حمید تقوایی :
جایزه صلح نوبل به نرگس محمدی حاشیه های زیادی داشت. برای هر کس که حامی و کوشنده انقلاب زن زندگی آزادی است جای تردید نیست که این مراسم و همچنین اهدای جایزه ساخارف به خانواده مهسا ژینا امینی، گامی در جهت تقویت انقلاب مردم بپاخاسته ایران بود. کافی است تنها به پیامهائی که در این مراسمها خوانده شد و به راهپیمائی مردم اسلو با مشعلهای فروزان در دفاع از انقلاب زن زندگی آزادی توجه کرد تا به اهمیت و جایگاه این رویداد بین المللی پی برد.
در این میان البته حساب سلطنت طلبان جداست. طبیعی است کسانی که همه چیز را با دفاع از شاهزاده شان متر میکنند به این مراسم بتازند. یکی از دلایل و یا در واقع بهانه های اینان، آواز و رقص گلشیفته فراهانی در این مراسم است. در این مورد متاسفانه برخی از خانواده های جانباختگان نیز، علیرغم نیت خیری که دارند،عملا با سلطنت طلبها همراه شده اند. از جمله نامه ای به امضای خانواده افکاری در مدیای اجتماعی منتشر شده که متاسفانه با فرهنگ و دستاوردهای انقلاب زن زندگی آزادی مغایر است. از “ملت عزادار ایران” حرف میزنند. میگویند “در گورستان کسی با خنده و شادی و بشکن آواز نمی خواند”. میگویند “اگر اینجا هنوز رقصی باقی است رقص گلوله و باتوم بر روی تن این مردم بیگناه است”. و نظراتی از این قبیل. در نیت خیر خانواده افکاری و برخی دیگر از خانواده های دادخواه که چنین موضعی گرفته اند و در ارزش تلاشها و مبارزات آنها تردیدی نیست. اما تصویر غمزده و سوگواری که از جامعه ایران ترسیم میکنند تماما در نقطه مقابل واقعیت انقلاب زن زندگی آزادی و دستاوردهای آن، حتی دستاوردهای خود جنبش دادخواهی، قرار دارد.
مذهب زدائی از مراسم خاکسپاری و کنار گذاشتن فاتحه خوانی و نماز میت و دیگر سنن ماتم و عزای اسلامی در مراسمهای یادبود جانباختگان خود یکی از دستاوردهای انقلاب و جنبش دادخواهی است. خانواده ها علیرغم غم و اندوهی که دارند، و آنرا به فریاد خشمشان علیه قاتلان حاکم بیان میکنند، با کیک تولد و سرودهای تهییجی و لباس سفید و بدون حجاب در این مراسمها شرکت میکنند و این مکمل شعارهای ضد حکومتی است که در این مراسم ها فریاد زده میشود.
جمهوری اسلامی حکومتی ضد شادی و نماد مرگ و عزا است و به همین دلیل رقص و آواز و شادی به یک اسلحه موثر مردم در مبارزه با رژیم مرگ و عزا تبدیل شده است. زنده یاد مجید رضا رهنورد وقتی اعلام کرد “دوست ندارم برایم نماز و قران بخوانند… شادی کنند و آهنگ شاد پخش کنند” حرف دل همه مردم را بیان کرد. نه تنها در مراسمهای خاکسپاری بلکه در خیابانها به هر بهانه ای مردم با رقص و آواز و پایکوبی به مصاف حکومت مرگ و عزا میروند. رقص و آواز نیکا شاکرمی، رقص خدانور، آواز و رقص خیابانی دختران اکباتان، و همین امروز رقص شاد صادق بوقی که به سرعت در سراسر ایران تکثیر میشود، در زمره نمادها و آیکونهای انقلاب زن زندگی آزادی است.
از مدتها قبل نیز جامعه با رقص و موزیک خیابانی، رقص و اجرای ترانه “هپی” که به بازداشت تعدادی از جوانان منجر شد، آواز خوانی زنان و مردان آزاده اصفهانی زیر سی و سه پل، و شادی و پایکوبی جوانان در چهارشنبه سوریها، در برابر حکومت ماتم و مرگ و نیستی ایستاده بود.
حکومت به روی مردم ایران شلاق کشیده است، میزند و میکشد و اعدام میکند، اما نتوانسته فرهنگ غم و ماتم و سوگ را بر جامعه حاکم کند. برعکس، به فرهنگ رقص و آواز و پایکوبی و شادی بعنوان بخشی از فرهنگ مقاومت و اعتراض دامن زده است. آواز در مراسم صلح نوبل نیز در امتداد همین حرکت قرار دارد.
نکته آخر اینکه نباید اجازه داد این حاشیه سازیها جایگاه و اهمیت اهدای جایزه صلح نوبل به نرگس محمدی و همچنین جایزه آزادی بیان به خانواده مهسا امینی را کمرنگ کند و تحت الشعاع قرار بدهد. یادداشت کوتاهی که به امضای نهاد دادخواهان در مدیای اجتماعی منتشر شده نمونه ای از برخورد پیشرو انقلاب به این دو رویداد است:
“به نام ژینا مهسا امینی که به نماد آزادیخواهی و برابری طلبی در جهان تبدیل شد. ژینا تجلی زن و زندگی است، همو کە نامش رمز رهایی شد.اهدای جایزه ساخارف به مهسا امینی اسم رمز ما و اهدای جایزه صلح نوبل به جنبش زن زندگی آزادی و نرگس محمدی زندانی سیاسی جمهوری اسلامی، نشانه قدرت انقلاب ماست و هر گونه سایه انداختن به دستاوردهای مبارزات ما، به نفع جنبش دادخواهی و انقلاب زن زندگی آزادی نیست هوشیار باشیم.
#مهسا_امینی #ژینا_امینی #انقلاب_زن_زندگی_آزادی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #ایستادهایم_تا_پایان “
@dadxahan
این پیام کوتاه حرف دل نه تنها دادخواهان بلکه همه مردم بپاخاسته ایران است.
٢٤ آذر ١٤٠٢، ١٥ دسامبر ٢٩٢٣