شیعه گری فاشیستی، سفارت، حوزه و ترور در جهان

دکتر جلال ایجادی :

پدیده دین در طول تاریخ خود تغییر می کند، انبوه و فربه تر می شود و یا سقوط قطعی می کند و فراموش می شود. دین سیال است و در بستر اجتماعی با وابستگی به گروه های اجتماعی یا قدرت سیاسی و شبکه های نفوذ مورد تمرین و پراتیک قرار می گیرد. مردمان مذهبی فناتیک ستون اجتماعی رشد دین هستند ولی این بازتولید ایدئولوژیکی دین در روان و رفتار انسانها توسط قدرت های حاکم و شبکه ها و جریانهای معطوف به قدرت، هدایت می گردد و پراتیک اجتماعی بصورت آگاهانه و روزمره آنرا تکرار می کند.

چگونگی رشد شیعه و حامیان آن

از زمان صفویه پیوسته حکومت برای استحکام قدرت خود با بودجه کلان دین و مراسم دینی را تقویت کرده است. در دوران قاجاریه آخوندیسم نفوذ گسترده ای بدست آورد و فتوای آخوندها جنگ ایران و روس و در نهایت شکست ایران را فراهم ساخت. در زمان پهلوی دوم میدان عمل اسلامگرایان گسترده و متنوع شد. شاه خود را طرفدار دین اسلام معرفی کرده، به بخشی از آیت الله ها اتکا نموده، سانسور و ساواک را مستولی ساخته و توان و شجاعت در انتقاد از دین را سلب کرده بود. برعکس در جامعه تعرض بیسابقه حوزه و مبلغان شیعه علیه رفرم ارضی شاه و علیه رای دادن و حقوق زن ها اوج می گیرد. دین اسلام بشکل «مدرن تر» وارد جدال علیه سکولاریزاسیون و گیتی مداری جامعه می شود. ایجاد انجمن و مدرسه دینی، نفوذ در میان دانشجویان و جوانان، تریبون شریعتی در حسینه ارشاد، چاپ و پخش کتاب و جزوه و اعلامیه و گفتارهای ضبط شده، چهره سازی از برخی روحانیون در زندان، شیفتگی بخش مهمی از سیاسیون مخالف شاه و هنرمندان و شاعران و نویسندگان نسبت به اسلامگرایانی مانند آیت الله طالقانی مهندس بازرگان و آیت الله خمینی و آیت الله منتظری، همه و همه، از هیولای اسلامی اهرم مبارزاتی و بت سازی مقدس ساخته و جامعه را به گرداب فاشیسم اسلامی کشاندند. شیعه گری در پایان سده بیستم و آغاز سده بیست یکم میلادی اوج می گیرد و اوج گیری ایدئولوژیکی فاشیستی نخبگان بسیاری را بیهوش می کند. ذهنیت روشنفکری این دوران در ایران و نیز در فرانسه مانند ذهنیت میشل فوکو مغلوب هیجانهای فاشیستی و پروپاگاند شیعه می گردد. از زمان پیروزی فاشیسم شیعه در 1357 خورشیدی در ایران ساختار حکومتی، ایدئولوژی حکومتی، مقررات و قوه قضائیه با اسلام شیعه درهم آمیخته است. مصرف دین توسط نهادها و سیاسیون حاکم و مسئولان اداری بیسابقه بالاست. مصرف شبانه روزی دین و شیعه گری، بشکل پروپاگاند تهیجی و دستورهای دینی و حکم های اسلامی و پندها و اندرزهای دینی و اخلاقیات دینی و نوحه ها و روضه خوانی ها، یک واقعیت ناهنجار و زمخت و ساختاری است. 

قدرت سیاسی و نظامی شیعه در ایران و تمام دستگاههای ایدئولوژیکی و پروپاگاند و دینی آن، یک حکومت گسترده و کشوری را تشکیل می دهد. شیعه گری ایدئولوژی حکومتی و طبقه حاکم است و در ضمن ابزاری برای اسارت اعضای جامعه و بازتولید وابستگی روانی آنهاست. شیعه فقط مراسم دینی و عزاداری و روایات موهوم امامان شیعه نیست، دربردارنده رسانه های حکومتی دینی، یک سلسله مراتب بزرگ حوزوی و یک شبکه آموزش در داخل کشور است. افزون برآن، رژیم دارای یک سیاست امپریالیستی منطقه ای و جهانی است. ایجاد جنگ و تروریسم و گرگانگیری و حملات سایبری و توطئه های سیاسی و سکسی ویژگی این سیاست است. در این چارچوب، شبکه عظیم تبلیغاتی و تشکیلاتی و جاسوسی، شبکه تروریستی با استخدام افراد غیر ایرانی در خارج از کشور بویژه در خاورمیانه اجزای این سیاست است. 

ساختن بیش از 12 هزار امامزاده در ایران، گسترش ایدئولوژی امام زمانی، اربعین سازی، کنکورهای قرآن خوانی، عاشورای حسینی، درس و تکلیف مذهبی برای دختر و پسر در مدرسه، تلفیق دین با درسهای دانشگاه، لشگر عظیم آخوند در حوزه و اداره و مدرسه و رسانه، شمار زیادی معلم و خبرنگار مذهبی، فعالیت مبلغان دینی ریز و درشت بسیار، رسانه های دولتی دینی و روزنامه های حامل ایدئولوژی اسلامی، همه این عناصر ایدئولوژیکی فعالانه تربیت روان های کم فرهنگ و خرافی را بدست گرفته اند. این تربیت با سه روند مرتبط است. این تربیت، از نظر احساس با هیجانهای دینی پرداخته میشود و شور زندگی جای خود را به شور مرگ پرستی می دهد، از نظر معیارهای ارزشی با امور «مقدس دینی» ساختار پیدا می کند و درستکاری و پرهیز از دروغ و خشونت جای خود را به تزویر و ریا و پرستش جنایتکاران دینی مانند محمد رسول الله و علی ابن ابی طالب می سپارد، از نظر شناخت با شبه دانش اندوزی، سامان می یابد و قصه آدم و حوا جای تئوری داروین و زیست شناسی می نشیند و علم تاریخ و بررسی استعمار اسلام و عرب، جای خود را به هجویات اسلام و دین «صلح» می دهد.

اوج گیری استراتژیکی شیعه فقط در ایران نیست. در استراتژی منطقه ای و جهانی، یا دین اسلام باید رشد کند یا باید به حاشیه برود و بمیرد. همه دین ها در تعرض استراتژیک و پروپاگاند و سازماندهی فرقه ای و خانوادگی و قومی رشد کرده اند. در شرایط مدرن ما، پول کلان و تکنولوژی و بازاریابی تهاجمی به روش سنتی افزوده شده اند. در جهان، پروتستانها و اسلامگرایان دو جریان در حال توسعه هستند. شیعه گری با انقلاب خمینیستی در ایران و وجود حکومت مسلط بر ایران و تمام شبکه های تبلیغی جهانی که پول کلان مصرف می کنند در حال رشد است. رژیم دینی در ایران با حجم عظیمی از پول نفت و پولشوئی و مواد مخدر و گروه های نیابتی در حال فربه کردن شیعه در جهان است. شیعه گری تا به امروز هرگز چنین توسعه ای در جهان نداشته است. استراتژی رژیم شیعه ایران در رقابت دینی منطقه ای و جهانی، در توسعه طلبی دینی هرگز کوتاه نیامده است. شیعه گری که یک مذهب ریا و دروغ و توطئه و تقیه و ترور است با موضع خصمانه علیه دمکراسی و آزادی، از میان عقب مانده ترین افراد روی کره زمین عضوگری کرده و شارلاتان ترین ایدئولوگ ها را به دستگاه تبلیغاتی خود متصل می کند. البته فراموش نکنیم که شیعه گری از حمایت نواندیشان دینی مانند عبدالکریم سروش و مدافعان او و روزنامه نگاران مذهبی و بی مایه و فرصت طلب و ولنگار برخوردار است. جوانان اصلاح طلب دیروز به روزنامه نگار تبدیل شده و در رسانه های پرآوازه مقام گرفته و برای نواندیش و «اسلام رحمانی» با زیرکی و نیرنگ چهره سازی مثبت می کنند.

 اسلام شیعه با طبقه آخوند به قدرت می رسد و ماشین نظامی و سیاسی و بوروکراتیک و دیپلوماتیک و مالی را تصرف می کند. اسلام شیعه با آخوند و نواندیش و ملی مذهبی، ایران را به محاصره اهریمنی درمی آورد و مغزها را تهی از خردگرایی می کند. این خرابکاری روانی با کمک چپ گرایان «شوروی تبار» و روشنفکران اسلاموفیل و خیل افراد ساکت فرصت طلب بی مایه صورت می گیرد. در عرصه خارجی، رژیم باتوجه به مناسبات جهانی قوای خود را ساماندهی می کند. تمام سفارتخانه های رژیم و مرکزهای رسمی دیپلوماتیک و فرهنگی در خدمت توسعه شیعه گری قرار می گیرد. در تاریخ شیعه، چنین امکانات مالی و سازمانی و سیاسی و دیپلوماتیک گسترده هرگز وجود نداشته است. هر سفارت خانه شیعه محل تبلیغ و توطئه و جاسوسی و همچنین اقدام تروریستی می باشد.

سفارت ایران در پاریس و ماجرای گرجی

سیاست خارجه رژیم شیعه ایران از آغاز بر اساس بحران سازی و در موازات، برقراری روابط پنهانی با غرب بوده است. نمونه ای از این بحران سازی و جاانداختن پایگاه های شیعه، نقش رژیم ایران در بمب گذاریهای تروریستی در پاریس در دهه 60، به گروکان گرفتن شهروندان فرانسوی در لبنان توسط حزب الله و معاملات پنهانی با غرب از جمله فرانسه است. این بحران سازی منجر به محاصره درآمدن سفارت ایران در پاریس برای دستگیری وحید گرجی، نفر شماره دوم سفارت ایران در فرانسه، در ژوئیه 1987 (تیر 1366خورشیدی) گشت. وحید گرجی بطور رسمی، تنها مترجم سفارت ایران در پاریس بود، اما بطور غیر رسمی او نفر شماره دوم سفارت و مسئول اتصال شبکه های اسلامی در فرانسه بشمار می آمد و افزون برآن برای عادی سازی روابط بین دو کشور با مقامات فرانسوی مذاکره می کرد. او از مصونیت دیپلماتیک برخوردار نبود. دادگاه فرانسه با تحقیقاتی که در باره حملات در 1985-1986 (از جمله بمب گذاری در خیابان رن در پاریس) کسب کرده بود، قاضی ژیل بولوک را مسئول پرونده می کند. قاضی پاریسی وحید گرجی که با محمد مهاجر و فواد علی صالح رابطه داشت، را متهم می نماید. از نظر پلیس عامل اصلی عملیات تروریستی پاریس وحید گرجی است. قاضی در تاریخ 2 ژوئن 1987 درخواست دستگیری او را می نماید. روز بعد پلیس او را در خانه پیدا نمی کند. در واقع با توافق افرادی از پلیس، وحید گرجی در سفارت ایران پناه برد. ولی یادآوری باید کرد سفارت تحت نظارت پلیس بود. در روز 2 ژوئیه، ماجرای گرجی توسط برخی ایرانیان در یک کنفرانس مطبوعاتی عمومی می شود و گفته می شود یک دیپلمات فرانسوی، دیدیه دسترومو، او را در دقایق آخر با اجازه نخست وزیر شیراک با خبر کرده است. سازش پشت پرده، سناریوی دیگری را رقم زده بود.

برای درک سازش، به روابط ایران و فرانسه و تسلیحات در زمان جنگ با صدام توجه کنیم. زمانی که قوای ایران بندر عراقی فاو را تصرف کردند، مقدار زیادی از موشکهای زمین به دریای «ماترا» ساخت فرانسه بدست قوای ایران افتاد، اما این موشکها دستگاه هدایت کننده نداشتند. وحید گرجی که برای عادی کردن روابط ایران و فرانسه تلاش می کرد و با بعضی از ماموران اداره ضد جاسوسی «مناسبات دوستی» پیدا کرده بود، برای خرید دستگاههای هدایت کننده تلاش کرد و پس از چند ماه تلاش موفق شد این دستگاهها و قطعات مورد لزوم دیگر را خریداری و با دو هواپیمای باری ایرفرانس به ایران بفرستد. افشای احتمالی این معامله پنهانی که به نوعی واترگیت تبدیل می شد، برای دولت فرانسه نگران کننده بود. ژاک شیراک نقش دوگانه بازی می کند. سازش پنهانی، آزادی گرجی و عدم افشای معامله نظامی را دربرمی گرفت. این پرده اول سازش بود.

در تاریخ 13 ژوئیه 1987، ژاک شیراک، نخست وزیر، هشدار می دهد که وحید گرجی نمی تواند به ایران بازگردد مگر اینکه توسط دستگاه فضائی مورد بازخواست قرار گیرد. در 14 ژوئیه، دیپلماتهای فرانسوی در تهران به گروگان گرفته می شوند، و این اقدام باعث قطع روابط دیپلماتیک بین دو کشور در 17 ژوئیه می گردد. شارل پاسکوا، وزیر کشور فرانسه، که پنهانی با عناصر رژیم در باره سرنوشت گروگانهای فرانسوی در لبنان توسط حزب الله مذاکره می کرد، وحید گرجی را بعنوان وجه المصالحه پیشنهاد می دهد. در 28 نوامبر، دو گروگان، «راجه اوک» و «ژان لویی نورماندن»، توسط حزب الله لبنان آزاد می شوند. روز بعد، وحید گرجی پس از اینکه از طرف قاضی ژیل بولوک احضار و مورد بازخواست قرار می گیرد، بدون هرگونه اتهامی علیه او، آزاد می گردد و سپس بلافاصله به ایران می رود. به این ترتیب می بینیم که تروریسم و گروگان گیری و مناسبات پنهانی و بحران سازی پایه سیاست خارجی جمهوری شیعه است و قدرت های غربی با سازشکاری به جمهوری اسلامی فرصت طلایی می دهند تا به بحران سازی ادامه دهد.

دیپلمات تروریست در اتریش و بلژیک

سفارت جمهوری اسلامی علاوه بر توطئه گری و جاسوسی، در زمینه تروریسم هم نقش فعال داشته است. پس از ماجرای گرجی، ماجرای اسدالله اسدی جنبه دیگری از سیاست رژیم است. بنا بر گزارش پلیس فرانسه، در ژوئن سال ۲۰۱۸ امیر سعدونی و همسرش نسیمه نعامی در روز برگزاری همایش سالانه شورای ملی مقاومت، بمبی را در لوکزامبورگ از دیپلومات ایرانی اسدالله اسدی مقیم اتریش، تحویل گرفتند. برپایه اطلاعات اسرائیل، این دو نفر تعقیب شده و همان روز بازداشت شدند. این زوج ایرانی-بلژیکی ساکن آنتورپ بودند و دستگاه قضایی این شهر بنا بر قاعده رسیدگی در شهر محل اقامت متهمان، پیگیری این پرونده را برعهده گرفت. براساس حکم داگاه مهرداد عارفانی، شهروند ایرانی-بلژیکی، مامور دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی در اروپا معرفی شده است. دادستانی بلژیک اسدالله اسدی را با عنوان مجرمانه «تلاش برای قتل با ماهیت تروریستی» و «مشارکت در فعالیت‌های یک گروه تروریستی» متهم کرده و برای وی درخواست مجازات سخت کرده بود. رژیم ایران و وکلای اسدالله اسدی با اشاره به مصونیت دیپلماتیک وی، صلاحیت دادگاه برای رسیدگی به اتهامات این کارمند سفارت ایران در اتریش را رد کرده بودند. اما دادگاه بلژیکی با وارد ندانستین این استدلال اعلام کرد اسدالله اسدی تنها در وین، کشور محل ماموریت صلاحیت داشته است.

به این ترتیب دادگاه کیفری آنتورپ (انور) در بلژیک اسدالله اسدی، دیپلمات ایرانی را به جرم تلاش برای بمب‌گذاری در گردهمایی سیاسی مجاهدین در شهر ویلپنت (حومه پاریس) در 27 نوامبر 2020 به بیست سال زندان محکوم کرد. چندی بعد، بدنبال سیاست فشار و گروگانگیری و باج خواهی، حکومت دینی برای آزادی دیپلومات تروریست خود طرح جدید می ریزد. در ازای اولیویه واندکاستیل بلژیکی در تاریخ ۲۶ می ۲۰۲۳ طی توافق مبادله زندانیان میان ایران و بلژیک، اسدالله اسدی آزاد می شود. به این ترتیب برخلاف خواست قوه قضایی بلژیک، دولت این کشور بدنبال شگردهای سیاسی و گروگانگیری دولت ایران، تروریست دیپلومات جمهوری اسلامی را آزاد می کند.

غرب در قبال جمهوری اسلامی همیشه دستخوش انحراف بوده است. عقب نشینی در برابر شانتاژ حکومت خامنه ای، ساده لوحی در برابر نیرنگ و تقیه جمهوری اسلامی، سکوت در برابر جنایت های رژیم اسلامی، عدم اجرای تحریم های نفتی در برابر شگردها و دروغگوئی های حکومت شیعه، کوتاه آمدن در برابر فشارهای تبلیغاتی آخوندها، همه و همه بیانگر شکست های ریز و درشت غرب می باشد. آزادکردن اسدالله اسدی و حمید نوری نمونه ای از این شکست است. در مقابله با رژیم خامنه ای در سطح جهانی، فقط تناسب قوا و ایستادگی و افشاگری و محکومیت در مجامع بین المللی و همسوئی با اپوزیسیون دمکراتیک و زنان و جوانان و مردم مخالف رژیم می تواند کارساز باشد. دیپلوماسی غرب با آرزوی کسب منافع مالی و توهم رام کردن رژیم توتالیتر شیعه، از هیولای رژیم شیعه شکست خورده است.

تروریسم خامنه ای و مسجد آبی هامبورگ

جنبه دیگر سیاست شیعه مربوط به مرکز اسلامی در آلمان است. جامعه آلمان در چند دهه اخیر زیرا فشار گروه های تروریستی اسلامی قراردارد و در دوره سال 2000 تا ابتدای 2024 تعداد 25 اقدام تروریستی را خنثی نموده است. اسلامگرایان همیشه با پوشش اسلام و بردباری و نسبیت فرهنگی جلو آمده تا جامعه را خلع سلاح کند و افراد مسلمان را علیه دمکراسی و دولت موجود بسیج کرده و نظام را دمکراتیک را متزلزل نماید. اغلب گروههای مذهبی مخرب سنی می باشند و جدا از دولت ها عمل کرده اند. شیعیان بنیادگرا که با سازماندهی بیت خامنه ای عمل می کنند بطرز دیگر رفتار کرده و این مرکز اسلامی را به نهاد رسمی توطئه گری شیعه تبدیل نموده اند.  

مسجد آبی هامبورگ و 53 نهاد وابسته به آن، سالیان دراز به تبلیغ شیعه گری و حمایت از تروریسم اسلامی و ایدئولوژی خمینی و خامنه ای و حسن نصرالله و اسماعیل هنیه پرداخته بود. بدنبال افشاگری مبارزان ایرانی و تحقیقات دولت آلمان این مرکز دینی جاسوسی در 24 ژوئیه 2024 توسط پلیس تصرف شده و بسته شد. طبق گزارش اشپیگل و اسناد منتشر شده توسط دولت آلمان در 220 صفحه، این مرکز اسلامگرا در ارتباط مستقیم با خامنه ای بوده و همچنین روابط فعالی با حزب الله لبنان داشته است. این اسناد نشان می دهد محمدهادی مفتح همه مرکزها را هدایت میکرده و در ارتباط مستقیم با خامنه ای بوده و حکم های ولی فقیه را اجرا می کرده است. در مورد حمله تروریستی 7 اکتبر 2023 حماس علیه اسرائیلی های غیرنظامی، خامنه ای رهنمود تبلیغاتی به این مرکز می دهد و میگوید: تبلیغ کنید که حماس هیچ راه دیگری در برابر اسرائیلی ها نداشته و تنها راه «مقاومت» همینگونه حمله است و ما باید با یک جنگ نهایی علیه دشمن پیش برویم.

ایدئولوژی خامنه ای جهاد علیه جهان است. این مرکز شیعه هامبورگ بلندگوی پروپاگاند خامنه ای بود. این مرکز توسط حجت الاسلام محمد هادی مفتح، نماینده خامنه ای، هدایت میشد که پس از بسته شدن مرکز، این آخوند اخراج می گردد. این مرکز با ایدئولوژی فاشیسم شیعی بوده و بعنوان یک وسیله بزرگ برای گسترش پروپاگاند و تروریسم شیعه در اروپا بوده است. نقش سازماندهی مخفی، نقش مالی در پولشوئی، نقش جذب نیروهای فناتیک، نقش لوژیستیکی و تدارکات، نقش پرورش عناصر آماده برای جهاد و بمب گذاری، نقش شناسائی ایرانیان مخالف رژیم، نقش تبلیغ علیه اسرائیل، و غیره در فعالیت این نهاد هامبورگ بوده است. بعنوان نمونه این نهاد مخوف واسطه ای برای انتقال کمک مالی به حوثی های یمن بوده است و بعلاوه این مرکز کمک های مالی کلانی به حزب الله می کرده است. مسئولان این مرکز پیوسته تبلیغ می کردند که طرفدار صلح هستند و فقط فعالیت مذهبی دارند ولی تحقیقات ضدجاسوسی آلمان نشان داد این مرکز دارای فعالیت های خرابکارانه و متضاد با قوانین آلمان است. این مرکز شیعه در اوت 2024 با تصمیم دولت آلمان بسته و مصادره شد. بدنبال بسته شدن مسجد آبی، جمهوری اسلامی به اعتراض پرداخته و بالاخره چند روز بعد، فعالیت انستیو گوته در تهران را متوقف می کند. مسجد آبی، یک مرکز پروپاگاند اسلامی و مبلغ تروریسم از یکسو و از سوی دیگر انستیو گوته، یک مرکز آموزشی زبان و فرهنگ، موجب بحران سیاسی دیپلوماتیک بین آلمان و ایران می گردد.

در آلمان همه جریان های اسلامیستی یک خطر بزرگ برای بقا و ارزشهاسی این کشور است. محافل جهادی سنی عربی و شبکه وابسته به جمهوری اسلامی خواهان متزلزل نمودن دمکراسی آلمان و تضعیف آلمان در اتحادیه اروپا می باشند. این هدف با هدف پوتینیسم در اروپا و پیشبرد جنگ علیه اوکرائین انطباق دارد. اسلامگرایی  خامنه ای در استراتژی جهانی با پوتین متحد هستند. پخش گندآب اسلامی و قرآنی و ایجاد ترور و گسترش ترس در میان مردم هدف اسلامگرایان بوده است. رشد راست افراطی و گرایش های نازیستی در چنین شرایطی آسان است.

مرکز الزهرا در فرانسه و فاشیسم شیعه   

در دوره اخیر استراتژی نفوذی و جاسوسی و تبلیغی رژیم شیعه در فرانسه بشدت تقویت شده است. مرکز الزهرا فرانسه در سال 2005 در شهر «گراندسنت» بوجود آمد. این مرکز با ایدئولوژی شیعه به فعالیت پرداخت و ایدئولوژی خود را شیعیگری «ضد صهیونیستی» اعلام نمود. طبق گزارش رسانه بزرگ فرانسه «ال سی ای – تی اف ان» بتاریخ 17 اکتبر 2018، یحیی قواسمی، طاهری جمال، خالد عبدالکریم از موسسان انجمن الزهرا بوده اند. در ضمن خالد عبدالکریم، موسس «حزب ضد صهیونستی» بوده که از مدافعان شخصیت های افراطی ضدیهودی مانند «دیودونه» و «الن سورال» بشمار می آید. این انجمن در زمان فعالیت جریان تروریستی سنی داعش، مقاله ای علیه «گروه تروریستی ابوبکر البغدادی» منتشر کرده و داعش را با «پروژه نازیستی سوسیالیست و صهیونیست» معرفی می کند. در حقیقت این موضعگیری ها ناشی از جنگ دینی سنی ها و شیعه ها می باشد. در واقع شبکه الزهرا در فرانسه که زیر نظر مسئولان مراکشی بود توسط جمهوری اسلامی بوجود آمده و از بودجه مهمی برخوردار بود. این مرکز دارای ساختمان ویلائی بزرگی بود. این مرکز بصورت مخفی در ارتباط با شخصیت ضد یهود بوده و اقدام به یارگیری و سربازگیری برای رژیم شیعه بود.  

برپایه تصمیم دادگاه در سال 2018 پلیس فرانسه با دویست نیروی انتظامی این مرکز را محاصره کرده و آنرا به حکم دادگاه بعنوان یک مرکز تبلیغات اسلامیسم ضدیهود و مدافع حزب الله لبنان تعطیل می کند. فاشیسم شیعه یک سنگر را از دست داد ولی بشکل مخفی به کار خود ادامه می دهد.

دیگر اقدام های حکومت اسلامی در فرانسه ایجاد شبکه های دینی سیاسی برای گردشگری امام رضا در مشهد، ایجاد ارتباط های نفوذی در روزنامه هایی مانند لوموند برای شرکت در سمینارها و تبلیغ «فلسفه» امام خمینی، تلاش برای برگزاری نمایش فیلم تبلیغاتی در باره قاسم سلیمانی، پذیرایی مهمانان فرانسوی با چلوکباب در سفارت یا نوفل لوشاتو، برقراری عزاداری ماه رمضان و عاشورا، برگزاری تظاهرات خیابانی در حمایت از فلسطین و حماس در پاریس، تماس با تروریست های عرب، توزیع پول به افراد و محافل واسطه، وغیره می باشد. افزون بر آنچه گفته شد، رژیم شبکه های موازی می سازد که به صورت انجمن های مستقل عمل می کنند و کارشان در زمینه هنری با شعر حافظ، در زمینه کمک به پناهندگان سیاسی، در زمینه مدکاری و جاسوسی، در زمینه ایجاد تفرقه بین گروه های سیاسی با نقش سلطنت طلب افراطی و جمهوری خواه افراطی و ناسیونالیست افراطی و اصلاح طلب و با روش های خشونت کلامی و فحاشی و جعلسازی، در زمینه گرداندن اتاق های کلوپ هاووس، در زمینه روزنامه نگاری می باشد. 

رژیم شیعه همزمان با دیپلوماسی اداری و سیاسی با دولت فرانسه، دارای سیاست مخفی برای جاسوسی و تروریسم و گروگانگیری و خرید قطعات الکترونیکی و نظامی و پیشبرد فعالیت اتمی می باشد.

گسترش شبکه حوزه های دینی و تروریسم شیعه در جهان

رژیم خامنه ای یک حکومت ایدئولوژیکی مذهبی است و با تمام قدرت در پی پخش پروپاگاند شیعه گری در جهان است. رژیم خامنه ای دارای ایدئولوژی مهدی گری و امامزمانی برای کل جهان است و خود را دارای این رسالت می داند تا ورود مهدی را تدارک ببیند و آخر زمان را مهیا و اعلام کند. این ایدئولوژی انعکاس یک تبهکاری خشونت بار و جنایت پیشه است. 

حوزه دینی شیعی دارای کدام هدف در ایران و جهان می باشد؟

یکم، سیاست خارجی جمهوری اسلامی متکی بر جهادیسم و ایدئولوژی اسلامی است. چنین سیاستی در آنتاگونیسم با لیبرالیسم دمکراسی خواه و دمکراسی شهروندان قرار دارد.

دوم، این سیاست خارجی متکی بر فشار علیه مناسبات مسالمت آمیز و متکی بر توطئه گری و گروگانگیری و تروریسم برای امتیازگیری و ضربه به صلح جهانی است.

سوم، ایجاد هلال شیعه که دربرگیرنده لبنان شیعه، سوریه علوی شیعه، عراق شیعه، یمن زیدی شیعه، بحرین شیعه، بوده و بمثابه یک سنگر و چتر شیعه به رهبری رژیم خامنه ای در برابر اسرائیل و آمریکا و رژیم های عربی سنی عمل می کند.

چهارم، دیپلوماسی اداری و جاسوسی و پروپاگاند شیعه در سفارت ها و مراکز فرهنگی و انجمن های وابسته به  رژیم در کشورهای مختلف، که پیوسته به توطئه گری می پردازند.

پنجم، تاسیس حوزه های دینی در جهان با هدف ایجاد یک لشگر از آخوندهای شیعه که برای سلطه مذهبی بر دنیا اقدام می کنند.

 حوزه ها ابزار ایدئولوژیکی برای بازتولید مذهب است. این حوزه ها با بودجه های کلان دولتی و خمس و ذکات مردم خرافاتی شیعه و بودجه های مخفی باندها و فرقه ها و مراکز جاسوسی تغذیه می شوند. هر حوزه یک ماشین مغزشوئی برای منحل کردن تفکر و ویرانی روان معقول انسان است.

بیش از دو هزار واحد حوزه علمیه شیعه در کشور وجود دارد و در حال ارائه آموزش دینی شیعه به طلاب است. وظیفه حوزه حذف افکار غیر دینی و حذف باورهای دینی دیگر بوده تا اعتقاد دگماتیک اسلام و قرآن و شیعیگری قطعی گردد. تولید آخوند برای مبارزه علیه خردگرایی است. طبقه آخوند حافظ نظام و ایدئولوژی خرافاتی آنست. طبقه شیعه متشکل از آخوند و نواندیش دینی و مداح و ایدئولوگ و سیاستمدار دینی و روزنامه نگار مذهبی و ملی مذهبی و اصلاح طلب، همه و همه، مبلغان و توزیع کننده پروپاگاند فاشیستی شیعه گری هستند. این طبقه ایدئولوژیک نه تنها در ایران بلکه در همه جهان پراکنده اند و بر ذهن ایرانیان و محافل غیر ایرانی دارای تاثیر مخرب هستند. ایدئولوژی منحط شیعه با پول به یک نظام جاسوس پروری تبدیل شده است. 

 همه آخوندها و همه اسلامگرایان شیعه تبلیغ مذهب را یک امر مقدس دانسته و علیرغم اختلاف هایشان از رشد شیعه گری خشنودند. ایجاد حوزه یک سرمایه گذاری بزرگ برای بقا و ماندگاری رژیم تلقی می شود.

جمهوری اسلامی در کل جهان یک شبکه بزرگ از حوزه های دینی شیعه بوجود آورده که یک نظام ایدئولوژیکی جاسوسی برای رژیم ساخته است. این ساختار همه فعالان شیعه را آموزش داده و متحد ساخته و محتوای پروپاگاند مذهبی را همسو و همسان ساخته و روان و باور شیعیان را یکسان سازی می کند. همانگونه ایدئولوژی پوتین و دوگین برتری و هژمونی شوینیسم اسلاو علیه لیبرالیسم دمکراسی خواه را تبلیغ می کند، اسلامگرایی قرآنی و مذهب شیعه گری استعمار مذهبی اسلامی را برای بردگی روان انسان ها رواج می دهد. شیعه در عصر کنونی در شعاع جهانی تعریف شده و قدرت مخرب آن در محدوده یک کشور نیست.

کتاب «حوزه‌هاى علميه شيعه در گستره جهان»، تأليف سیدعلیرضا سیدکباری، یک نکته مطرح می سازد. در این کتاب «وضعيت آموزشى حوزه‌هاى علميه مورد بررسى قرار گرفته است. فلسفه تعليم و تعلّم در اسلام، علوم اسلامى و بنيان‌گذاران آن، ادبيات اسلامى، علوم قرآنى، علم الحديث، اصول فقه و فقه و علوم ديگر اسلامى به‌تفكيك مورد مطالعه قرار گرفته است؛ به‌عنوان مثال در علم فقه اسلامى نام 221 فقيه شيعى با ذكر كتب فقهى آنها آورده شده است. اين بخش با نام شیخ صدوق و شیخ مفید و روح الله خمینی.» در فصل چهارم این کتاب: «چگونگى شكل‌گيرى و رشد و بالندگى حوزه‌هاى شيعى مورد بررسى قرار گرفته است. مطالعه اين بخش از كتاب بر اساس كشور بوده و به ترتيب حجاز، عراق، لبنان، سوريه، ايران مطالعه و به ازبكستان ختم شده است. به‌طور خلاصه درباره 13 كشور به‌تفكيكِ مهم‌ترين مراكز علمى، اطلاعات ارزشمندى از حوزه‌هاى علميه، علما و آثار منتشره آنها ارائه شده است».

سایت خبرگزاری رسمی حوزه بتاریخ بیست اسفند ۱۳۹۷ از جانب «حجت الاسلام والمسلمین حسینی کوهساری بیان کرد: امروز در عرصه بین الملل حدود ۱۰۰۰ حوزه علمیه وجود داشته و قریب به ۵۰۰ هزار نفر در حوزه های جهان مشغول فعالیت هستند که ۱۰۰ هزار نفر از طلاب خارجی در ایران تحصیل کرده اند و زبان فارسی را می‌دانند».

رژیم دینی فقط به جامعه ایران ضربه نمی زند بلکه دارای یک عملکرد جهانی است و شیعه گری را با هدف جهادگرایی به همه جا انتقال می دهد. پروپاگاند فاشیستی شیعه در جهان سربازگیری کرده و مبلغان مذهبی را پرورش می دهد تا در جنگ دینی ذهن را تحت تاثیر قرار داده و مغلوبه کند. روند آخوندسازی و تدارک جاسوس و تروریست و همکاری با باندهای قاچاق بین المللی درهم تنیده هستند.

در هند در شهر «لکنهو» که از بزرگترين شهرهای علمی هند است حوزه علميه شيعه وجود دارد. در پاکستان در شهر های «بلتستان» و «گلگت» حوزه های علميه شيعه داير است. در افغانستان حوزه های دینی شيعی بيشتر در شهر های کابل، غور و پنجاب غربی قرار دارند. در ازبکستان در سمرقند مدرسه های دينی شيعيان از مدارس مهم علميه شهر سمرقند محسوب می شوند. از ديگر کشورهايی که مراکز فقهی و حوزه های شيعی در آنها تأسيس شده است می توان به آذربایجان، لبنان، مصر، بحرين، چين، گرجستان، سريلانکا، غنا، سيرالئون، نيجريه، تانزانيا، آلبانی، انگلستان، اندونزی، آفریقای جنوبی، عربستان و بوسنی اشاره کرد.

حوزه های شیعه در جهان در ارتباط تشکیلاتی با سپاه قدس و سازمان اطلاعات جمهوری اسلامی قراردارند. حوزه ها بخشی از نظام ایدئولوژیک پروپاگاندی و جاسوسی و تروریستی رژیم در خارج از کشور است. این حوزه های شیعه، همراه با انجمن ها و مراکز فرهنگی وابسته به حکومت، همراه با شبکه مخفی آدم ربایی و پولشوئی، همراه با باندهای قاچاق برای کشتن مخالفان رژیم و شهروندان یهودی، همراه با دیپلوماتهای اسلامی تروریست، همراه با فرقه های لابیگری، همراه با مزدوران غیر ایرانی که توسط رژیم خریده شده اند تا به قتل و بمب اندازی دست بزنند، یک ماشین جنایتکار سازمانیافته بزرگ سراسری در جهان را تشکیل می دهند.

جلال ایجادی

جامعه شناس، دانشگاه فرانسه

——————————————

جلال ایجادی در کتابهای گوناگون در باره اسلام و قرآن و تروریسم اسلامی و نیز جنبش های اجتماعی در جهان و انقلاب های ایران نوشته است. آخرین کتاب او «انقلاب برای گسست، جامعه شناسی انقلاب زن زندگی آزادی»، 330صفحه انتشارات فروغ. این نویسنده تا کنون کتاب «نواندیشان دینی، روشنگری یا تاریک اندیشی»، ۳۱۰ صفحه، نشر مهری، کتاب «جامعه شناسی آسیب‌ها و دگرگونی‌های جامعه ایران»، ۴۰۰ صفحه، انتشارات نشرمهری، کتاب «بررسی تاریخی، هرمنوتیک و جامعه شناسی قرآن»، ۳۸۰ صفحه، و کتاب «اندیشه ورزی‌ها در باره جامعه شناسی، فلسفه، زیستبومگرایی، اقتصاد، فرهنگ، دین، سیاست»، ۷۲۰ صفحه، چاپ نشر مهری، منتشر شده است. جلال ایجادی هر هفته پنج برنامه تلویزیونی در زمینه انقلاب، لائیسیته، دمکراسی، فلسفه، جامعه شناسی و نقد قرآن و اسلام، تهیه و پخش می کند. این برنامه ها را در یوتوب میتوانید مشاهده کنید. ایجادی آخرین اثر خود را بنام «بحران بزرگ زیستبوم جهان و ایران» در ۴۸۰ برگ، انتشارات فروغ، منتشر نمود.