فیروز نجومی :
آیا زمان خروج امام عج از غیبت فرا نرسیده است؟ ما منتظرظهور امام هستیم. امام در انتظار ظهور کیست؟ اگر، امام عج، منتظر ظهور دجال است، که نقل شده است، قبل از خروج امام از غیبت و در زمانیکه گناه همه جا را فرا گیرد و بدی به نیکی تبدیل شود و حق را از باطل نتوان تمیز داد ظاهر میگردد. محترمانه باید بگویم چه انتظار بیهوده ای؟ دجال، بیش از 44 سال است که ظهور یافته است، اما، بنام امام و در جامه آخوندی، سوار بر یک هواپیمای فرانسوی به جامعه ما وارد گردید و چنان همگان را شیفته خود ساخت گویی که خلق همه در سُکر و مستی فرو رفته، هرگز نتوانند بعقل و خرد بازگردند. چه شوق و شعفی، چه شور و احساساتی که سراسر جامعه را فرا نگرفته بود. بر زبان همگان بود که چون شیطان از خانه بیرون شود فرشته پدیدار گردد.
البته که کمتر کسی میتوانست، حتی تصورش را بکند آنکه بر دوش ایر فرانس بر سر زمین ما قدم نهاد، دجال بود و نه امام. که این خود نشانی بود بر فرا رسیدن آخر زمان و قیامت. چه، از هر زاویه ای که بنگری شرایط هرگز چنین حاظر و آماده برای خروج امام از غیبت فراهم نبوده است. شرایط کنونی چنان تیره و تار گشته است که سفید را نتوان از سیاه تمیز داد، فراموش کن اگرجدایی حق از باطل بفکرت رخنه کند؟ با یک صفحه کیفر خواست سر چه جوانهای پاک و قهرمانی که بطناب دار ولایت آویخته نشده اند. افزوده بر این مگر زندگی بر پاشنه چیز دیگر بجز دروغگویی و فریبکاری و زشتکاری هم میچرخد؟
درست است که آخوند خمینی، همچون دجال که بنا بر روایات، داری یک چشم در وسط پیشانی، سوار بر الاغی که پشگلش نقل و نبات و خرما جلوه گر میشود ظاهر نشد که خلق را فریفته و بدنبال خود بکشاند. اما، با گوشه ای از بهشت برین بر دوش، در چشم زندگان ظاهر گردید و هوش و درایت، عقل و خرد را از آنان ربود، از راس تا زیرین ترین لایه های جامعه. آری، او با عهد و قرارداد رفاه و آسایش و آرامش با ابزار پاسخگویی به برآوردن نیازهای اولیه جامعه بطور رایگان، از سرویس اتوبوس گرفته تا برق و آب و مسکن و ریشه کن سازی بیکاری و گرانی، عدالت و برابری و آزادی، وعده و وعیدهایی، که ساده دلان را فریب داد، ولی سر انجام در مصیبت و نکبت، در خفت و خواری در قهر و خشونت و انتقام ستانی گرفتار گردیدند.
در اینجا، شاید این یاد آوری لازم باشد که فرهنگ دهخدا در ادامه نقل روایاتی در باره چیستی و کیستی دجال، خاطر نشان میکند که مقصود از آن نام (دجال) شخص معینی نیست; بلکه هر کسی که با ادعاهای پوچ و بی اساس و با تمسک به انواع اسباب حیله گری و نیرنگ در صدد فریب مردم باشد، دجال است. در اینجا ، نیز، دجال را بعنوان یک مفهوم بکار میگیریم که خمینی دجال بود دقیقا بآن دلیل که خصوصیاتی همچون تزویر و ریا، حیله گری و حقه بازی، حق و باطل را در هم آمیختن و از حق برای رسیدن به اهداف پلید و پلشت خود استفاده کردن در او بحد کمال وجود داشت. و هیچکس بهتر از آخوند خمینی یافت نشود که بتواند به دجال باین معنا عینیت بخشیده و نمونه کاملی از آنرا بواقعیت در آورد.
بنام خداوند یکتا و یگانه، بنام الله، آخوند خمینی حکومت آخوند ها و یا حکومت دجالان را تشکیل داد، چون قشر آخوند، قشر مفتخوار جامعه همگان از تبار دجال هستند، چون چیزی مینمایند که نیستند و عاری از صداقت راستی اند، بهمین دلیل، بدلیل سلطه دجالان بر جامعه، جامعه، نیز، بجامعه دجالان تعییر ماهیت داد، بجامعه ای تبدیل گردید که در آن ادامه زیست وقتی امکان پذیر میشود که بشوی آنکس و یا آن چیزی که نیستی، بشوی یک دجال. که این یک امر اجباری ست و به هنجاری تبدیل گشته است ضربه نا پذیر. یعنی که از سر ضرورت باید دست بفریب و ریکاری زنی و تزویر و دروغگویی تا حقیقت چیستی و کیستی خویش را پنهان سازی و راه و روش دجال را پی گیری بدون آنکه هرگز بدانی که خود نیز به دجال تبدیل شده ای. یعنی که حتی اگر هم آگاه بودی که آخوند خمینی، دجال بود و نه امام، باید این حقیقت را پنهان میداشتی و با کسی در میان نمیگذاشتی. با ارائه کدام سند و مدرکی میتوانستی جامعه را اقنا نمایی که اخوند خمینی، دجال است و نه امام. در نتیجه، انتظار میرود که وانمود نمایی که به ادامه ولایت فقیه، بجای امامت تا قیامت هم باور داری و نا خودآگاه همچون دیگران خود، نیز دجال شوی.
آنچه شرایط را بحرانی نموده است و بنظر میرسد زمان را بپایان خود نزدیک میکند، آنست که اخلاق انحراقی، مردم را متقلب، دودوزه باز و فریبکار و یا همچون یک دجال ببار آورده است. اخلاق انحرافی بگونه ای در مردم رخنه نموده است که برای منافع مادی آماده اند که دست بهر کاری آلوده نمایند. از دولت میدزدند، ازیکدیکر میدزدند، رشوه میدهند و رانت خواری میکنند، دست بغارت های بزرگ و چپاولگری های حیرت انگیز میزنند. به یکدیگر خشم و نفرت نشان میدهند، ناسزا میگویند، با یکدیگر گلاویز میشوند. اگر کشته ای بجای نگذارند، دهان یکدیگر را خون آلود میکیند. از پشت بیکدیگر خنجر میزنند، بیکدیگر دروغ میگویند، چشم دیدن یکدیگر را ندارند، حسادت، بینایی را از آنان سلب کرده است. دهان معترض را میکوبند و مذبوحانه قیافه های حق بجانب بخود میگیرند تا بلکه لقمه نانی بکف آورند و در حقارت بدندان بکشند. این رخنه و نفوذ دجال است که این گونه مردم را به تباهی و انحطاط کشانده، مادی گرایی و لذت پرستی را بر دل وجان امت شهید پرور مسلط گردانیده است.
آری، آیت الله ها و پاکدینان از فراگیر شدن معاصی و فرا رسیدن آخر رمان سخن میگویند، ولی حاظر باعتراف نیستند که ظهور دجال خمینی یکی از نشانهای مهم آن است. چرا که این کشور مقدس اسلامی بسوی سقوط در منجلاب اخلاق انحراقی رهنمون است. لواط کاری، فحشا و تن فروشی بیداد میکند. آری، آیت الله ها دروازه قزوین ها را بآتش کشیدند، اما، جامعه را بیک فاحشه خانه زیر زمینی تبدیل نمودند. هم اکنون سن خود فروشی طبق آمار رسمی به زیر 13 سال کاهش یافته. از همه کفر آمیزتر پیوستن زنان شوهردار به زنان خیابانی ست، آنهم با اطلاع شوهر. 60 درصد زورگیری میان مردان صورت میگیرد. مقاماتی که این آمار را انتشار میدهند خود اعتراف میکنند که این ارقام بهیچ وجه بازتابنده میزان و درجه فحشا و روابط تنی در میان هم جنسان در جامعه نیست، وضعیت وخیم تر از آن است که این ارقام بیان میکنند. آیا وضع موجود یاد آور اخلاق انحرافی ای که گریبان قوم لوط را گرفته بود، نیست؟
چه تعجب اگر شهدای عزیز در گور تنک و تاریک خود از درد، شب و روز بخود به پیچند و از پشیمانی بخواهند گور را شکافته از آن به بیرون بجهند. بدحجابی، استفاده “روسری های قیطانی” و ساپورت پوشی بسرآمده و از زمان قتل مهسا امینی به جنبش کشف حجاب تبدیل شده، جنبشی که بزنان باز گرداند، آنچه را دجالان از آنها ربوده بودند، آزادی و زندگی. البته که قتل مهسا بدست مزدوران دجال، جنبش رهایی بخش زنان را روح و جان تازه ای بخشید و زنان را به براه اندازی جنبشس واداشت، که زنان در آن موی خود افشان، رخ پالایش و مانتوهای رنگین و تنگ و کوتاه به تن کنند، برجستگی های پیکر خود را نمایان و مردان را بسوی مبارزه با حکومت دجالان برهبری دجال خامنه ای فرا بخوانند.
همچنانکه مشاهده میشود، شواهد و نشانه های بسیاری مبنی، بر فرا رسیدن پایان زمان و ظهور دجال، افزوده بر آنچه تا اینجا برشمردیم، بویژه رواج لواط کاری در میان مسئولین ارشادگر و حافظین حجاب و عفاف، گسترش موزیک و بزن و بکوب در ملع عام، براه اندازیهای کنسرتهای آواز و رقص و برقراری ارتباطات از طریق شبکه های ماهوره ای و اینترنتی، فیس بوک و یوتیوپ و رسانه های اینترنتی، فعالیتهایی که ارتباطات نامشروع و حرام بین جنسیتها و پوشش های تن نما و برهنگی را تشویق و رواج میدهند، فعالیتهائی که مجتهدین و آخوندهای مقدس از دیر باز مخالف با اصل و اصول شریعت اسلامی خوانده وسعی در محدود و ممنوع نمودن آنها داشتند. مثلا، مراکز اینگونه فعالیتها، مثل، سینما و تاتر و رادیو و کافه ها و دانسینگها کاباره ها را حرام میپنداشتند و مردم را از شرکت در آنها منع میکردند.
بعداز فروپاشی جامعه شاهنشاهی، وقتی آخوند بر فراز منبر صعود میکرد، بویژه در روزهای جمعه، تفنگی را با خود حمل میکردند که لوله آنرا در دستان خود در میفشردند، از آغاز تا انتهای خطبه خوانیها. بنظر میرسید که آخوندها کمتر میل به روضه خوانی و موعظه علاقه نشان میدادند. حال منبر هم باصل خود بازگشته بود و تندیل شده بود بمنبر قدرت و اقتدار و بر فراز آن دجالان خطبه خوانی میکردند، خطبه های که در دو قسمت، اول عبادی و دوم سییاسی ایراد می شد. چنانکه گویی، حال همه جهانیان فهمیده بودند که اسلام بر خلاف مسیحت و یهودیت، دینی است سازگار با تمدن مدرن است بلکه از دیر باز در پیش پیش آن روان بوده دست. این استکبار جهانی بوده است عامل بازدارندگی و هنوزهم از دشمنی و خصومت با نظام ولایت دست بر دار نیست.
این در حالی ست که زندانها پر است از آنان که کم و بیش پی برده اند که دجال است که بر راس حکومت قرار گرفته، اول دجال آخوند خمینی و جانشین او دجال آخوند منه ای بوده و هستند که حکومت دجالان را بر پا ساخته اند. بی دلیل نیست که بخش بزرگی از جمعیت زندان را روشنفکران، فعالین سیاسی، حقوقی، مدافعین حقوق بشری، روزنامه نگار و هنرمند و هنر پیشه و کارگردان و معترضین و تظاهر گرنندگان و بسیاری در حرفه ها و اصنافی دیگر تشکیل داده اند. نه اینکه اگر امام عج ظهور یافته بود، امامی که میگویند وقتی ظاهر میشود آنقدر کشتار میکند که خون تا رکاب اسبی که بر آن سوار است میرسد(باور عام) وضع خیلی بهتر بود و با خود ممکن بود قطره ای عدالت و انصاف، رحم و مروت میاورد، توهمی بیش نیست.
مشکل، اما، آنجاست که ظهور دجال نشانی ست بر فرا رسیدن قیامت و خروج امام عج از غیبت. البته که انتظار میرود که امام آنقدر آگاه باشد در سن 1200 سالگی و بیشتر که بداند بمحض قدم گذاردن در جامعه ای که دجالان بران حکومت میکند، بیدرنگ او را بعنوان دجال شناسایی میکنند و احساس نفرت خود را بوی ابراز میکنند و هیچ بعید نیست که او را بدار درغگویی آویزان نمایند. ، اگر حکومت آخوندی در حال حاظر با خطر سقوط روی در روی گردیده است، بان دلیل است که امروز بخش بزرگی از جامعه باین حقیقت آگاه گشته اند، که در کمی کمتر از نیم قرن پیش، فریب نه امام که فریب دجال را خودره اند که آخوند خمینی دجالی بود که در جامه مقدس امام ظاهر شده است که با نشان دادن دروازه های بهشت توانست عامی و غیر عامی را بفریبد و بسوی دوزخ رهنمون سازد.
firoz nodjomi
https://firoznodjomi.blogspot.com/
fmonjem@gmail.com