
سیامک نادری :
بْه عجبا!، چه لاف زن رهبرِ مترسک خود ترسی
در این ۵سال نه تنها رجوی را دنبال کرده ام و میدانستم که زنده است و سخنان ترکی فیصل یک فریب اطلاعاتی بوده برای خارج کردن رجوی از لیبرتی، بلکه مهمتر از آن میدانم که رجوی درکجاست . اما برخلاف رجوی من اعتقاد داشتم به اصول و ار زشهای انسانی و پرنسیب ها و مکانی که رجوی در آن بسر می برد را به هیچ کسی نگفته ام ، جز یکی از دوستان که به او اعتماد دارم. این تفاوت ما است با رجوی که اعضای خود را به صدام و در مرز های عراق به سمت رژیم ایران می فرستاد. حقایق قوی تر از آن است که کسی بتواند در مقابل آن بأیستد. و همین امر باعث آسودگی ، آرامش و یقین من به حقیقت است که خواه ناخواه خودش را نشان میدهد.
« توهمات ناشی از خودشیفتگی مفرط او را به فردی تبدیل کرده که با پرت افتادگی از مردم و خواست آنان و توأمان در یک هراس و تنهایی مدید دریک پیله و فضای بسته، بلا انقطاع پُوکی بر سیگار بدمد و دود سیگار تمام فضا را بپوشاند تاجایی که حتی واقعیت های درون اتاق و پیش رو را نمی تواند ببیند، رجوی با آتش کردن سیگاری پشت سیگاری دیگر و صدای سرفه و تنگی نفس وسکته دربیان، و خرخر سینه او وضعیت نزال بیماری جسمی و روحی کسی را بنمایش گذاشت که تا خرخره غرق بحرانها و ضربات مستمرگیج کننده ناشی از پیامدهای سرنگونی صدام استو اینکه حتی در یک پیام صوتی ۱۰دقیقه ای با ۲۲ تناقض آشفته گویی، ناراستی، مسئول سخنان خود نبوده و چیزی توهمات یک بیمارجسمی و روحی برای کسب قدرت نیست…رجوی که خود از ترس جان بمدت۱۶سال درغیب کبری بسر می برد، پس بو کشیدن از چرخش موضع امریکا نسبت به ایران و اقدام نظامی و کشته شدن قاسم سلیمانی مبادرت به پیام صوتی نمود( اثبات زنده بودن پس از سال ۱۳۹۵ و سخنان ترکی فیصل( مرحوم رجوی) در اجلاس ویلپنت پاریس…»