شارلانیسم سیاسی در دادگاه نوری

 

احمد رشیدی :

طی دو سالی که از دستگیری حمید نوری بدستان توانای ایرج مصداقی و دوستانش می گذرد، من نیز بعنوان یک ایرانی مدافع حقوق بشر، در حد توان خودم تلاش کرده‌ام، که ضمن حضور در دادگاه، از نزدیک، اولین پیروزی درخشان در چهل ساله ی اخیر بر علیه جنایتکاران حاکم بر میهنمان را از نزدیک دنبال کرده و در کنار جنبش دادخواهی باشم، و مانند اکثریت مردم و خانواده های قتل عام شدگان و جانباختگان، روز پیروزی را انتظار می کشبم.

از دهم آگوست نیز که محاکمه ی حمید نوری آغاز شد، بعضاً وقایع دادگاه را با شما به اشتراک گذاشته ام، و این گزارش نیز در همان امتداد، انعکاسی از واقعیت هایی هستند، که متأسفانه در دوربین ها به تصویر کشیده نمی شوند.

همگان شاهد بودند که از روز دستگیری و طی دو سال تجدید بازداشت ماهانه ی حمید نوری، اکثریت قریب به اتفاق مدعیان دروغین و میدان داران شیادی کنونی دادگاه نوری، که اکنون برای ملا خور کردن این پیروزی، در تلویزیون ها و کلاپ هاوس های خودشان، هیچ خدای سرخ و سبزی را بنده نیستند، نه تنها در دادگاه حضور نمی یافتند، یا حداقل امثال من افتخار دیدن این بازاریان سیاست رقابت را در استکهلم نداشتیم، بلکه بعضاً در یک سمفونی هماهنگ رنگین کمانی سرخ و سبز و سیاه، در همراهی با قضاییه ی رژیم، نه تنها از آغاز تا پایان دو ساله، ابتدا با سکوت، و سپس آنرا توطئه ی وزارت اطلاعات، و سوزاندن یک مهره ی آبدارچی قضاییه برای سرگرم کردن اپوزیسیون خارج کشوری و …تحلیل و توصیف می کردند، بلکه با خرسندی از هیچ رذالتی در حق آقای مصداقی و دوستانش نیز دریغ نکردند و…

اما علیرغم  تمام اینها که به اشارتی یادآوری کردم، و ظاهراً تمام مدعیان حاضر خود را به فراموشی عمدی زده اند، کنش واکنشهای حضرات در یکی دو هفته ی اخیر واقعاً حیرت آور بود، و مرا بیاد تسخیر سفارت آمریکا در تهران می انداخت، که هر کدام برای عقب نماندن از قافله، و تبلیغات بیشتر گروهی خودشان، چه تظاهرات و آکسیون هایی که آن موقع با حمایت از شعارهای ضد امپریالیستی امام خمینی! براه نیانداخته بودند و…

حالا نیز حضرات با همان تاکتیک های نخ نمای چهار دهه ی گذشته ای که هرگز جسارت نقدش را نداشته اند، در یک چرخش صد و هشتاد درجه ای معمولشان، اینبار با پیروز خواندن خود در دادگاه نوری، باز هم به فرموده، قصد تسخیر دادگاه نوری را دارند!.

در این مسیر استراتژیک شکست خورده، البته هیچ پرنسیپی در قاموس دستور دهندگان و مجریان با مزد و بی مزد شان نبوده و نیست!، از هل دادن ما و شرکت کنندگان غیر گروهی، جلو افتادن و تسخیر صندلی های ناظران دادگاه برای اعلام پیروزی به هواداران خود، تا حتی کارهای خلاف آیین نامه ی نظم دادگاه، مانند دست بدست کردن شماره های حضور و نشستن در سالن ناظران دادگاه، برای جابجا کردن نفرات گروه خودشان، که معلوم نیست از سر بی حوصلگی و بی مایه گی برای چند ساعت نشستن و دنبال کردن دادگاه است، یا باز هم دستورالعمل های تشکیلاتی مشابه، که البته پس از اولین روز هفته، حتی محافظان داخلی سالن دادگاه متوجه این اقدامات غیر اصولی و حتی از نظر آنها عجیب و ضد اجتماعی شده و حضرات خاطی را به تندی از سالن بیرون انداختند، تا قالب کردن تیم چهار نفره ی غیر حرفه‌ای بعنوان خبرنگار و … که همه و همه فقط زوایای گوناگون فرهنگ شارلانیسم سیاسی حضرات را متأسفانه اینبار در دادگاه نوری به معرض دید عموم قرار داده اند.

این در حالیست که من شاهد دیدن ایرانیان شریفی بودم، که برای یکبار حضور یافتن در دادگاه نوری، با هزینه شخصی خودشان از کشور ها و شهرهای مختلف به استکهلم آمده بودند، ولی بدلیل این لشکرکشی های شارلاتان ها، متأسفانه امکان حضور در سالن ناظران دادگاه را نیافتند، و به همین دلیل سوالی که از جانب ایرانیانی که دل در گرو پیروزی این دادگاه، و نه مانند شما، مختل کردن روند دادگاه، را دارند، این است که آیا در سرانه پیری و هفتاد سالگی هم شرم نمی کنید؟.

 البته علیرغم اینکه شرم در فرهنگ ارزش های واقعی شما جایی نداشته و ندارد!، اما من در نقد خویش شرمنده از زمان های همکاری با چنین موجوداتی بوده و هستم، که جز منافع شخصی و گروهی و قلم به مزدی خویش، هرگز به فکر مردم در بند میهنمان و خوشحال کردن خانواده های جنبش دادخواهی نبوده و نیستند.

 لذا به تمام کسانی که در حسادت و حقارت شخصیتی و عقب ماندگی تاریخی خودشان، مجسمه های بلاهت و مضحکه ی تاریخ معاصر میهنمان بوده و هستند، تنها از قول حافظ باید گفت:

تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم

از که می‌نالی و فریاد چرا می‌داری؟

ای مگس دادگاه نوری نه جولانگه توست

عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری.

بیست و سوم اکتبر، استکهلم