عاشقانه های جلادان، از دادگاه نوری در استکهلم، تا قلب ایران در اصفهان

 

موسی حاتمیان :

امروز در اصفهان حکومت نظامی برقرار کردند، و بر اساس گزارش تلویزیون های فارسی زبان، به نقل از شاهدان عینی در اصفهان، حدود سی هزار بسیجی و پاسدار و نیروهای امنیتی را به اصفهان گسبل کرده، و تک تیرانداز ها را در بالای ساختمان های دولتی نیز مستقر کرده و خلاصه اینکه، در وحشت از ادامه ی قیام آبان و خوزستان در اصفهان زخمی از گلوله باران و مجروحان هفته پیش، تمامی مقدمات قتل عام را آماده کرده بودند، آنهم برای ممانعت از اجرای نمازی که عدم اجرایش، تنها جرم و دلیل حداقل چپ کشی در آن تابستان قتل عام زندانیان سیاسی بود…

آنچه که امروز نیز بوضوح عقبه ی پادوها و جارچیان حکومت اسلامی قاتلان، از استکهلم تا اصفهان را به هم متصل و آشکار می کند، همانندی کُدواژه های عاشقانه های جلادان حکومت اسلامی اشغالگران ضد ایران و ایرانیست، که حمید نوری در پاسخ به دادستانی مدعی شد، که من به زندانیان می گفتم، عزیز دلم، قربونتون برم، دلبندم، بفرما برو دستشویی…و امروز مجتبی میردامادی، امام جمعه اصفهان، نیز گفت: «نیروی انتظامی عاشقانه جلوی کسانی که قصد دارند آشوب راه بیاندازند را گرفته است»، زیرا هر دو پادوی اعدام، این عاشقانه های جلادان را در مکتب و دوران طلایی امام خمینی آموخته اند، که همسرش خدیجه ثقفی پس از سقط شدن خمینی مدعی شد که آن آدمخوار ضد بشر نیز شاعر بوده و از عاشقانه های خمینی روایت می کرد که

قامتت نازم که از سرو سهی دلکش‌تر است

نوک مژگانت همی خونریزتر از خنجر است…

  نهال عشقت اندر قلب «هندی»

به غیر از آه و حسرت، بارور نیست…

البته این عقبه، تنها منحصر به جانیان و دشمنان مردم نبوده و نیست، و در مقابل آنها، دادگاه نوری و مادران و شاکیان و شاهدان اصلی نیز هم اکنون به تجمعات گسترده ی معلمان در سراسر ایران و اصفهان و زاینده رود متصل و در یک امتداد خاوران تا آبان، و با یک خروش بی پایان، خواهان مطالبات مردمی هستند، که اولین خواسته ی اکثریت، دستگیری و محاکمه ی قاتلان و جنایتکاران حکومت اسلامی اشغالگران حاکم بر میهنمان، برای تمامی قتل عام ها و جنایات چهار دهه گذشته بوده و هست

و از همین دریچه ی دادگاه نوری رو به مردم و میهن است، که همدستان جنایتکاران حاکم بر میهنمان، چه آنها که در قالب گروهی، و مانند سرکوب کنونی در اصفهان، بسیجیان ساندیس خور خودشان را با چاقو و تیزبر و…برای سرکوب دادخواهان در جلوی دادگاه استکهلم روانه کردند، و در نماز جمعه های سایت های سازمانی، دقیقاً مانند امروز امام جمعه ی اصفهانی اعلام می کنند،«زمانی که به ما گفتند گوشتان به زبان رهبر باشد، یعنی کسی حق ندارد، راه دیگری را انتخاب کند»(مجتبی میردامادی در نماز جمعه امروز)، تا دیگر مردم فروشانی که کارشان و هنرشان آدم فروشی به نوری و وکلایش شده، و چه مدعیان چپ و راستی که دهان خود را در این وانفسای دادخواهی بسته اند، تا برای شعارهای ضد امپریالیستی در تظاهرات حمایت از حماس و کوبا و چاوز و … انرژی خودشان را ذخیره کنند، بله، هیچکس و هیچکسی در این آیینه ی عبرت دادگاه نوری، نمی تواند از پاسخگویی بگریزد!، و نقاب های شخصیت های مجازی و دروغین ساخته و پرداخته ی گروهی، سازمانی و شخصی خود تاکنون را باز هم حفظ کند…

هان! ای دل ِ عبرت‌بین! از دیده عبر کن! هان!

از دادگاه نوری تا ایوان ِ مدائن را آیینه‌ی عبرت دان!

آری! چه عجب داری؟ ک‌اندر چمن ِ گیتی

جغد است پی ِ بلبل؛ نوحه‌ست پی ِ الحان

ما بارگه ِ دادیم این رفت ستم بر ما

بر قصر ِ ستم‌کاران تا خود چه رسد خذلان!(خاقانی)

آدینه ۱۲ آذر/ december 3,2021

استکهلم