طاهر احمدزاده، او که مُصّدق برایش الگو بود

همنشین بهار :

گفت ما را هفت وادی در ره است
چون گذشتی هفت وادی درگه است
هفت دریا یک شَمَر اینجا بود
هفت اختر یک شَـــرَر اینجا بود
هفت گردون را بر آرم زیر پَر
گر فرود آری بدین سرگشته سر
گفت اگر دوزخ شود همراه من
هفت دوزخ سوزد از یک آه من
تصویر مبارز رنجدیده و روشن ضمیر طاهر احمدزاده هِرَوی در بیمارستان مرا به سالهای دور برد. به اوائل انقلاب، وقتی شنیدم استاندار خراسان با دوچرخه به محل کارش می‌رود.
من در خاطرات خانه زندگان از آن مصدقی والامقام یاد کرده ام. از روزی که از زندان شاه آزاد شد و به مشهد آمد و در تظاهرات مردم، مرتجعین عکس فرزندان او و صمد بهرنگی را پائین کشیدند. آنوقت در زندان وکیل آباد بودم و یادم هست زنده یاد شکری(شکرالله پاکنژاد) با خشم تمام فریاد کشید:
همین حرکت برنامه‌ریزی شده نشان می‌دهد که بهمن استبداد در راه است و ما دوباره به زندان خواهیم افتاد.

ادامه مطلب