سعید ملکی :
در روزهای اخیر بهدنبال دیدار اعضای انجمن فرهنگی ناشران آموزشی کشور (ناشران کتاب کنکور و کمک درسی) با تعدادی از علما و مراجع تقلید قم فضای رسانهای سنگینی بر علیه آنچه «مافیای کنکور» لقب دادهاند، به راه افتاده است. در ابتدا روزنامة اصلاحطلب اعتماد، پس از آن روزنامة اصولگرای جوان و همچنین روزنامة همشهری و… تیتر یک خود را به این دیدار اختصاص دادهاند. فضای مجازی نیز ملهم از فضای موجود در رسانههای کثیرالانتشار به این مهم واکنش نشان داده است. جالب آنجاست که حتی برنامههای تلویزیونی حالا خورشید و 20:30 نیز به میدان آمدهاند و…
در این فضای سنگین رسانهای اما یک ماجرا در سکوتی سنگینتر در شرف انجام است؛ اخراجهای گستردة کارگران و کارمندان انتشارات بینالمللی گاج به مثابة یکی از ستونها اصلیِ مافیای کنکور.
میگویند و درست هم میگویند که از فروش سالیانة کتابهای کمک آموزشی سود هنگفتی نصیب سوداگرانی چون ابوالفضل جوکار قهرودی( مؤسس و مدیر عامل گاج) میشود.
میگویند و درست هم میگویند که مافیای کنکور، علناً آموزشوپرورش کشور را به گروگان گرفته است.
میگویند و درست هم میگویند که با تبلیغات افسارگسیخته و افسانهای مؤسسات آموزشی، صداوسیما به واحد روابط عمومی و تبلیغات این مؤسسات تنزل یافته است.
میگویند و درست هم میگویند که سیستم تستزنی و «مشق شب» و… سم مهلکی برای استعدادهای درخشان آیندهسازان این مرز و بوم است.
باری! اما نمیگویند که در زیر پوست این مؤسسات کذایی چه کثافتکاریهایی در حال انجام است. بله! این انگلهای آموزشی در حال ادرار کردن بر روی ما هستند، رسانهها اما میگویند باران میبارد. در این وانفسا کسانی نیز هستند که عاری از هرگونه تخصص در زمینة تعلیم و تربیت از «باران رحمت الهی» سخن میگویند. وامصیبتا!
گاج فاسدترین است!
چرا کسی نمیگوید که بزرگترین انتشارات ایران و چه بسا خاورمیانه دستخوش هیجانات روانی فردی است که یکبار میگوید مجموعهام باید 5 برابر شود. بار دیگر میگوید باید به یکسوم تقلیل یابد. یکبار میگوید همة پرسنل باید تا 10 شب بمانند. بار دیگر میگوید اضافهکاریها و تعطیلکاریها لغو است و همه باید رأس 16:30 محل کار را ترک کنند. یکبار میگوید فلان برند را تأسیس کنید. بار دیگر میگوید همان برند را تعطیل کنید و…
چرا کسی نمیگوید که ایشان قراردادهای سفید امضا در مقابل کارگران و کارمندانِ به جان آمده از بیکاری و دربهدری میگذارد؟ چرا کسی نمیگوید که ایشان در پایان هر سال به زور و البته به دروغ از همه امضا و اثر انگشت میگیرد که سنوات سالیانهشان را دریافت کردهاند؟ چرا کسی نمیگوید که چرا حقوقهای نجومی نورچشمیهای مجموعه چون آتنا سلیمانی، محمدرضا توکلی، حبیب میدانچی و… در هیچکجا ثبت نمیشود و هیچگونه «سند مالی» در این زمینه وجود ندارد؟
چرا کسی نمیگوید که بسیاری از اموال و داراییهای ایشان در آلمان است؟ چرا کسی به خروج دهها بارة ایشان از ایران به مقصد کانادا و چرایی آن اشارهای نمیکند؟ چرا کسی از زمینخواریها و ملکبازیهای ایشان چیزی نمیگوید؟ چرا کسی از انبار کاغذ ایشان در شورآباد تهران چیزی نمیگوید؟ و…
چرا کسی از حجم عظیم چکهای برگشتی ایشان پرسوجو نمیکند؟ چرا کسی از حجم عظیم بدهیهای بانکی و… ایشان چیزی نمیگوید؟ چرا کسی نمیپرسد چرا تنها دسته چک ایشان متعلق به بانک ملی شعبة قهرود است و دیگر بانکها حال اعطای دسته چک به ایشان نیستند؟ چرا کسی نمیگوید که ایشان یکبار با پخشکنندههای کتاب گافبندی میکند که چنینوچنان کنید و بار دیگر با اعلام تخفیفهای پنجاه درصدی همان پخشکنندهها را به خاک سیاه مینشاند؟ چرا کسی دربارة فرارهای مالیاتی ایشان چیزی نمیگوید؟ چرا کسی دربارة کتابسازیهای مضحک و پر از اغلاط علمی، املایی و تایپی سخن نمیگوید؟ چرا کسی از دریافت کاغذهای دولتی و… سخن نمیگوید؟ چرا کسی دربارة عوامفریبی ایشان در مورد نفرات برتر کنکور هر سال چیزی بر زبان نمیآورد؟ و…
رسانهها نوشتهاند 350 میلیارد تومان آگهی به صداوسیما توسط یکی از این مؤسسات پرداخت شده است. فرض کنید اغراق میکنند، 35 میلیارد تومان که بوده است! خُب پرسش این است: «از کجا؟!»
و پرسش مهمتر این است که همین مؤسسة کذایی چطور در یک سال این همه هزینة برای تبلیغات میکند اما شب عید به یکباره در آبانماه 150 نفر و سپس در آذرماه 500-400 نفر و احتمالاً در اسفندماه تعداد دیگری را اخراج میکند؟ میپرسم متناسب با درآمد هنگفت مالی و همچنین تبلیغات ایشان در اینجا و آنجا کل حقوق پرسنل اخراجی در سه ماهة پایان سال چه مقدار میشده است؟
واقعاً چرا؟!
رسانهها به جای خود! در اولین روزها خبر اخراجهای گستردة کارگران و کارمندان گاج به اتحادیه آزاد کارگران ایران نیز اطلاع داده شد. دریغ اما از یک سطر خبر در کانالشان. چرا؟! آیا مدعیان کارگران منتظرند تا خبر به واقعیت بدل شود و آنها نیز بالطبع سیاهپوش شوند و «فعال کارگری» بودنشان را اینگونه در بوق و کرنا کنند؟
نگارنده بهعنوان یک شهروند عادی از مسئولین محترم این مملکت میپرسم: تحریمها در کجای چرخة اقتصادی گاج تأثیرگذار بوده است؟!
نگارنده بهعنوان یک شهروند عادی از معاونت محترم اقتصادی وزارت اطلاعات و امنیت جمهوری اسلامی میپرسم: آیا ماجرای ممنوعالورود شدن ابوالفضل جوکار به کشور آلمان، به دلیل اتهام پولشویی و تخلفات مالی در آن کشور واقعیت دارد؟ میپرسم ماجرای ساختمان اصلی انتشارات گاج و پروندهای که در دادگاه منیریه همچنان مفتوح است، چیست؟ میپرسم ماجرای مارال ستاره و درگیریهای حقوقی ایشان با همسر اسبقشان چیست؟
از اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران میپرسم: قطعا سالها ایشان را رصد اطلاعاتی کردهاید، از همه چیز مطلع هستید و… چرا سکوت کردهاید؟
مگر شمایان مسئولین امنیت ملی این مملکت نیستید. آیا در زمانهای که هر بیسر و پایی برای کشور عزیزمان ایران خوابهای پنبه دانهای دیده است اخراجهای بیدلیل و با دروغ و دغل و… به امنیت ملی آسیب نمیزند؟!
از وزارت کار و تأمین اجتماعی که وزیر جدیدش برای خانوادههای بیبضاعت پیامک میفرستد که چرا فرزندتان به مدرسه نمیرود و… میپرسم: چطور در 2 تیرماه 1397 در جشنوارة تجلیل و تکریم کارآفرینان و مدیران اشتغالزای کشور با حضور وزیر امور خارجه، معاون امور سیاسی وزارت امور خارجه، نمایندة مجلس شورای اسلامی و جمعی از کارآفرینان برتر کشور، تولیدکنندگان و جمعی از فعالترینهای حوزة کارآفرینی کشور در مرکز همایشهای صداوسیما، به ایشان تندیس طلایی کارآفرین برتر سال 97 را دادهاید اما به یکباره و پس از 6 ماه این حجم از اخراجیها روی دستتان مانده است؟
میپرسم قراردادهای گاج چند ماهه است؟ میدانید و میدانیم که مجموع قراردادهای اکثریت قریب به اتفاق پرسنل گاج 3 ماهه بوده است. بنابراین چطور میگویند که 30 آذرماه پایان قرارداد پرسنل اخراجی است. مگر مابین 30 آذرماه تا 1 دیماه خلائی وجود دارد؟ مگر لافاصله پس از 30 آذرماه، 1 دیماه ظاهر نمیشود؟
از ادارة کل بازرگانی صداوسیما میپرسم: آیا این ادعا واقعیت دارد که ایشان توسط رانتی که حبیب میدانچی در آن سازمان دارد توانسته با فریب گستردة افکار عمومی، متناسب با مادة 5 (تعداد کارکنان تایید شده توسط تامین اجتماعی) شرایط احراز «طرح حمایت از کار و خدمات ایرانی» نهایت بهره را ببرد و از تخفیفهای فوقالعاده برخوردار باشد؟
از وزارت امور اقتصادی و دارایی میپرسم: وضعیت مالیاتی شرکتهایی که ذیل نام ابوالفضل جوکار فعالیت میکنند چگونه است؟
از خیلیهای دیگر سؤال دارم اما بماند برای بعد…
*****
آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید، صدها نفر شب عیدشان بیکار شدهاند، بسیاری از این افراد درگیر مسایلی چون درمان همسر سرطانی، درمان کودک بیمار، اجارهبهای منزل، قسط و وام و… هستند. کارگران و کارمندان بخشهای خدماتی نیز جزئی از بدنة ستمدیدگان این جامعهاند. صدای آنها باشید. نگذارید سوداگران زندگی و شرافت زحمتکشان این آبوخاک را بازیچة هواهای نفسانی خود کنند.
*****
این همه اما نه مشکلات و کدورتهای شخصی نگارنده با ابوالفضل جوکار است، نه مچگیری از ایشان و نه ایراد اتهامات بیاساس و…
اینها پرسشهایی است که سالها در میان پرسنل گاج رد و بدل میشد و البته گوشة اندکی از این کوه یخ به افکار عمومی درز یافته بود. همین و بس!
اینها میتواند و باید امروزِ روز که میهنمان در معرض انواع و اقسام تهدیدات سیاسی و اقتصادی و … است پرسش بسیاری از ایرانیان باشد.
در پایان لازم میدانم بر این مهم تاکید کنم که نام بردن از یک برند و یک شخص خاص در این نوشتار صرفاً از آن جهت است که اخراجهای گسترده و بیدلیل در آنجا و توسط ایشان صورت گرفته است و لاغیر!
سفرههای کوچکشده را شاید بتوان تحمل کرد، برچیدهشدن سفرههای صدها خانواده را اما نه!
بعد از تحریر:
خبرهای جدید حاکی از افزایش تعداد پرسنل اخراجی است.