فروغ شلالوند در جشن نشر باران

 

موسی حاتمیان :

فروغ شلالوند در جشن نشر باران، برای گرامیداشت مادران و خانواده های خاوران، و قتل عام زندانیان سیاسی در سراسر ایران، در این پیروزی درخشان جنبش دادخواهی مردم میهنمان، در دادگاه حمید نوری در استکهلم:

سلام به همراهان جنبش دادخواهی، من امروز اینجا هستم، تا با شما درد دلها کنم، خوشحالم از اینکه شما را خوشحال می بینم، من برادرزاده ی جانباخته حمزه شلالوند هستم، که بعد از تحمل هفت سال زندان، در نهایت به همراه هزاران زندانی به چوبه دار سپرده شد، و سهیمه ی او یکی از گورستانهای بی نام نشان، و سهم ما از جان جوانمان یک ساک شد!.

آنچه من در این سالها دیدم و کشیدم، از سرم هم زیاد بود، در مقاله ای از پدرم(مختار شلالوند) خوانده ام که نوشته بود:

اگر خانه ی ما در اندیمشک، مرکز یک دایره در نظر گرفته شود، دایره ای به شعاع صد تا صد و سی متر، در محیط این دایره، حداقل پانزده خانواده قرار می گیرند، که هر کدامشان یک تا سه فرزند شان به جوخه ها و دار کشیده و سپرده شده اند، و همه ی آنها جانشان را از دست داده اند*

ما از چنین محیط هایی می آییم، و هر کدام از ما این صحنه ها را دیده ایم، لمس کرده ایم و می دانیم، اما حالا جنبش دادخواهی موفق شده است، که به همت و تلاشهای فراوان آقای ایرج مصداقی، و همچنین آقای حمید اشتری و دوستانشان، کسی را که یک مهره ی اصلی و موثر در کشتار بچه ها و عزیزان ما بوده است، را به دام بیندازد، و به دستان عدالت در دادگاه سوئد بسپارد، آنهم در دادگاهی که حکم اجرایی واقعی دارد و این حکم به اجرا می رسد، لذا ما(خانواده های دادخواه) از این بابت خیلی خوشحالیم، زیرا دیگر عزای ما، و غم و درد دلهای تاکنون ما، دیگر پس از این(پیروزی درخشان) مطبوع است!، چون برای ما افتخار است، و حالا با افتخار همراه شده است!

بنابراین می خواهم از زحمات و تلاش‌های آقای ایرج مصداقی تشکر کنم، و سلامهای خانواده ام از اندیمشک را به ایشان برسانم، و همچنین به آقای حمید اشتری، و به ایشان بگویم

لذت پرواز در یک دم تلافی می کند

هر قدر سختی شرر در سنگ خارا می کشد!*

خیلی متشکرم.

 

*اشاره به خانواده ی حیدری(هوشنگ و نسرین از شصت تا شصت و دو، و شهین در قتل عام زندانیان سیاسی در یونسکو تیرباران شدند)، خانواده آرام (جمال آرام از اولین اعدام های زندان یونسکو در سال شصت)، خانواده آسخ (حمید در اردیبهشت ۶۱ و احمد در قتل عام زندانیان سیاسی در مرداد ۶۷)، خانواده ی رحیمی (علی پسر بزرگ خانواده در اردیبهشت ۶۲ و محمد برادر کوچکتر او در مرداد ۶۷)، خانواده ماکیانی (آقا رضا و عبدالکریم), خانواده عیدی گماری(فاطمه در زندان یونسکو)، خانواده کلیدی(محمدکاظم در تابستان ۶۱ و قدرت کایدی در قتل عام زندانیان سیاسی)، و خانواده های دالوند(محمد علی)، رحیم خانی(محمود و محمد ازعموزاده های خانواده حیدری)، خانواده زنگویی(غلام و عبدالرضا)، خانواده بابایی (داوود و افتخار)، خانواده رستمی، خانواده خواجه زاده (یوسف)، خانواده صالحی و ….

*شعر از صائب تبریزی که خود داستانی دارد، زیرا تولد فروغ همزمان بود با تولد گروه فلسطین، که حسین تاجمیر ریاحی دبیر ادبیات مختار شلالوند و از اعضای گروه شکرالله پاکنژاد بود، این شعر موضوع انشاء تاجمیر ریاحی در سال آخر دبیرستان بوده و مختار از آن زمان به خاطر داشته است، که یادآوری فروغ در واقع اشاره ای به امتداد طولانی این جنبش دادخواهی ست، که نهایتاً با تلاشهای خستگی‌ناپذیر ناپذیر ایرج مصداقی در یک طرح پیچیده ی چند وجهی، با کمک حمید اشتری، مختار شلالوند و تمامی شاهدان و خانواده های دادخواه و حامیان جنبش دادخواهی این پیروزی درخشان را محقق کرد.