امروز و امشب در حالیکه اکثریت مردم جهان سرگرم جشن سال نو میلادی هستند، از میهن بلعیده شده در این یلدای طولانی شده، بقول شاعر چپ شب های شعر گوته! در مزار آباد شهر بی طپش، آوای جغدی هم نمی آید به گوش، جز همین طوفان مرگ این وحوش*۱، بله، امروز حکم اعدام رضا رسایی و مجاهد کورکور در دیوان عالی حکومت اسلامی ضد امپریالیستی شب های شعر گوته تأیید شده است، و احتمال اعدام احمدرضا جلالی نیز بالا رفته است*۲، تا رئیسی و هیئت مرگ نشان دهند، که برای بستن حکم دادگاه حمید نوری و محکومیت بین‌المللی حکومت اسلامی قاتلان، و مبادله ی اجباری یوهان فلودروس جدی هستند! و به اغلب احتمال، بنا به سیاست جنایات حکومت اسلامی در ایام تعطیلات جهانی، همراه با حملات حوثی های خامنه‌ای در دریای سرخ و…بعضی از این احکام جنایت را در سحرگاه فردا یا روزهای آتی، همزمان با اذان حکومت نکبت اسلامی ضد سلطنتی، ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی اجرا کنند. 

امروز همچنین خبر مرگ مشکوک اشکان بلوچ‌ در زندان، و ملیکا محمدی، ملی‌پوش تیم فوتبال زنان ایران، در مسیر تمرین با یک خودرو داخلی ایرانی کرایه‌ای به همراه دو هم‌تیمی خود، در یک سانحه رانندگی، مانند دهها هزار ایرانی که هر ماه در جاده های مرگ حکومت اسلامی، به قتل می رسیدند، در رسانه ها منعکس شده، تا روزی بدون مرگ در زندگی ایرانیان به خاطر نماند!

بنابراین امروز در هفتاد و دومین روز جنگ پس از قتل عام هفتم اکتبر تروریست های حماسی طوفان الاقصای خامنه‌ای، یا فلسطینی های مظلوم مدعیان چپی، و در حالیکه با فرونشست زمین در اصفهان(۴۰برابر متوسط نرخ جهانی) و دیگر شهرهای ایران، میهنمان با شهرها و جوانان و ساکنانش در حال بلعیده شدن است و…چپ و اسلام انقلابی، ملی مذهبی و هر بی هویت ایرانی، که با افتخار شب های شعر گوته ای، همچنان به شعارهای انقلابی مرگ بر حکومت سلطنتی کمپرادوری وفادارند*۳، و همزمان در مقابل شاهان حکومت های سلطنتی اروپایی به رکوع می روند! خود را آماده و مشق های ضد پهلوی را از بر کنند، تا در فردای اعدام این محکومان به مرگ، در مصاحبه های سرقفلی اجاره ای شاهان عرب، همچنان از سرکوهی از بلاهت ضد انقلابی، همچون حاشیه های حکم دادگاه حمید نوری و جایزه صلح نرگس محمدی…حمله به پرویز ثابتی و شکنجه و اعدام در حکومت سلطنتی پهلوی را فراموش نکنند! تا مردم و مخاطب هم فکر کنند، که این همه کینه های شتری ضد پهلوی، و حفر دست انداز های مسیر سرنگونی، نه از حب علی! و نه فطیر بی مایه ای!*۴

بنابراین به تمامی این شبه روشنفکران بجا مانده از خیل سبز و سیاه و سرخ پیش و پس از آن بهمن سیاه هولناک پنجاه و هفت، باید از قول یکی از شریف ترین همان نسل(که بر خلاف همراهان درمانده سلام فرمانده، جسارت نقد خویش و گذشته را داشت) یادآوری کرد: 

نفرین به ما!

زیرا 

ما مرگ را سرودی کردیم.

و زندگانی را بر سرگمراهه مان ،

در رهگذار “هر چه شود گو شو!

با گله ی سگانِ هر چه که پیش آید!

وا گذاشتیم

ما

زیباترین حقیقت را،

عشق را با زشتی همیشه ترین

با کینه تنها گذاشتیم.

ما کینه کاشتیم و

خرمن خرمن مرگ برداشتیم.

وینگونه بود،

زیرا ما

نفرین به ما

ما مرگ را سرودی کردیم

آیندگان !

بر ما مبخشایید.

هر یاد و یادبود از ما را

به گور بی نشان فراموشی بسپارید.

وزما، اگر به یاد می آرید،

هرگز ، مگر به ننگ و به بیزاری ،

از ما به یاد میارید!*۵

۱- از اخوان ثالث در شب های شعر گوته که شروع همبستگی تمام عیار روشنفکران و سردمداران حکومت اسلامی اشغالگران برای سرنگونی حکومت پهلوی بود.

۲- بنا به اعلام نگار کورکور(خواهر مجاهد کورکور)، ویدا مهران نیا(همسر احمدرضا جلالی) و… در ساعات اخیر

۳- بورژوازی کمپرادوری، ترم لق لق زبان مد روزی بود، که در دفاعیات اکثریت مجاهدین، فداییان، توده ای و ملی مذهبی و… در زمان حکومت پهلوی برای دفاع از جنگ مسلحانه بیان شده است.

۴- بی مایه فطیر است: هر کاری که درآمد و سرمایه و پولی در آن نباشد، بی نتیجه است! از ضرب‌المثل های دهخدا و…

۵- از زنده یاد استاد خویی