دیوید معتدل :
دادگاهی در هامبورگ در ماه جولای 2021 ،” برونو دی” مردی 93 ساله ، عضو سابق اس اس و نگهبان در اردوگاه کار اجباری در “اشتوتهوف” در نزدیکی بندر دانسیگ را متهم به شرکت در کشتن 5230 زندانی, محاکمه کرد. شهادت بازماندگان این جنایت در دادگاه از جهنمی صحبت میکنند که جان انسان ارزشی نداشته. شاهدی به نام مارک دونین وسوویچ می گوید, دید ن اجساد مردگان در اردوگاه , که از گرسنگی و خشونت در فضای باز در گذشتند, عادی بود. یکی دیگر از بازمانده ها , ابراهیم کوریسکی, در باره نمایش سادیستی اس اس و صحنه سازی در مقابل زندانیان صحبت می کند. در یک چنین نمایشی , پسری مجبور شد پدرش را به قتل برساند. جودی مایزل در شهادتش گزارش می دهد که چگونه او و مادرش در یک خط منتهی به اتاق گاز برهنه ایستاد ه اند: ‘وقتی دیدم که فرصتی برای فرار به اردوگاه است ، مادرم از من خواست که بدوم. من او را پشت سر گذاشتم. آخرین باری بود که او را دیدم . برونو دی ، هفده ساله بود که به اس اس ملحق شد و در استوتهوف نگهبان شد, ولی اتهامات وارده به خود را رد می کند. خود اما گزارشی هولناک از زمان حضورش در اردوگاه ارائه می دهد ، و یادآوری می کند که زندانیانی که به داخل اتاق گاز منتقل می شدند ، فریادهای آنها از داخل شنیده می شد ، و با نا امیدی به درب می کوبیدن. برونو دی به دو سال حبس تعلیقی محکوم شد. محاکمه هایی مانند این چنینی امروز بسیار نادر است. بعد از فوت آخرین عاملان نازی ها و قربانیان بازمانده, این فرصت برای دادگاه های آلمان برای پیگرد قانونی جنایات هولوکاست و عدالت خواهی کمتر می شود. این فصل پایانی تاریخ طولانی و نه چندان موفق در مورد بازداشت مجرمان نازی است .
اتریش 1944 Zell am See
هورست وشتر با اونیفرم اس اس در کنار همسرو فرزندانش
دادگاهی در هامبورگ در ماه جولای 2021 ،” برونو دی” مردی 93 ساله ، عضو سابق اس اس و نگهبان در اردوگاه کار اجباری در “اشتوتهوف” در نزدیکی بندر دانسیگ را متهم به شرکت در کشتن 5230 زندانی, محاکمه کرد. شهادت بازماندگان این جنایت در دادگاه از جهنمی صحبت میکنند که جان انسان ارزشی نداشته. شاهدی به نام مارک دونین وسوویچ می گوید, دید ن اجساد مردگان در اردوگاه , که از گرسنگی و خشونت در فضای باز در گذشتند, عادی بود. یکی دیگر از بازمانده ها , ابراهیم کوریسکی, در باره نمایش سادیستی اس اس و صحنه سازی در مقابل زندانیان صحبت می کند. در یک چنین نمایشی , پسری مجبور شد پدرش را به قتل برساند. جودی مایزل در شهادتش گزارش می دهد که چگونه او و مادرش در یک خط منتهی به اتاق گاز برهنه ایستاد ه اند: ‘وقتی دیدم که فرصتی برای فرار به اردوگاه است ، مادرم از من خواست که بدوم. من او را پشت سر گذاشتم. آخرین باری بود که او را دیدم . برونو دی ، هفده ساله بود که به اس اس ملحق شد و در استوتهوف نگهبان شد, ولی اتهامات وارده به خود را رد می کند. خود اما گزارشی هولناک از زمان حضورش در اردوگاه ارائه می دهد ، و یادآوری می کند که زندانیانی که به داخل اتاق گاز منتقل می شدند ، فریادهای آنها از داخل شنیده می شد ، و با نا امیدی به درب می کوبیدن. برونو دی به دو سال حبس تعلیقی محکوم شد. محاکمه هایی مانند این چنینی امروز بسیار نادر است. بعد از فوت آخرین عاملان نازی ها و قربانیان بازمانده, این فرصت برای دادگاه های آلمان برای پیگرد قانونی جنایات هولوکاست و عدالت خواهی کمتر می شود. این فصل پایانی تاریخ طولانی و نه چندان موفق در مورد بازداشت مجرمان نازی است .
در هرج و مرجی که به دنبال پایان جنگ جهانی دوم بوجود آمد، میلیون ها پناهنده ، سربازانی که از جبهه برمی گشتند و کارگرانی که به کار اجباری و به برده گی کشیده شده بودند, آزاد شده و در اروپا ول بودند. در این فضای آشفته , فرارمجرمین نازی به خارج از کشور نسبتاً آسان بود. بسیاری از طریق راه افسانه ای مسیرموش رو (2) و عبور از آلپ به دره های تیرول جنوبی گریختند. در ایتالیا ، اوراق جعلی(گذرنامه) ، که توسط باندهای تبهکار و کارمندان سابق فاشیست ارائه می شد و به راحتی قابل دستیابی بود. این جنایتکاران اغلب از صلیب سرخ نیز کمک می گرفتند که با سوء استفاده از هرج و مرج و در چارچوب سیاست لیبرال کمک های بشردوستانه، بدون پرسیدن سئوال های مو شکافانه اسناد مسافرتی صادر می کردند. مهمترین عامل در مسیر فرار کمیته امداد واتیکان (کلیسای کاتولیک) بود, که آماده بود به همه دشمنان کمونیسم ، کمک کند. پناه دادن, ارائه اوراق جعلی و سفر مطمئن به سمت آمریکای لاتین و خاورمیانه برنامه اصلی شان بود. لیست کسانی که از این مسیر فرار کرده اند طولانی است. در میان این جنایتکاران جنگی یکی از معماران هولوکاست ” آدولف آیشمان” بود. “ژوزف منگله” (پزشک اردوگاهای مرگ آشویتس) ، ” فرانتس اشتانگل” فرمانده سوبی بور و تربلینکا , “کلاس باربی” رئیس گشتاپو لیون که رفتاری سادیستی داشت ، “والتر راف” ، معمار گاز در ون ( کامیون) ؛ و ” ادوارد روشمن “، معروف به ” قصاب ریگا”»
فیلیپ ساند ز در کتاب مسیر موش رو, راه فرار “اوتو ویشتر” رهبر اس اس اتریشی را رد یابی میکند . در سالهای جنگ ، “اتو وشتر” فرماندار کراکوف در لهستان اشغالی بود ، جایی که وی “گتو” (3) را تأسیس کرد ، و بعداً فرماندار گالیسیا ، مستقر در لمبرگ (لویو) وی مسئول قتل صدها هزار نفر بود، که تحت فرمانداری وی بیش از 525،000 گالیسی جان خود را از دست دادند. جمعیت یهودیان منطقه کاملاً نابود شد.(در میان قربانیان بسیاری از اعضای خانواده فیلیپ ساندز بودند). ساندز خوانندگان خود را به دنیایی پراز خشونت جمعی سوق می دهد که درک آن اغلب دشوار است. ” ویشتر” به طور اتفاقی در یكی از نامه های خود به همسرش ، شارلوت ، در اواخر سال 1939 نوشت. “فردا ، باید 50 لهستانی را در ملا عام اعدام كنم.” در عین حال ، این زن و شوهر مشغول فعالیت های اجتماعی ، میزبانی مهمانی های شام فوق العاده ، لذت بردن از کنسرت های موسیقی کلاسیک و تورهای خرید پر زرق و برق بودند. “وشتر” یک حقوقدان با تحصیلات عالی و عضو کهنه کار حزب نازی بود. او و همسرش، تعصبات ایدئولوژیکی را به حد اعلا به نمایش می گذاشتند و جزو اعضای برجسته جامعه نازی بودند. آنها روابط خوبی با رئیس شان “هانس فرانك” ، فرماندار كل كشور اشغالی لهستان داشتند و با آنها اغلب شطرنج بازی می كردند. روابط خوبی هم با “هاینریش هیملر”, رهبر اس اس, داشتند كه گهگاهی به دیدارشان می آمد .
” ویشتر” به عنوان یک جنایتکار جنگی سالها تحت تعقیب بود که به کوهای آلپ اتریش گریخت ، جایی که تقریباً چهار سال منزوی در کلبه های کوهستانی، انبارها و خانه های دهقانی پنهان شد و هرگز بیش از چند روز در یک مکان نماند .
اوایل سال 1949 ، از طریق مسیر” موش رو” ، از کوهای پوشیده پراز برف به سمت مرز ایتالیا گریخت. در 28آوریل 1949 در ایستکاه رم پیاده شد و از آنجا مستقیمن در صومعه ویگنا پیا (4) در حومه جنوبی شهر پناه برد .
مسیر” موش رو ” دو چهره مختلف از شهر رم پس از جنگ جهانی دوم را ترسیم می کند . از یک طرف جنایتکاران جنگی ، فاشیستها که منتظر ورود به آمریكای لاتین بودند. “وشتر” وقت خود را صرف معاشرت با رفقای قدیمی می كرد كه برخی از آنها اكنون به عنوان خبرچین برای قدرتهای متفقین پیروز كار می كردند. در واقع ، آمریکایی ها از همان ابتدا به خوبی می دانستند که “ویشتر” در رم است. با افزایش تنش های جنگ سرد ، مقامات اطلاعاتی آمریكا علاقه کمتری نسبت به افشاگری پناهندگان نازی نشان دادند. دغدغه اصلی متحدین غربی اکنون کمونیست ها بودند .
یکی از مهمترین بخش های کتاب به بررسی نقش واتیکان در فرار ویشتر است. این افسر اس اس از جانب اسقف شرور اتریشی آلوئیز هودال حمایت می شد. او مدیر حوزه علمیه آنیما برای کاهنان آلمانی و اتریشی بود. هودال ، یک ضد یهود پر شوری بود که در سال 1936 “مبانی ناسیونال سوسیالیست”را نوشت. دراین رساله برنامه طرفداری از اتحاد رژیم نازی و کلیسای کاتولیک علیه بلشویسم را مطرح کرد. او یکی از مهمترین فعال اصلی این مسیر موش بود و فرار صد ها نازی را تسهیل کرد. در میان شان همانطوری که ذکر شد, اشتانگل و منگله… بودند.
تابستان 1949 ، اتو وشتر ، 48 ساله ، ناگهان بیمار شد و مدت کوتاهی پس از آن در بیمارستان”سانتو اسپیری تو” روم درگذشت. در آستانه مرگ ، آلوئیز هودال او را در آغوش گرفته بود. اسقف هودال بعدن در خاطرات خود نوشت.” من تا آخر از او محافظت کردم”. گزارش رسمی فوت, عفونت در حین شنا در رودخانه تیبر بود. ساندز به طور قانع کننده ادعاهای مربوط به مسموم کردن وی را رد می کند.
تحقیقات برای نوشتن این کتاب نویسنده را به دور جهان کشاند و به مکانهایی مانند برلین ، وین ، ورشو ، لویو ، روم ، واشنگتن و اورشلیم ، جا هایی که وی به آرشیوها رجوع و با شاهدان صحبت کرد. مهمترین آنها پسر اتو وشتر، هورست بود. وشتر هشتاد ساله در قلعه ای مخروبه به نام “هاگن برگ” ، در شمال وین زندگی میکند. بایگانی های گسترده خانوادگی اش, آلبوم های عکس ، نامه و کارت پستال که بین اوتو وشتر و همسرش رد و بدل می شد . اولین آشنائی آنها در وین در سال 1929 تا زمان مرگ وی در روم در سال 1949 سخاوتمندانه برای تحقیق در اختیار ساندز گذاشت.
. هورست معتقد بود خاطرات و جزئیات زندگی پدرش بی گناهی او را تأیید خواهد کرد
حتا در حالی که سندز شواهد جنایات, وحشیگری اوتو وشتر را در زمان جنگ افشا کرد ، پسرش از پذیرفتن گناه پدر خود امتناع می ورزد. او توضیح داد: “من می دانم كه این سیستم جنایی بود ، و پدر من نیز بخشی از آن بود ,اما من او را جنایتکار نمی دانم”. در خاطره خانواده ، او به عنوان یک مرد متواضع, شریف , زحمت کش باقی مانده. به او افتخار می کنند و مثل بت می پرستند. سندز همچنین فیلمی مستند در با ره گذشته این خانواده ساخت. “پدران ما چه کردند: میراث نازی” (2015).
در این فیلم در عوض نیکلاس فرانک را معرفی می کند، که به طور کامل گناه پدرش، هانس را می پذیرد. هانس فرانک، یکی از نازی های عالی رتبه بود که در دادگاه نورنبرگ در سال 1946,توسط تریبو نال بین المللی نظامی محکوم و اعدام شد.
گاهی برای خواننده قابل تصور نیست که وشتر با دانش و تحصیلات عالی چگونه اینهمه خشونت غیر قابل توصیف را مرتکب شد. مورخان از دیرباز به این پدیده توجه داشتند. در واقع ، اتو وشتر نمونه کلاسیک از عاملان نازی است که میشائیل ویلد بعنوان “یک نسل سازش ناپذیر” (2002) در کتابش یادمیکند. آنها حوالی قرن بیستم به دنیا آمد ند ، بسیار جوان بودند و نمی توانستند در جنگ جهانی اول بجنگند ، در نتیجه فرصتی برای اثبات خودشان نداشتند. این افراد تحصیلات عالی داشتند. خیلی ها ( وکیل ، مورخ و…) بودند که در عین حال جاه طلب ، و از نظر عقیدتی رادیکال. دارای یک جهان بینی عمیقن نژادپرستانه ، ضد دموکراتیک و آنتی سمیت بودند.
این تصویر مغایر با هر دو نظری است که عاملان نازی را اقلیتی از اراذل و اوباش, بدوی, کم سواد ,خشونت ورز و بدون تعلیم و تربیت تعریف می کردند. این دیدگاه توسط نویسندگان محافظه کار در سالهای اولیه پس از جنگ ترویج می شد ، و در واقع می خواستند بدینوسیله از جنایات خود فاصله بگیرند. و یا این نظر که آن ها از تکنوکراتهای غیر سیاسی در ساختارهای بوروکراسی جنایی محبوس شد ند ، یعنی دستوراتی را کور کورانه و بدون احساس مسئولیت انجام می دادند, همانگونه که هانا آرنت به این ایده در نوشته اش آیشمن در اورشلیم (1963) تاکید دارد .
کتاب ساندز اولین گزارش در باره مسیر موش نیست. خوانندگانی که می خواهند در این مورد اطلاعات بیشتری کسب کنند، می توانند به مطالعه تحقیق درخشان جرالد اشتین اخر ،” نازی ها در حال فرار” (2011) مراجعه کنند (5) . یا رجوع شود به تحقیقات توماس ساندکوهلر، دیتر پول و دیگران در باره اشغال لهستان و اوکراین توسط آلمان نازی . ولی آنچه فیلیپ ساندز ارائه می دهد, اولین مطالعه زندگی خصوصی ویشتر قبل از هولوکاست تا فرار او می باشد . کتاب “مسیر موش ” روایتی انسانی ازدنیای تاریک جنایات نازی ها و فرار از عدالت پس از جنگ نشان می دهد. سرانجام ، این کتاب بینش عمیقی در مورد انکار پس از جنگ و سفید کردن گذشته نازی ها ارائه می دهد .
بعد از جنگ ، مقامات نازی که در آلمان مانده بودند ، ترس چندانی نداشتند که دستگیر شوند. در دادگاه نورنبرگ فقط برخی از برجسته ترین اعضای رژیم تحت پیگرد قانونی قرار گرفتند. در آلمان غربی ، اقدامات متفقین برای پاک سازی نازی ها بسیار کارآمد نبود. آلمانی ها به طور معمول به یکدیگر برای اخذ گواهینامه ها با نام های جعلی کمک می کردند, تا از پیگرد قانونی مصون بمانند. هانا آرنت ، که پس از جنگ از این کشور بازدید کرد، در باره بینش روزانه مردم نوشت “برای بسیاری از آلمانی ها بین پاسخ آنها به پرسشنامه های دولتی نظامی و واقعیتی که همسایگان از آنها می دانستند اختلاف وجود داشت”. پیوندها ی موجود این پدیده دو گانگی را تقویت می کرد. قدرتهای غربی که مشتاق بازسازی جمهوری فدرال آلمان به یک کشور قدرتمند و متحد علیه اتحاد جماهیر شوروی بودند ، علاقه چندانی به شکار مقامات رژیم سابق نشان نمی دادند. درواقع ، جنگ سرد راه آسانی بود برای توانمندی نازی ها. همانطور که مورخ ” دیرک موزس” در کتاب” روشنفکران آلمانی و گذشته نازی ها” (6) نوشت، “ضد کمونیسم و نازی های سابق وارد یک اتحاد نا مقدس شدند” – ” نه تنها از لحاظ اخلاقی تعقیب نازی ها به پیش نرفت , بلکه از تعقیب مجرمین، جلوگیری به عمل آمد. این شیوه برخورد ، از نظر اجتماعی، توانبخشی برای جنایتکاران سابق را تسهیل کرد .”
سیستم قضایی آلمان غربی نیز تهدید جدی برای عاملان این جنایات نبود. به زودی ، مقامات سابق سطح پایین و متوسط نازی جایگاه هایی در خدمات دولتی و صنعت پیدا کردند. صفوف پلیس ، ارتش و سرویس های اطلاعاتی همگی پر از اس اس و افسران ورماخت بود. جامعه آلمان نمی خواست چیزی در باره گذشته نازی ها بشنود. به ندرت کسی به این فاجعه اهمیت می داد. سالهای شکوفائی اقتصادی دهه 1950 آلمان غربی زمینه تعیین کننده ای برای فراموشی جمعی شد. دنیای فولکس واگن و بیتلز, فیلم های رمانتیک وطنی آلمانی و تعطیلات در ایتالیا الویت داشت. پیگرد قانونی نازی های سابق محبوبتی نداشت .
منبع (1)
https://www.nybooks.com/articles/2021/12/02/nazis-on-the-run/
Nazis on the Run | by David Motadel | The New York Review of Books
منتشر شد. مقاله بتاریخ 2 ماه دسامبر 2021
مقاله در مورد فرار مجرمین نازی به خارج از کشور و نقش واتیکان, فضای یهود ستیزی در جامعه آلمان بعد از جنگ جهانی دوم نوشته شده . بخاطر طولانی نشدن, فقط بخشی (چکیده ای) از مقاله در اینجا آورده می شود .
„Ratline“ (2)
(3)
واژه ” گتو” نام اولین محله ویژه ای در قرون وسطا برای یهودیان در شهر ونیز بود که از بقیه اهالی شهر جدا زندگی می کردند. حتا اجازه نداشتند شب ها محل زندگی خود را ترک کنند. این محله یهود نشین بنام “گتو”هنوزم در شهر ونیز وجود دارد .
Vigna Pia (4)
Gerald Steinacher(5)
- Dirk Moses(6)
German Intellectuals and the Nazi Past. New York: Cambridge University Press, 2007
نویسنده این مقاله ، تاریخدان ایرانیتبار در دانشگاه اقتصاد و علوم سیاسی لندن در رشتهی تاریخ بینالملل است.
کتاب ” دنیای اسلام و جنگ آلمان نازی” (چاپ دوم) توسط انتشارات ثالث منتشر شده.
کتاب “دنیای اسلام و جنگ آلمان نازی” تا بحال به 10 زبان و در انتشارات معتبر دنیا انتشار یافته. برای گرد آوری اسناد موجود به بیش از سی بایگانی جهانی مراجعه شده.
این کتاب در کتابفروشی تلویزیون میهن نیز قابل دسترسی است.
History of World بخش
David Motadel is an Associate Professor of History at the London School of Economics. He is the author of Islam and Nazi Germany’s War, which was awarded the Fraenkel Prize.