فانوس ١٠

cyrous mohsen vand

سيروس محسن وند :

به سختى خودم را مجبور كردم برنامه ى فانوس ١٠ را تماشا كنم. از برنامه ى فانوس ٩ آشكار بود كه كارِ برنامه ى فانوس و ميزگردِ “آينده ى ايران” ساخته است.

يك تصوير تار، از مردى با خنده هاى با نمك بر صفحه ى آيپد نمايان شد. نميدانم چرا اين مرد ميخندد. آيا از ته دل به ايران مصيبت زده ميخندد يا براى اينكه در حد امكان به ياران ديرين خود ضربه ميزند؟

من كه شخصاً، در اين شرايط حاد، دليلى براى خنديدن به اين شكل، در يك برنامه ى سياسى جدى درباره ايران نميبينم.

ده دقيقه از برنامه ى فانوس ١٠ گذشته بود كه يقين پيدا كردم با زور هم نميتوان توجيهى براى توليد برنامه ى فانوس ١١ پيدا كرد. همين برنامه ى فانوس ١٠ نيز بشدت زيادى است.

حوالى دقيقه ى ده، يك ترانه ى خوب پخش شد و سپس با مشقت به مرور ليستى از كنفرانسهايى گوش فرا دادم كه تنها شركت كننده ى جدى در آن كنفرانس ها نماينده ى شاپور رضا پهلوى بود. همان شاپور رضا پهلوى كه حاضر است جان بر كف، پس از تسخير تهران توسط تفنگداران آمريكايى يا پس از آنكه نود و نهدرصد از پاسدارها و بسيجى ها در يك راى گيرى دمكراتيك به او راى آرى بدهند، بساط خود را جمع كند و براى سلطنت به ايران برود.

دقايق سختى را پشت سر گذاشتم و دنباله ى فانوس ده را به تماشا نشستم. هر لحظه بيش از پيش براى مجرى برنامه نگران شدم. اگر ايشان بعنوان يك كنشگر سياسى به اين حرفها كه ميگويد اعتقاد دارد، بزودى جاى ايشان در تيمارستان خواهد بود. ما بايد پيش از نجات ايران، چند نفرى را بفرستيم كه ايشان را از فروپاشىكامل روانى نجات بدهند.

باور كنيد! باور كنيد شوخى نميكنم. دست كم، شركت كنندگان در ميز گرد “آينده ى ايران” مسؤليت دارند كه به نجات اين رفيق همرزم خويش بشتابند تا مبادا اين مهره ى گرانبها را از دست بدهند.

البته، نبايد بى انصافى كنم.

در برنامه ى فانوس ١٠ يك نكته ى مهم عنوان شد. يك نكته ى مهم و بدرد نخور كه اين روزها هيچكس به آن فكر نميكند. اين نكته كه كنفرانس هايى كه تحت عنوان نشست اپوزيسيون برگزار شده، يك حقه بازىِ ديگر از سوى نظام بوده.

اين نكته از آن جهت اهميت دارد كه شك مرا در اينباره كه شاهزاده رضا پهلوى با جمهورى اسلامى لاس ميزند تاييد ميكند؛ وگرنه ايشان، با اينهمه مشاوران كله گنده و جيب گشاد، نماينده اش را به آن كنفرانس ها نميفرستاد؛ مگر آنكه مشاورانش مغز خر خورده باشند.

سرانجام، با طى لحظات مشقت بار و نگريستن به حركات و سكنات مجرى، نظر كارشناسانه ى خود را درباره  فانوس ١٠ اعلام ميكنم: اين آدم جاسوس است.