صلح امام حسن با معاویه و الگوی نظام ولایت در مذاکره با امریکا!

 

فیروز نجومی :

احتمالا، بعید نیست که سخنان حضرت ولایت فقیه، آخوند خامنه ای را در باره صلح امام حسن با معاویه، شنیده و یا دیده اید و یا ممکن است بگوشتان رسیده باشد. اما، قبل از ادامه نقل آنچه آخوند خامنه ای بر فراز منبر تقدس و قدرت در باره صلح امام حسن با معاویه ایراد نمود بپردازیم. مختصرا، لازم است که یاد آوری کنم که حضرت ولایت فقیه، معمولا، در حسینه خصوصی خود، بر فراز منبری، فاقد هرگونه شباهتی به منبرهای سنتی دارای چندین پله که بر راس ان واعظ در معرض همگان قرار میگرفت، دارای سطح فراخ و گسترده ایست که بر فراز آن، معمولا، حضرت ولایت فقیه به خطبه خوانی میپردازد.

البته در دوران جوانی، آخوند خامنه ای لوله تفنگی هم در مشت خود میفشرد و چنان بخطبه خوانی می پرداخت که آتش بپا میکرد. اگر بطور سریع به پشت سر حضرت ولایت و در و دیوار حسینیه بنگری، محلی که معمولا حضرت ولایت خطبه خوانی های رسمی خود را در آنجا میکند، آیه های قران را مشاهده نمایی با صدها نشانه ی زیر و زبر و ضمه و کسره و تشدید و بسیاری دیگر از نشان های زبان عربی که برغم شناسائی با آن زبانی ست بیگانه.

تزئیناتی که در آراستن حسینیه بکار برده اند، جملاتی که بر پارچه های سیاه نقش بسته وتزئین شده اند، جملاتی اند بر گرفته، معمولا، از متن قران و، گاهی هم از متون دینی دیگر، ترسیم شده بگونه ای راز انگیز و .زیبا، اما، نا فهمیدنی. چرا حضرت ولایت در حسینه خصوصی سخنرانی میکند، ظاهرا دارای چندان اهمیتی نیست. اما، نقش مهمی بازی میکند در تعیین و تعریف جایگاه ولایت فقیه، بعنوان فرمانروای کل قوای نظام، این اخری، مقامی ست که در سراسر حسینه نشانی از ان بچشم نمیخورد. مقام ولایت فقیه از آنجا که مقامی ست خدائی نیازی به نشانی ندارد. چه نیازیست که قدرت خدا را بنمایش در اری.

این رجوع مختصر به ویژگیهای مکانی که ولایت فقیه معمولا به خطبه خوانی میپردازد، بآن دلیل است که نشان دهیم حکومت ولایت فقیه ذاتا یک حکومت دینی ست و بر اساس باورها و ارزشهای دینی به روابط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، قانونی، نظامی مینگرد. بر رسی و بازگوئی صلح بین امام حسن و معاویه، بیانگر این واقعیت است که آخوند خامنه ای بچه نقطه ای از تاریخ رجوع مکند برای فهم مسائلی که بر خاسته است از روابط اجتماعی در قرن بیست و یکم!

حال سوال اصلی آن است که وقتی ولی فقیه، آخوند خامنه ای، بر مرکز آن سطح وسیع منبر، جلوس مییابد و در باره صلح امام حسن با معاویه، سخن میراند، باید بتوانیم عرصه سخنان او را بعنوان دینی و یا سیاسی توصیف نمائیم. یعنی که وقتی آخوند خامنه ای از صلح امام حسن و معاویه سخن میگوبد، باید بتوانیم خصلت دینی و یا سیاسی انرا شناسائی کنیم. در غیر اینصورت، است که دین و قدرت در هم آمیخته میشوند. دین، قدرت میشود و قدرت، دین.

ظاهرا، در صلح امام حسن و معاویه، آنچه حصور داشت ادعاهای قبیله ای بود و مالکیتهای گوناگون. اما، بنا بر نقل آخوند خامنه ای، گویا معامله حسن و معاویه و خصومت بین آندو از باورهای دینی شان نیز ریشه بر گرفته است. چنانکه گویی که معاویه مسلمان نبود و به توحید و نبوت اعتقادی نداشت. بگذریم از اینکه تاریخ از معاویه بعنوان مدیر و سیاستمداری عملگرا یاد کرده است. در چنین صورتی، در صورت صلح با معاویه، کنش امام را باید کنشی خواند در خدمت وحدت بین حق و نا حق، بین مشروع و نا مشروع، بین خوب و بد. بهمین دلیل تصمیم امام مبنی بر صلح با معاویه بعضی از پیروان امام را به اعتراض وا میدارد که در پاسخ امام، میگوید این عهد با “کفر” موقتی ست تا ابد نیست. آخوند خامنه ای نقل میکند که:

حضرت میفرمودند که: «ما تَدری لَعَلَّه فِتنَةٌ لَکُم وَ مَتاعٌ الی حین»؛ این تا یک وقتی است، این موقّت است. یعنی حادثه، این کفر و نفاق، بنا نیست دائمی باشد؛ در تقدیر الهی این موقّت است. تا کی؟ تا در کلمات امام حسن مجتبیٰ (علیه السّلام) اشاره شده به اینکه این تسلّط سال ۷۰

اینجا، نیز، قبل از آنکه پیشتر برویم، لازم است که صریجا بگوئیم که واقعا چندان مهم نیست آخوند خامنه ای بچه منظوری به نقل صلح امام حسن و معاویه، میپردازد، چه میگوید، منبع و ماخذ اظهاراتش درست است یا نه که هر چه بنام روایت نقل میشود لزوما معبر نیست. مهم آن است که بدانیم وقتی حضرت ولایت، آخوند خامنه ای سخن میراند بعنوان یک اخوند روحانی، غرق در امور معنوی و گسترش مهر و محبت با ابزار صلح و رفاه و آرامش الهی در سراسر جهان، سخن میگوید. یا بعکس، حضرت فقیه آخوند خامنه ای در جایگاه فرمانروائی سخن میگوید و با قدرت مطلق بر انبوه فرمانبران حکم میراند. که گوینده حرف اول و آخر اوست. آیا نشانی از این قدرت خدائی را میتوان در عمامه و یا عبا وقبای او، پوششی بازمانده از دوران رسالت، در 1400 سال پش از این؛ مشاهده نمود؟ همین بس اگر به پوشش ظاهری آخوند خامنه ای در مقایسه با ینیفرمهای شاهنشاهی مقایسه نمائی. شاید پوشش مجلل شاهنشاهی سهمی در کم مهری جامعه نسبت به شاه داشت. اما، شواهد حاکی از آن است که در حال حاضر؛ جامعه زرق و برق شاهی را بر فقر و گدایی ترجیج میدهند.

غرض از آنچه که در بالا آمد، آن استکه نشان دهیم چگونه دو نهاد پر قدرت که هر یک یر جنبه، یا بر بعدی از زندگی سلطه می افکند، در وجود آخوند خامنه ای در هم آمیخته و تبلور می یابد، بطوریکه جدا سازی دین وقدرت را ناممکن ویا ، حد اقل، بسی بسیار دشوار میسازد. همین بس که به ویدیویی بنگرید که آخوند خامنه ای با عمامه ای بسر، و عبا و قبایی به تن و مهمتر از همه عصائی بدست که آنرا یکمتر در پیش خود بزمین مینهد، از قوای نظامی سان میدید، در حالیکه در دو طرفش نظامیان با اوراق و شمشیر طلائی بر شانه، دستها بر شقیقه، رق و مستقیم نهاده و سخت و محکم قدم بر میداشتند. آنچه این تصویر، بمعرض نمایش میگذارد تناقض و تضاد، دوگانگی در کار و حرفه دینمداری و قدرتمداری همزمان. آخوند حوزه ای، سر تو کتاب، فرمانروا، در میدان و آموزش نبرد و مستلزم تمرینهای فیزیکی و میدانی. برغم این تناقض در ترکیب دین و قدرت که در حکومت آخوندی تبلور میابد، ممکن است برای چند صباح طولانی تر ادامه یابد.

در اینجا، چندان نیازی با ادامه بحث در باره متن سخنان آخوند خامنه ای در باره صلح امام حسن و معاویه نیست. تا حد و حدودی میتوان تا آنجا پیشرفت که بگوییم مهم نیست که آخوند خامنه ای چه بزبان میراند، مهم انست که بیاد داشته باشیم که هرگاه در هر محل و یا هرجایگاهی سخن میگوید در پوشش هویتی مجهول سخن میگوید. هویتی که به شخص او آن تونائی را میبخشد که هر چه میخواهد بزبان آورد، به میل و دلخواه خویش نه در ارتباط با مسئولیتی که در مدیریت یک جامعه 90 میلونی دارد. چرا نه؟ زمانیکه حضرت ولایت از تبار چهارده معصوم، مصون از ارتکاب به هر گناه یا خطا است. چگونه میتوانی در پی یافتن مسئول هرگز بدربار ولایت راه یابد. چه، اگر هم خطائی رخ داده است، ناشی نه از رهنمودها و تصمیمات حاصل مشورت ولایت فقیه با فرشتگان الهی، بلکه برخاسته است از نحوه اجرایه رهنمودها. که نقص را باید در مرحله اجرا یافت.
اتفاقا، در همین سخنرانی در باره صلح امام حسن با معاویه، آخوند اعظم، فرصتی هم بدست میآورد که شانه از زیر بار مسولیت خالی کند. بیش از 36 سال بر راس ساختار قدرت قرار گرفته است هنوز بیک سوال از یک شهروند پاسخ نداده است. مسئول است پاسخگو، نه بر عکس، همچنانکه، در حکومت آخوندی مرسوم است.

اما، سخنان حضرت ولایت در باره صلح امام حسن با معاویه را نیز میتوان در تناسب با زمان حال دانست، زمانی که امریکا، شیطان، بزرگ وارد میدان شده است. اما، مثل، معاویه، حاضر به باج دهی به بستگان ارثی پیامبر نیست. اینجا، معاویه ی زمان، تا کنون چیزی کمتر از تسلیم نخواسته است و گرنه عواقبی بسیار وخیم و خطرناکی را در برابر جانشین امام حسن نهاده است

اگر، رک و صریح سخن گفتن را نشان بر اعتماد بنفس بدانیم، باید پنهان کاری و سوراخ نشینی را نشانی بر ترس و زبونی بیابی. نظام تا کنون، بویژه در میدان بین المللی چیزی جز زبوئی و حقارت، چیزی جز خواری وذلت از خود بروز نداده است. میلیاردها دلار خرج سوریه و حزبه الله و حماس و جهاد اسلامی و حوثی ها و حشد شعبی ها کرده اند. اکنون، نظام چگونه میتواند از این نیروها بنفع خود استفاده کند. همه نابود شده و یا در حال نابود شدن اند. هر سو که مینگری نظام را می بینی که در راه رسیدن باخر خط است. وطولی نخواهد کشید که از هم فرو می پاشد.

از هر زاویه که بحکومت آخوندی بنگری، به حکومتی مینگری که در ورشکستگی بسر میبرد، کمبود آب و برق و گاز، تنها مسئله نیست عدم توازن بین دخل و خرج دولت، یا بعبارت ، خزانه خالی دولت است که جامعه اسلامی- آخوندی را با فروپاشی رو برو میسازد.

حال، اگر وحدت و یا یکتائی و یگانگی دین و قدرت، واقعیتی ست انکار ناپذیر ، چگونه میتوانی به برچیدن بساط آخوندی در سطح جامعه اقدام نمائی و از درگیری با دین امتناع ورزی؟ آیا زمان آن فرا نرسیده است که باورهای دینی را خانه نشین کنیم و ارزشهای نوین زن زندگی آزادی را در جامعه شناسایی نموده و ارتقا دهیم؟

firoz nodjomi
https://firoznodjomi.blogspot.com/
fmonjem@gmail.com