بابک اسدی :
عقب مانده گی هر ملتی دخالت دین و مذهب در نظام حکومتی
تاریخ یکصد ساله کشورمان مملو از حوادث مختلف بوده است در طول یکصد سال با انقلاب مشروطیت روبرو هستیم که ارزوی باز شدن دریچه آزادی و پایان بخشیدن به نظام استبداد دیده می شود که در صورت تحقق آن می شد پیشرفت و ترقی را درآاسمان ایران نوید داد ولی متاسفانه بخاطر بافت قدیمی ساختار اقتصادی و فرهنگ غالب مذهبی و همکاری نزدیک پادشاهان با روحانیون باز گشت استبداد که فرد گرایی را بر خرد جمعی ترجیح می داد را هموار می ساخت..
ازیکصد سال پیش ملت ایران خواهان استقلال و آزادی و عدالت اجتماعی که تضمین کننده پیشرفت و ترتی و حقوق ملت ایران به آن بستگی دارد را دنبال میکند .
این روزها همه می دانند در کودتای ۲۸ مرداد طرح انگلیسی و آمریکایی برای سرنگونی دولت دمکراتیک برای بدست آوردن انچه از دست رفته بود همان قرار داد نفت بود که با فداکاری دولت دکتر محمد مصدق و دوستان ایشان اتفاق افتاده بود..
آنان که مدعی هستند کودتا نبوده قیام بوده و همچنان به آن نظر پا فشاری می کنند باید اسناد منتشره وزارت خارجه آمریکا را ببینند و عذر خواهی وزیر امور خارجه امریکا ملاحضه کنند مسئله مهم آن نیست که مسئله ۲۸مرداد کودتا بوده یا قیام بوده مهم ان است نتیجه چه بوده است ایا بعد از کودتا نفت ملی شده ما ایرانیان ملی ماند یا به غارت رفت؟
ایا در کشورما که ازادی بصورت غنچه بود به گل رسید یا غنچه ها پرپر شد و چوبه های اعدام بر قرارگشت؟
ایا روزنامه ها محافل روشنفکری کسترش یافت یا قلم ها شکسته دهان ها گل گرفته شد اخر برای چه این همه اعدام مردم ایران؟ آن همه کشتار بزرگ مردان برای چه مگر نبود دلیل اینکه هیچ ایرانی ننویسد و حرف نزند که نفت ملی شده ایرانیان را دوباره غارت کنند و خون ها در خیابانها جاری شود پس نتیجه آنان که می گویند قیام بود باید پاسخ دهند قیام برای چه ؟ ملت ایران قیام کردند نفت ملی شده را به خارجی ها بدهند؟ و دولت مردانی که با حمایت اکثریت مردم ایران همان نفت که تنها دارایی ارزشمند ملت ایران را ملی کرده بودند را قتل عام کنند؟.
چکونه است که شاه مملکتی با سران ارتش خود و با همکاری چند اخوند سرشناس مانند ایت الله کاشانی و بهبهانی متحد شوند و نخست وزیر و دولت محبوب و مردمی را با طرح بیکانه سرنکون کنند و بزرگترین دست اورد تاریخ ان زمان ایران که ملی کردن صنعت نفت متعلق به ملت ایران بوده را دوباره به خارجی واگذار کنند ؟
ایا خیانت به یک ملت از آن بزرگتر و شرم اور تر که یک فرد و حامیان او برای ادامه ماندن در قدرت و غارت حیات و سرنوشت ملتی رابه خارجی بسپارند؟ مهم ترین عقب ماندگی ملت ایران در طول صدها سال گذشته همکاری شاهان با آخوندها و در یک جمله استبداد و دیکتاتوری همراه مذهب و خرافات را به طور خلاصه می شود نام برد.
بعد از موفقیت طرح کودتا در ایران حامیان دکتر محمد مصدق و خود ایشان نیز بازداشت و زندانی و عده زیادی اعدام و تبعید می شوند و دوره خفقان شروع می شود و روابط شاه با روحانیون کسترش پیدا می کند تا آنجائیکه شاه رفتن طلبه های حوزوی به سربازی را معاف می کند و حقوق ماهانه به حوزه های علمی پرداخت می شود.
در شمال کشور ما که کشور اتحاد شوروی قرار دارد دولت های غربی و امریکا برای مهار ان کشور طرح محاصره آن کشور را به اجرا می گذارند و در کشور افغانستان یک نظام اسلامی را سر کار می آورند و ایران ما نیز در این طرح قرار می گیرد برای بوجود آوردن یک حکومت اسلامی در ایران عملیات شروع می شود در آن هنگام مبارزات مردم ایران همچنان بعد از کودتا ادامه داشت و مردم می رفتند نظام سلطنت و استبداد را از ایران سرنکون و یک نظام مترقی و دمکراتیک و سکولار بنا کنند اما فعالان و مبارزان ایرانی نمی دانستند غرب برای ایران ما طرح نظام اسلامی را به اجرا گذاشته است بطور خلاصه می شود گفت انقلاب مردمی ایران با فردی بنام خمینی اخوند دزدیده شد و غرب با حمایت علنی از وی نظام اسلامی در ایران در سال ۵۷ ایجاد و از روزهای اول این نظام بار دیگر دگر اندیشان و کمونیست ها اقلیت های مذهبی حتی سازمان های مذهبی با اندیشه مترقی توسط عوامل رزیم تازه تاسیس به دستور و فتوای خمینی سرکوب و کشتارهای وسیعی در سکوت سازمان های حقوق بشری در خارج انجام گرفت که آن کشتار و سرکوب ها تا به امروز همچنان ادامه دارد.
اگر به طور خلاصه به اتفاقات تاریخ چند دهه گذشته کشورمان نظربیانداریم متوجه می شویم سه عنصر در اتفاقات یکصد گذشته کشور ما بسیار با اهمیت بوده است وتاریخ کشور ما را بر ضد منافع و حقوق ملت ایران ورق زده است
اول: افراد و عوامل ایرانی وطن فروش و وابسته برای کسب قدرت برای غارت
دوم: وابستگی به قدرت های خارجی بصورت علنی و آشکار و عدم تکیه بر مردم ایران
سوم: قدرت های خارجی چه شرقی و چه غربی برای دخالت در امور ملت ایران برای به قدرت رسانیدن عوامل ایرانی قدرت طلب و ادامه ماندن در قدرت نیاز همکاری با روحانیت برای شستشوی مغزی ایرانیان با خرافات مذهبی و ادامه دیکتاوری و استبداد که ما شاهد آن هستیم.
نتیجه تاریخ بررسی شده بطور خلاصه به ما می اموزد سه عنصر مهمی که مانع رشد و ترقی وبرقراری دمکراسی درایران پا بگیرد افراد و عواملی هستند قدرت طلب و برای بدست آوردن قدرت هیچکونه ابایی ندارند ملت ایران را به خارجی بفروشند و منابع ملت ایران را بدست خارجی ها حراج کنند که یکصد سال است ان روش ادامه دارد.
این افرادا هیچکونه ملاحظه انسانی نیز دارا نیستند که هزار هزار انسان فرهیخته و مدافعان آزادی را قتل و عام کنند که در طول یکصد سال گذشته قتل و عام کرده اند
چه نظام سلطنتی و چه نظام اسلامی برای ماندن در قدرت و غارت در چند مسئله اشتراک عمل دارند که بستن کل نشریات و احزاب و اجازه ندادن به مخالفان خود برای اظهار نظر کردن و آنان که پا فشاری کردند که اظهار نظر کنند روانه زندان با پای جوغه های اعدام فرستاده شدند.
در طول چهل سال گذشته منفو ترین قشر جامعه ایرانی که به قدرت با ریا و دروغ رسیده اند و هم اکنون نیز در قدرت هستند قشر روحانیون بوده که با قصاوت بی نظر تاریخی اقدام به قتل و غارت ملت ایران کرده اند این قشر که در زبان و تبلیغات خود از کرامت انسانی و عمل به کتاب خدا پا به میدان گذاشتند شقی ترین و قصابی ترین عناصری بوده اند که در قتل عام پیر و جوان و در غارت و دزدی و دروغ و تزویر نام سیاه در تاریخ ایران از خود بجا خواهند گذاشت.
آنچه در تاریخ ایران از کشتار مردم ایران که از حمله چنگیزگرفته تا مغول ها یاد می شود اما کمتر به حمله اعراب و ویرانی و نسل کشی در بطن جامعه ایران افشگری شده است عرب ها در بیش از بیست سال حمله به شهر های ایران برای کشور کشایی وتحمیل دین اسلام جنایاتی در کشور ما انجام داده اند که از سوزاندن کتاب های خطی ارزشمند ان زمان گرفته تا به برده گرفتن زنان و دختران و مردان و فروش انها در میادین شهرهای خود هدف دیگری نداشته است.
تنها قشری از ایرانیان که حمله اعراب به ایران را موجه تبلیغ و ترویج می کردند قشری از مردمانی بودند که بعد ها به قشر روحانیون و اخوند معروف شدند واز این قشر اکثر شاهان بجز چند نفر در تبلیغ خرافات مذهبی اخوندها حمایت وگاها خود شاهان نیزخود را نماینده و سایه و الغاب گوناگون متصل به خدا می دادند .
مغول ها و چنگیزخان هر گز از بهشت و کرامت انسانی حرف به میان نیاوردند و به مردم ایران وعده بهشت نمی دادند انها برای کشورکشایی به ایران حمله کرده بودند اما در قرن بیستم اخوندها که سالیان دراز در دربار شاهان از تقدس و انسانیت و معنویت سخن می گفتند و در میان اکثریت مردم ایران از احترام خاصی برخوردار بودند وقتی قدرت را در ایران دزدیدند و به قدرت رسیدند از روز اول روی چنگیز خان و تیمورلنگ و اسکنر مقدونی را سفید کردند انها به بهانه کفر دگر اندیشان و کمونیست ها را قتل عام کردند و به ان قتل و عام افتخار نیز می کردند و می کنند درطول چهل سال گذشته این اخوند های بی ریشه بنام خدا و پیامبر و قران می شود گفت اکثریت جوامع جهانی را شوکه کردند اخوندها با حکم ولایی و صدور فتوا ی فقهی و مذهبی دست و پا بریدند و چشم از حلقه در اوردند و زنان را زنده بگور کردند انها جوانان ملتی را به کشتارگاه ها فرستادند و به انها وعده کلید بهشت را در آخرت دادند که کشتار شوند آخوندهای مکار با دروغ گویی ملتی را در ملک خود زندانی کرده اند چهل ملیون از جمعیت ایران که بانوان هستند حقوق حقه آنها را پایمال کرده و آنها را به نصف حقوق مرد بصورت قانونی و اشکار تنزل داده اند.
بنام دین و اسلام آخوندها خود را مالک کشور و سرزمین ایران می دانند و ملتی را امت به حساب اورده برای اعمال قدرت و غارت فردی را به عنوان خلیفه یا رهبرانتصاب و او نیز قوانین اسلامی و خرافات مذهبی را با شدت به اجرا می گذارد.
کمک به روی کار آمدن رژیم اسلامی و آخوندها توسط بیکانه در ایران به نظر می رسد قربانی کردن ملت ایران برای سومین بار انجام می گیرد اولین بار اشغال ایران در جنگ جهانی اول دول روس و انگلیس و جنگ جهانی دوم توسط سه دولت روس و انگلیس و امریکا رقم خورد سومین بار منحرف کردن انقلاب ایران و سپردن آن به اخوندها که جر عقب نگه داشتن ملت ایران و کشتار شدن بخش آگاه وهنرمند و نویسنده و فعالان سیاسی ومهاجرت بی سابقه ملیونی مغزهای تحصیل کرده از ایران نتیجه ان بوده است که ادامه دارد.
سالیانی است مردم فخیم ایران به مشکل اساسی و ریشه ای که دلیل عقب ماندن نظام سیاسی و اقتصادی و روابط اجتماعی پی برده است و ساهاست مردم در تظاهرات بر علیه نظام اسلامی اخوند ساخته قیام کرده و خواهان بر چیده شدن نظام حکومتی وکل سیستم اخوندی فعالیت می کنند ولی اخوندها به سرکوب تظاهرات مردم اقدام می کنند ولی تظاهرات مردم را همچنان ادامه دارد.
انچه باید به عیان گفت این است دلیل عقب مانده گی هر ملتی دخالیت دین و مذهب در اداره کشور هاست.
در طول هزاران سال تاریخ ایران هر پادشاهی از اخوند دوری کرده است ایران رو به ترقی و پیشرفت گذاشته است برعکس اکثریت پادشاهان برای اعمال قدرت مطلقه خود با اخوندها همکاری نزدیک کرده اند و اغلب به روحانیون رمال مناسب دولتی واگذارکرده اند که کشور رو به تباهی رفته است.نمونه اشکار ان در دوره فتعلی شاه بود که معاهده ننگین گلستان و ترکمن چای که بخش اعظم ملک ایران از جغرافیای ایران جدا شد.
richardrose1962@gmail.com