آیا رسانههای بزرگ از اصلاحطلبی حکومتی پاک خواهند شد؟
وقتی دبیران و سردبیران، فعالان سیاسی و مدیران دولتی و یا نزدیک به یک سوی قدرت بودند، واقعیت قربانی شد و حقیقت حزبی تبدیل به واجب شد. نظارت بر دولت، ممنوعه شد و حمله به رقیب خاتمی، ارزش، خبرنگاران تبدیل به سربازان صفحهی شطرنج ژنرالهای رسانهای شدند.
جناح مقابل دولت هم کور نبود. از همه اسباب قدرت برای سرکوب رسانهها استفاده کرد. از مجلس و اطلاعات موازی و قوه قضائیه و سپاه برای شکار و حذف اهالی رسانه، از همه ابزاری استفاده کردند. از تهدید، ارعاب، پروندهسازی، دستگیری، حبس… به جای سیاسیون اصلی، روزنامهنگاران حذف شدند و بسیاری از همان جوانان فعال سیاسی در سالهای پایانی خاتمی، گروهی از روزنامهنگاران از ایران رفتند.
وقتی احمدینژاد به قدرت رسید و امید خیلیها ناامید شد، اندک اندک تعدادی از جوانترهای رسانههای حزبی، راهی پراگ و لندن و پاریس وآمستردام و تورنتو و واشینگتن شدند. از منظرشان، روزنامهنگاری، همانی بود که بعد از دوم خرداد در رسانههای حزبی تجربه کرده بودند. حفظ منافع یک جناح در مقابل یک جناح دیگر حکومت…غافل از اینکه ریشهی هر دو جناح، در خمینیسم است و نقض حقوق و اقلیتها و آزادیهای قانونی و تبعیض.
الان به ترکیب رسانههای جریان اصلی در خارج از کشور نگاه کنید: چند نفر از رسانههای غیر «اصلاحطلب» را در آنها میبینید؟ کم نیستند. آیا فکر میکنید مسائلی که به هر نحو، منافع گروههای مورد علاقهی این دوستان را زیر سوال ببرد، مورد کنکاش قرار میگیرد؟
مثلا آیا انتظار دارید به فرج سرکوهی وقت کافی برای شرح سانسور و سرکوب جماعت وزارت ارشاد تا سالهای پیش از رفتنش را بدهند؟ فکر میکنید به کسانی که از چپهای امنیتی سیلی خوردند، در همان وزارتخانه ارشاد، امکان طرح مساله داده شود؟
فکر میکنید بیبیسی فارسی به ریشهیابی دقیق خشکسالی و کم آبی و از میان رفتن دریاچه ارومیه به طور کامل و بدون خطا بپردازد؟ خیال میکنید فهرست کسانی که در ساخت و توجیه تعداد زیادی از سدها نقش عمدهای داشتهاند، عیان شود؟ فکر میکنید بیبیسی فارسی و صدای آمریکا، به بررسی پروندههای فساد نفتی و مالی پیش از احمدینژاد علاقهای داشته باشند؟ خیال میکنید نقض حقوق انسانها بهواسطهی تبعیض ناشی از گزینشهای دهه ۶۰ و آثار منفی انقلاب فرهنگی و رشد سرطانی گروههای ویژه، و مسوولیت خواستن از این جماعت را به طور کامل و یا کم نقص از این جور رسانهها شاهد باشیم؟
آیا خیال میکنید منتقدین نظام زمان بیشتری در رسانهها خواهند داشت یا متملقانی که انگاری رسانهها نذر کردهاند این هیچستانیها را چهره کنند؟
از الان، تا انتخابات مجلس، خواهیم دید که گرایش سیاسی اهالی حامی یک جناح، به چه نحوی، گروهی از مخاطبان را به سمت صندوق رای خواهد کشاند. جادوی بیبیسی فارسی در سال ۵۷ را شاید جوانترها به خاطر نیاورند…
منبع : خودنویس