موسی حاتمیان :
انقلاب زن زندگی آزادی در چهلمین روز تولدش در آرامگاه ستاره ی
ژینای ایرانیان، که بدرخشید و ماه میهن شد، آخرین تیرها را از چله ی کمان انقلاب به پرواز درآورد، و در چله های پیاپی، خود را به قله ی آبان خونین رساند، تا آخرین نفس های ولایت فرتوت را ببرد، و زمین لرزه ی سرنگونی را به بلندترین ارتعاشات داخلی و بینالمللی برساند!
چهل روز یکسان همی جنگ بود
شب و روز میهن به یک رنگ بود*
و از آن روز تاکنون تمامی جهان اعتراف می کند، که قطار انقلاب زن زندگی آزادی از پل پیروزی گذشته است، و بر خلاف ناباوران و مرددان و کج اندیشان اتاق فکر های حکومت اسلامی، قدرتهای جهانی و تحلیلگران خودخوانده ی سیاسی، که منتظر بازگشت رییسجمهور قاتل از آمریکا، یا به خیابان آمدن نیروهای اصلی سرکوب به میدان، یا بی فرجام ماندن انقلاب بدون رهبری کاریزماتیک و…بودند، اکنون دیگر بحث و گفتگوی هیچکدام بر سر پیروزی انقلاب نیست، بلکه بحث تنها بر سر روز سرنگونی حکومت فاشیسم اسلامی است!.
من در یک هفته ی نخست شروع این انقلاب، آنقدر که می توانستم، راز و رمزهای انقلاب زن زندگی آزادی را طی ۷-۸ مقاله با دیگران به اشتراک گذاشتم، ولی آنچه که نوشتم، نه فال بینی و پیشگویی، و یا آرزو نویسی بعنوان تحلیل سیاسی نبود، زیرا که نه چنین ادعاهایی داشته و دارم، و نه بدنبال طرح خودم بودم و هستم، بلکه به اندازه شناخت سیاسی و تجارب عینی چهار دهه ی گذشته، و بر خلاف مدعیان بسیاری که با سر جمع کردن حرف های دیگران، بعنوان تحلیل سیاسی خود ارائه می دهند…
آنچ بیند آن جوان در آینه – پیر اندر خشت میبیند همه!
و حالا که دیگر حتی روزنامه های تهران از واژه ی انقلاب استفاده می کنند، دیگر کسی از تحلیل گران خودخوانده ی سیاسی مدعی نمی شود، که این انقلاب سرانجامی ندارد، و همگان، چه ایرانیان و چه جهانیان برای پیروزی انقلاب ایران اتفاق نظر دارند!.
از چهلم ژینای ایرانیان تا سالگرد خونین آبان، با قتل هر کودک و نوجوان و جوان، تا آخرین کیان ایرانیان، آتش خشم مردممان بیشتر گُر گرفته و فاصله ی رسیدن آتشفشان فوران انقلاب به بیت ولایت جنایت را کمتر کرده است، و به همین دلیل در آخرین روزها یا هفته های مانده تا ایستگاه پیروزی، لازمست که نگاهی نقادانه به حواشی داخل و خارج کشوری، و حاشیه نشینان انقلاب زن زندگی آزادی بیندازیم.
همچنانکه در مقالات پیشین اشاره شده یادآوری کرده بودم، به موازات پیشرفت شگرف انقلاب مردم، و افسارگسیختگی هراس آلود کشتار کودکان و مردم توسط حکومت اسلامی و تمامیت نیروهای جنایتکار سرکوبش، در داخل و خارج کشور نیز، شاهد بروز آشکارتر ماهیت های واقعی افراد، شخصیت ها و گروه های و گرایشهای سیاسی بوده ایم.
استمرار طلبان، با به میدان آوردن پیران خرفت اصلاحات آزاد و در حصر، به همراه تمامی نواندیشان دینی داخل و خارج کشوری، با تغییر واژگان سرنگونی به فروپاشی، آنرا نه امکانپذیر و نه مطلوب خواندند، تا با ترساندن از تجزیه ی ایران توسط کردها، بلوچ ها، ترک ها، عرب ها، لرها و بختیاری ها، شمالی ها و…بر طبل دوران طلایی امام بکوبند. در امتداد این عقبه ی داخل کشوری، اصلاح طلبان سابقی که به مد روز درآمده و در خارج کشور رنگ عوض کرده و با تغییر قیافه ی خودشان مانند ستوان کلمبو، گمان می کنند که با پالتو و کلاه و عینک و اسم مستعاری، کلاپ گردان و تحلیل گر و لابد از رهبران انقلاب شده اند، و در رسیدن به مراد خویش، با رانت ویژه، یک شبه بعنوان تحلیل گر سیاسی سر از ایران اینترنشنال در می آورند، و آنقدر ناپرهیزی و بی شعوری سیاسی دارند، که حتی پامنبری های کلاپ هاوس شان به ایشان گوشزد و تذکر می دهند، که چرا شما اغلب اصلاح طلبان داخل کشور را خطاب قرار می دهید…!، و این رهبر انقلابی اصلاحات خارج کشوری، بند را آب می دهد، و در شکر خوری هایش مدعی می شود، که در اصلاح طلبان افراد بسیار با فهم و مهمی(لابد مانند خاتمی و موسوی تبریزی و …) وجود دارد، و با باز دیدن در دیزی کلاپ هاوسی که واقعاً جنگل مولاست، پا را از گلیم خودش درازتر هم می کند، و با وام گرفتن از رهبری عقیدتی مجاهدین، و تجربه ی پیشین خود در دوران اصلاح طلبی و…مانند بازجو خبرنگاران داخل کشوری، و با همان ترم ها، حتی جدا شدگان از مجاهدین را برای خیانت به یاران سابق سرزش می کند و…تا شاید یکی از آنها را به دام گفتگو بکشاند، غافل از اینکه زندانیان سیاسی دههی شصت، از پدران عقیدتی ایشان و بازجویان و سربازجویان سابق و اصلاح طلبان حاضر عبور کرده اند، و کسانی که از هضم رابع سعید حجاریان ها و …گذشته و حالا در جنگل مولای خارج کشوری ستوان کلمبوی انقلابی شده اند، عددی نیستند که طرف حساب نیروهای انقلابی باشند…
در طیف گسترده ی جنگل مولای اپوزیسیون خودخوانده ی خارج کشوری نیز پس از چله ی انقلاب در سقز و کردستان، بلوچستان، آذربایجان، خوزستان، گیلان و مازندران تا تهران و برلین و تمامی شهرهای داخل و جهان، مثلث برمودای چرک و کین چهار دههی گذشته ی ننگین، به چرخش و دوران بیش از پیشی درآمد، تا هر فرصت برآمدن رهبران میدانی را چون خویش فرو ببلعند، و با ادعاهای مجاهد خلق و چپ پرولتری و سلطنت طلب پوشالی، سه رأس مثلث برمودای خارج کشوری را تشکیل دادند، تا با راه اندازی چماقداری و درگیریهای حیدر نعمتی در تظاهرات خارج کشوری، چهره ی نوین انقلاب مردم ایران را مخدوش کرده، و حامد اسماعیلیون و هر یاری رسان انقلاب و جوانان محلات داخل کشور را به حاشیه رانده یا وادار به سکوت کنند، تا به قول رجوی در نشست های موسوم به دیگ تشکیلات ایشان، با بیشرمی مدعی شوند، دیگی که برای من و ما نجوشد، سر سگ در آن بجوشد، و پس از تهاجم همزمان آنها به حامد اسماعیلیون، حملات رذیلانه ی همه جانبه ی خودشان را متوجه مسیح علینژاد، لادن برومند، رویا پیرایی و شیما بابایی کردند، که چرا بدون اجازه ی این ماشاالله مردهای اپوزیسیون خارج کشوری با پرزیدنت مکرون ملاقات کرده اند، و به اسم تحلیل گر سیاسی یا نماینده ی خلق کرد و لر و ترک و …در کلاپ هاوس های خودشان از بروز دادن هیچ عقده ی حقارتی نسبت به رهبران میدانی داخل و خارج کشوری، از حسین رونقی و حمایت درخشان مردمی از ایشان، تا مسیح علینژاد و حامد اسماعیلیون و…دریغ نکردند، و مانند دروغگویان کم حافظه فراموش کرده بودند، که بنا به اطلاع خبرگزاری های کردستانی، حداقل یکصد و سی و پنج زندانی فرار کرده به کردستان عراق را نه حسین رونقی و مرکز گرایان تهرانی، بلکه دولت ایده آل خودمختاری عالیجنابان به حکومت جنایتکاران اسلامی تحویل داده اند، و با این خیانت دولت خودمختار کردستان به کردهای میهنمان، مصطفی سلیمی و زندانیان سیاسی دیگری تیرباران شدند… پس کاک فلان و کاک فلانی، بهتر است بگذارید کسانی که شما و سابقه ی درخشان احزاب شما را در جنگ های برادر کشی احزاب رقیب کردستانی از دوران پیشمرگه ای شاهد بوده اند، سر بر زمین بگذارند، و بعد به فکر مصادره ی ناجوانمردانه ی خون مهسای ایرانیان و جانباختگان قهرمان سنندج و بوکان و مهاباد و شهرهای قهرمان کردستان که همین امشب آماج حملات تانک های حکومت اسلامی جنایتکاران هستند باشید!، و از این همه خون جوانان وطن بر زمین کردستان و آذربایجان و خوزستان و لرستان و تهران و گیلان و مازندران و تمام ایران شرم کنید.
نگارنده، تا پیش از شروع انقلاب زن زندگی آزادی، و پس از موضعگیری های رضا پهلوی، از ایشان بعنوان یک فرصت گذار از حکومت اسلامی، حمایت کرده بودم، و در مقالات مربوطه، نظراتم را به صراحت در دفاع از ایشان و این فرصت ذکر کرده ام، و البته دو ضلع دیگر این مثلث برمودای ضد انقلاب خارج کشوری را مرده تر از پرداختن می دانستم، چه رسد به اینکه دچار فریب های ذهنی مدعیان روشنفکری خارج نشینانی بشوم، که از دیدن مایک پنس در مقر زندانیان جزیره ی شیطان در آلبانی مدعی حمایت آمریکا شده بودند، که عنقریب گوادالوپ تکرار و ولایت فقیه خارج کشوری توسط از ما بهتران به تهران می رسد، و حالا که با آخرین موضعگیری صریح وزارت خارجه آمریکا، تمامی سرمایهگذاری های میلیون دلاری رجوی بر باد رفته، و در موضعگیری متقابل به دری وری گویی افتاده اند، معلوم نیست که صاحب نظران بسیار کتابخوان و بی شعور سیاسی حالا چه ادعایی دارند؟
اما اکنون لازم می بینم، که یکی از راز و رمز های انقلاب زن زندگی آزادی، که پیشتر بصورت فشرده اشاره کرده بودم، را روشنتر با شما و حتی تمامی آنها به اشتراک بگذارم.
همچنانکه در هفته ی اول شروع انقلاب و در مقاله ی چرا انقلاب زن_زندگی_آزادی همه را غافلگیر کرده است؟* تأکید کرده بودم:
آلترناتیو اسلام نوین، در مات شدن از مراسم روسری سوزان گردآفریدان، چنان دچار شوک همه جانبه شده اند، که عطای ویترین زنانه ی رهبری عقیدتی را به لقایش بخشیده اند…و با تلاش برای جا انداختن شعار نه شاه خوایم نه رهبر، مرگ به هر ستمگر ، و…تلاش می کنند که در اجرای مأموریت اصلی رجوی، در ناکامی هر پیروزی مردمی، آخرین خنجرهای زهرآلود اندیشه ی متعفن انجمن حجتیه ای رهبری عقیدتی خودشان را بر پیکر گردآفریدان و سیاووشان انقلاب زن زندگی آزادی فرود آورند، تا کسی جرأت نکند که حق رهبری عقیدتی را بخورد… آلترناتیو سلطنتی سکولار اسلام مدرن پهلویسم ولایتعهدی که پس از چهار دهه هنوز هم نمی داند چه می گوید، و نمی خواهد یا نمی تواند به خودش تکانی بدهد، و در غافلگیری مطلق مشابه مورد بالایی، بعنوان یک ایرانی عادی در تجمع ایرانیان شرکت می کنند… و مدعیان چپ پرولتری، از فرط تلوتلو خوری در چهار دههی پلوخوری جشن اظهار وجود سیاهکلی، و انشعاباتی از توسری داخلی و جهانی، هنوز از غافلگیری دیوار برلین بدر نیامده اند، که بتوان به آنها انگ درگیر بودن با انقلاب شکوهمند کنونی را زد…
و اکنون بسیار واضح شده است، که تمامی این درماندگان خارج کشوری، که مانند پسمانده های ولایت فقیه داخل کشوری، هر کدامشان یک «سلام فرمانده» دارند!، و همانند آتش به اختیاران حیدر حیدر گویان، حاضرند هر مخالفی را از هم بدرند، مانند تمامی دم و دنبالچه های کلاپ هاوسی این حضرات، بلحاظ شعور سیاسی و اجتماعی، از کودکان انقلاب جاری کف خیابان های سراسر ایران هم بسیار کمتر می فهمند، و به جرأت می توان مدعی شد، که فهم سیاسی-اجتماعی- فرهنگی برای تمامی این حضرات بیشتر یک اتهام است تا توهم!، زیرا تمامی این حضراتی که در برآمدن ماه خمینی ملعون و براه انداختن آن بهمن سیاه پنجاه و هفت همدست بوده اند، هیچ تجربه و شناختی بجز همان را ندارند، و در توهم خویش هم فقط تکرار همان سراب سران گوادالوپ را در ذهن داشته و دارند!، در حالیکه اگر اندکی به راز و رمز های انقلاب زن زندگی آزادی پی برده بودند، یا اندکی از حقارت خویش بیرون می آمدند، و به این نسل انقلاب و پرچمداران دهه هشتادی آن نگاهی می انداختند، در می یافتند، که این یک رنسانس واقعی عمیقاً تنیده شده در انقلاب مدرن نسلی است، که به تمامی، از تمامی عقب ماندگی های تاریخی شما و متکی بودن بر «سلام فرمانده» عبور کرده است!، و تمامی دعواهای حیدر نعمتی شما عقب مانده های ذهنی، سیاسی، اجتماعی و تاریخی، بخاطر این است، که این رمز آشکار انقلاب زن زندگی آزادی را نه فهمیده و نه درک می کنید، و به همین دلیل، همنوا با اتاق فکر های حکومت اسلامی و از ما بهتران، بدنبال جایگاه ویژه رهبری کاریزماتیک برای رجوی یا پهلوی یا چپ درمانده ی پرولتری دنبالچه ی ولایت فقیه خارج کشوری، و یا این و آن رهبری میدانی بوده و هستید، در حالیکه چه تمامی این نامبردگان، و چه حتی افراد و شخصیت هایی که تاکنون بعنوان رهبران میدانی داخل و خارج کشوری، بر خلاف نقش ضد انقلابی حضرات مدعی، نقش مثبتی در پشتیبانی جوانان کف خیابان و صاحبان اصلی انقلاب ایران داشته اند، اگر این راز و رمز اصلی و نوین انقلاب زن زندگی آزادی را نفهمند، و خودشان را با این ویژگی منحصر بفرد تراز نکنند، بی تردید از دور شتابان انقلاب نوین مردم ایران خارج خواهند شد!.
بنابراین همچنانکه در آغاز مقاله یادآوری کرده ام، تمامی نشانه های داخلی و خارجی کشوری، از همدلی و همبستگی ملی ایرانیان در تمامی استان های میهنمان تا سراسر جهان، و مواضع صریحتر قدرتهای جهانی، که البته بدلیل سرعت انقلاب جوانان میهنمان، هنوز هم بسیار عقب تر از تحولات شتابان داخل کشور است، و هنوز باور ندارند، یا نمی فهمند که مردم ایران در حال جنگیدن با هیولای فاشیسم اسلامی برای نجات جهان هستند، و کودکان و نوجوانان و جوانان ایران نه تنها برای میهنمان، بلکه برای نجات مردم خاورمیانه و اوکراین و اروپا و جهان بر خاک می افتند…و به همین دلیل نمی توانند مانند نبرد با فاشیسم هیتلری، پل پیروزی ایران در شرایط کنونی را درک کنند، و تمام عیار برای سرنگونی فاشیسم اسلامی وارد عمل شوند، اما چه بخواهند و چه نخواهند، اکنون دیگر بحث بر سر روز سقوط حکومت اسلامی اشغالگران ضد ایران و ایرانی است، که همگان می دانند دور نیست!.
شنبه ۲۸ آبان – November 29’2022
پاورقی:
*بیت از فردوسی
*لینک مقاله چرا انقلاب زن_زندگی_آزادی همه را غافلگیر کرده است؟