به دنبال برساختن امپراتوری شیعی با غارت منابع عمومی‌ کشورند. سپاه محافظ روحانیون و عامل بقای رژیم اسلامی است. این نیرو برای انجام ماموریت‌های خود به هر اقدامی‌ دست می‌زده است تا حدی که امروز یکی از فاسدترین مافیاهای دنیاست. چپ اروپایی و آمریکایی ظاهرا نمی‌خواهد این واقعیات را ببیند.
  2. منطق ریسک صفر نه تنها در برابر رژیمی‌ یاغی مثل جمهوری اسلامی منطقی نیست بلکه در هیچ تقابلی قابل قبول به نظر نمی‌رسد. اسلامگرایی یک چالش جدی برای تمدن غربی است و این چالش بدون هزینه نخواهد بود. در تقابلی که وجود دارد ( برخی می‌خواهند آن را مثل قوطی حلبی ضربه زده و بعدا بدان فکر کنند) طرفی موفق‌تر خواهد بود که ظرفیت‌های خود و ریسک مقابل را به خوبی بشناسد. اسلامگرایی خطر امنیتی جدی برای تمدن غربی بعد از چالش‌های امنیتی روسیه و چین است و تمدن غربی از همه‌ی ظرفیت‌های جنگ سخت و نرم در برابر آن برخوردار است. هرگونه مماشات با این خطر آن را در آینده هزینه‌دارتر می‌کند.
  3. جمهوری اسلامی با توجه به نارضایی عمومی‌ و ضعف بنیه‌ی اقتصادی در داخل در شرایطی نیست که بتواند به جنگ با آمریکا وارد شود. در منطقه هم میراث سپاه قدس عبارت از جوامعی است ویران که ظرفیت چندانی برای ایجاد مخاطره برای ایالات متحده و غرب در درازمدت ندارند. جمهوری اسلامی در منطقه نفوذ دارد اما بر قبرستان‌ها و ویرانه‌های یمن و سوریه و عراق. مقامات مجبورند ضربات بیرونی را تحمل کرده و انتقامجویی را به سطحی بسیار محدود کاهش دهند.

       بیان خامنه‌ای در برابر مقامات آمریکا همیشه با دو عبارت «غلطی نمی‌توانند بکنند» و «سیلی می‌زنیم» همراه بوده است. این زبان البته ریشه در رفتارهای رؤسای جمهور دمکرات و جمهوریخواه آمریکا از کارتر تا اوباما دارد چون با تصور پایگاه مردمی‌ برای نظام و شأن مذهبی برای رهبران آن در برابر جمهوری اسلامی انفعال پیشه می‌کرده‌اند. اما دولت ترامپ نشان داده است که برای اخلال در روندهای دیوانسالاری و مرداب واشنگتن دی سی به میدان آمده و سیلی وی می‌تواند محکم‌تر باشد. در این روایت تازه، جمهوری اسلامی بدون بسته‌بندی و چنانکه هست دیده و معرفی می‌شود: یک رژیم تروریستی بدون جناح میانه‌رو.

دوشنبه 16 دی 1398 برابر با 6 ژانویه 2020