«شجاعت انتقاد از خود و هوچی گری های بیخود»

احمد رشیدی :

همانطور که در مقاله ی قبلی نوشته بودم، در سه روز نخست شروع محاکمه ی حمید نوری، من و ما شاهد وقایع بسیاری در مقابل دادگاه استکهلم بودیم، که به آنها اشاره کردم، اما فقط یکی از واکنش های رخ داده، سرمایه ی دستان خالی شد، تا بقول معروف، خود خوانی و خود خندی، حالا تنها دستمایه ی جماعتی شده، که در لباس های مندرس مومنان و چپ نمایان، تنها نقطه اشتراک آنها اکنون نیز همچنان در حمله به آقای بهبهانی و…شده است!

واقعیت این است که انتقاد از خویش شجاعت می خواهد!، و باعث رشد فرد و همه می باشد، و همه نیک می دانند که معذرت خواهی آقای بهبهانی از دوستان جنبش دادخواهی می باشد و لاغیر، که یک نمونه روشن و نادر است، زیرا لااقل در نیم قرن اخیر میهنمان می دانیم که تک و توک شخصیت های فرهیخته و سیاسی ایران مانند خانم هما ناطق و آقای خویی از خودشان انتقاد کرده و گذشته ی خودشان و تمام مدعیان، با هر برند مندرس کلاه و لباس چریک چپ و اسلام انقلابی و …را نه آفتاب کاران جنگل ها، بلکه بدرستی گه کارانی توصیف کردند، که پس از سینه زنی در پشت سر خمینی، هنوز هم در حاشیه‌ی دادگاه استکهلم سنج عاشورا را می زدند، و همگی هنوز هم بقول هما ناطق در حال قاشق قاشق خوردن همان گه زدن و ریدن به تمام مردم و میهنمان از پیش و پس از پنجاه و هفت بوده و هستند، حالا یک نفر پیدا شد که بالاخره با سخت کوشی و تمرکز بر دشمن اصلی مردم، توانست یکی از جنایتکاران ضحاک دوران را به بند بکشد تا با اجرای عدالت، چشم و دل مادران و پدران داغدار ایرانی را شاد کند، برای یک وطن پرست ایرانی چه فرقی می کند که نامش فریدون باشد یا ایرج یا …پس بسادگی می توان نتیجه گرفت که حمله کنندگان به ایرج مصداقی و اعضای خانواده های خاوران و جنبش دادخواهی حاضر در مقابل دادگاه استکهلم، بویی از هویت ایرانی نبرده اند!، و بی دلیل نمی بینم که پس از خانم مسیح علی‌نژاد، امروز آقای رضا پهلوی نیز صریحا در توییتر ضمن حمایت صریح از آقای ایرج مصداقی و دوستانش، آرزوی پیروزی را بدرقه راه ایشان کردند، همانطور که بی حکمت نمی بینم که چرا تمامی افراد و گروه های اشاره شده ای که هنوز برای کوفه و کربلا، مسکو و دیوار برلین، ونزوئلا و کوبا و…سینه زنی و یقه درانی می کنند، همگی ضمن حمله به آقای پهلوی و خانم مسیح علی‌نژاد، با یادآوری اعدام های  خلخالی در بقول آنها انقلاب کبیر پنجاه و هفت، عکس و فیلم آقای بهبهانی را هم بعنوان سند پیروزی خودشان نشر و بازنشر وسیعی کرده اند، اما همه ی این حضراتی که دهه ها در کشور سوئد، و در اروپا و آمریکا زندگی انقلابی و چریکی هم فال و هم تماشای خودشان را ادامه می دهند!، قطعاً می دانند که آن حرکت انجام شده، یک اکت اعتراضی مسالمت آمیز در تمام اروپا و آمریکا بوده و هست، اما آن هوادار بخدمت گرفته شده که برای لگد زدن به آقای بهبهانی فرستاده شد، جرم آشکاری  بود!، اما افرادی که در همراهی با این جماعت، مدعی آقای بهبهانی شده اند، نسبت به لگدپرانی و حمله کردن به سمت آقای بهبهانی که پلیس مانع آنها شد خفه خون گرفته اند، و چیزی از این اقدامات بی شرمانه و ضد ملی این جماعت به زبان نیاورده اند…

 پس

«نفرین به شما

آیندگان، بر شما نبخشایند، هر یاد و یادواره از شما را،

و از شما بیاد آورند، هرگز، مگر به ننگ و بیزاری!»

حالا که آقای سعید بهبهانی، شجاعانه ضمن نقد درست خویش، از اعضای جنبش دادخواهی و مردم معذرت خواهی کرده است، آیا رهبری این گروه ها، و حتی یکی از مسولین نه پشت صحنه، بلکه در صحنه ی آنها، جسارت دارند که بیایند و بخاطر ایجاد تنش، تلاش برای ایجاد درگیری، توهین های بی‌شرمانه  به آقای مصداقی، و تعرض به آقای بهبهانی، آقای علی اصغر سلیمی، و ادامه‌ی همین فحش های چاله میدانی نظیر مادر ج… تا روز سوم دادگاه و توهین وقیحانه به شخصیت های هنری، ادبی و …مردم ایران نظیر خانم شهلا شفیق و…معذرت خواهی کنند؟

واضح است که جرأت و شجاعت و اجازه ی چنین کاری را ندارند، والا که سرانجام کارشان به این فرجام بد نمی رسید!، پس تجارب اجتماعی و فرهنگی ما نشان می دهند که مردم یک شلوار پایین کشیدن را بسادگی فراموش می کنند، اما یک نقد، و یک معذرت خواهی را بعنوان یک ارزش، همیشه بیاد خواهند داشت!

در پایان می خواهم ضمن تشکر و قدردانی از این اقدام شجاعانه ی آقای بهبهانی، یادآوری کنم که ما اعضای خانواده جنبش دادخواهی ساکن  سوئد، بخوبی در همین سه روز اول دادگاه شاهد بودیم، که آقای بهبهانی و همسر محترم ایشان، و دیگر شخصیت هایی که از راههای بسیار دوری از آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و…برای حمایت از دادگاه و محاکمه ی نوری جنایتکار به اینجا تشریف آورده بودند، بر خلاف کاروان های راهیان کربلا و ساندیس خور های دو سر طلا!، این شخصیت های شریف، همگی بر خلاف ؛شخصیت های صف مقابل؛ با هزینه فردی، هتل، خوراک و سفر خویش را تأمین کرده بودند، و به همین دلیل بعنوان یکی از ساکنان استکهلم، ضمن درود و تشکر فراوان از تمام شما، امیدوارم که جای شما را پر کنیم، و پیروزی بزرگی بدست آوریم، و فراموش نکنیم که این دادگاه نوری جنایتکار، دادگاه کل رژیم است!

احمد رشیدی

آگوست ۱۴ ،استکهلم