تیم بولر :
سقوط شهر تروآ و غارت این شهر توسط ارتش یونان، داستانی است که از سه هزار سال پیش تا کنون مرتب بازگو شده، ولی این داستان دارای رهنمودهایی است برای درک علت یک سقوط جهانی به مراتب گستردهتر و درسهایی برای قرن بیست و یکم.
۱۳۰۰ سال قبل از میلاد، در اوج عصر برنز برای هر تاجری که از آبهای مدیترانه میگذشت، قدرتهای بزرگ وقت یعنی مصر، هیتیها در آناتولی، یونانیها، بابلیها و دولت شهرهای خاورمیانه جاهای امنی به نظر میرسیدند.
- ابرقهرمانها و ریشههای باستانی آنان
- سپاهی که جهان را فتح کرد
- چین و غرب صدها سال پیش از سفر مارکو پولو ارتباط داشتند
این امنیت بخصوص در مورد شهر تروآ در ساحل شمال غرب ترکیه و در دهانه داردانل، که حصاری به دور آن کشیده شده بود ، صدق میکرد.
کشتیها برای این که وارد دریای مرمره و دریای سیاه شوند، اغلب ناچار میشدند مدتی در بنادر این شهر در انتظار بادهای مساعد لنگر بیاندازند. به همین جهت تروآ جای مناسبی برای جمع آوری ثروت از راه وضع مالیات بر تجارت بود.
ولی ۱۰۰ سال بعد، یعنی حدود ۱۱۷۰ سال قبل از میلاد، سه تمدن منقرض شدند. در عصر تاریکی (قرون وسطی) که به دنبال آن آمد حتی هنر نوشتن نیز از بین رفت.
در اساطیر یونانی ماجرای سقوط شهر تروآ در دو اثر حماسی ایلیاد و اودیسه روایت شده این دو اثر که به هومر شاعر حماسی نسبت داده شده ۴۰۰ سال بعد نوشته شد.
لسلی فیتون، مسئول بخش یونان و روم باستان در موزه بریتانیا، میگوید: “او (هومر) تاریخ نویس نبود ولی کاملا مشهود است که تروآ یک جای مهم و دارای برج و بارو بود.”
در عصر تاریکی، دولتها با هم مراوده داشتند و تا حدی به هم وابسته بودند. ترتیبی که با عصر خود ما به دلیل اقتصادها و بازارهای مالی متکی به یکدیگر، مصنوعات کارخانجات و زنجیرههای بینالمللی عرضه، شباهتهایی دارد.
کالای اصلی این دوره برنز بود که بدون آن هیچ کشوری نمیتوانست ارتش خود را مجهز کند.
مس را از قبرس میآوردند ولی قلع را میبایستی با ۴هزار کیلومتر فاصله از طریق راه زمینی از افغانستان تا سوریه حمل کرده و پس از آن به کشتیها منتقل کنند. در آنموقع قلع به همان اندازهای که امروزه نفت اهمیت دارد، ارزش داشت.
دکتر کارُل بل، از یونیورسیتی کالج دانشگاه لندن، میگوید برای حکمرانان آن زمان، دسترسی به میزان کافی قلع برای تولید برنز جهت ساخت تسلیحات، همان قدر مهم بود که در حال حاضر برای رئیس جمهور آمریکا عرضه بنزین به قیمت مناسب برای راندن ماشینهای آمریکایی اس یو وی (خودروهای شاسی بلند) اهمیت دارد.
مخاطره پذیر بودن تجارت
در قرن بیست و یکم ما هنوز با خطر وقفه در تجارت جهانی مواجهیم.
در سال ۲۰۱۲ پس از آن که ایران تهدید کرد تنگه هرمز را که ۲۰ درصد عرضه نفت جهان از این تنگه میگذرد می بندد، قیمت جهانی نفت افزایش یافت. ایران گفت این کار چنان شوکی به بازارها وارد خواهد کرد که هیچ کشوری از عهده آن برنخواهد آمد
سال گذشته اندیشکده بریتانیایی چتم هاوس، در گزارش خود دولتها را ترغیب کرد که برای حفاظت از گلوگاههای مهم مسیرهای بازرگانی تلاش بیشتری کنند. در این گزارش قید شده بود از آنجا که حمل یک پنجم صادرات جهانی سالانه گندم از طریق تنگه داردانل در ترکیه صورت میگیرد، باید از این گذرگاه محافظت شود.
در گزارش مورد بحث همچنین خاطرنشان شده که” تعطیلی موقت کار یک یا چند گلوگاه میتواند به کاهش عرضه و افزایش قیمت منجر شود که پی آمدهای متعاقب آن ممکن است از بازار مواد غذایی فراتر رود.”
اندرو شاپلند، مدیر بخش یونان در عصر برنز، در موزه بریتانیا میگوید در عصر برنز اتفاقات کم اهمیت باعث هرج و مرج اقتصادی میشد و تنها چند وقفه کوچک یا مشکلات محیط زیستی میتوانست به هرج و مرج اقتصادی منجر شود.
تغییرات آب و هوایی
در آن زمان هم مانند امروز تغییرات آب و هوایی یک عامل مهم بود. اریک سلاین، استاد باستانشناسی دانشگاه جورج واشنگتن میگوید اکنون پی بردهایم که این تغییرات میتواند موجب قحطی شود.
بررسی گرده گلها و اطلاعاتی که در باره ایزوتوپ دریایی و اکسیژن به دست آمده نشان میدهد که در عصر برنز یک دوره ۳۰۰ ساله خشکسالی اتفاق افتاد. ولی در همان موقع آب دریای مدیترانه نیز به میزان قابل توجهی سردتر شد که نتیجه آن کاهش بارندگی در سطح زمین بود.
اما کشورهای عصر برنز با چندین حادثه مواجه شده بودند. علاوه بر ادامه خشکسالی و قحطی، آتشفشانهای متعدد، زلزله، ناآرامیهای مدنی، مهاجرتهای گروهی، مختل شدن تجارت و نیز جنگ، وخامت اوضاع را تشدید کرده بود.
پرفسور سلاین میگوید: “اگر فقط یک اتفاق بیافتد شما میتوانید با آن کنار بیایید. ولی در عصر برنز اتفاقها زیاد بود. یک یا دو یا سه یا چهار واقعه اثرهای متعددی دارد و شما نمیتوانید جان سالم به در ببرید.”
البته شاید دنیای کنونی ما استقامت بیشتری داشته باشد ولی حتی امروزه زلزله میتواند به هرج و مرج اقتصادی منجر شود. تاثیر اقتصادی وقوع زمین لرزه در فوکوشیمای ژاپن در سال ۲۰۱۱ همراه با سونامی، به سراسر آسیا کشیده شد.
پیامدهای متعدد
تا ۱۲۵۰سال قبل از میلاد، مشکلات در حال افزایش بودند. یک ملکه امپراطوری باستانی هیتی به دلیل کمبود غلات از مصر تقاضای کمک کرد و یک بازرگان سوری هشدار داد و گفت: “قحطی به خانه ما رسیده و اگر به سرعت به اینجا نیایید همه ما از گرسنگی تلف خواهیم شد.”
مصر سپس برای کمک به بهبود وضعیت، رساندن محمولههای غذایی به همسایگانش را شروع کرد.
میبینیم که حتی در عصر برنز دولتها علاقمند بودند برنامه کمکهای بینالمللی را اجرا کنند. یکی از فراعنه مصر به خود میبالید که باعث شده غلات با کشتیها حمل شود تا مردم سرزمین هیتیها زنده بمانند.
به خاطر رود نیل، مصر بیشتر از سایر کشورها میتوانست در مقابل خشکسالیها دوام بیاورد.
ولی این همکاری بینالمللی کافی نبود.
این که کسانی که در مجاورت کاخها زندگی میکردند به دلیل نداشتن غذای کافی یا بیکاری علیه فرمانرواهایشان سر بلند میکردند معلوم نیست. ولی از بین رفتن محصولات کشاورزی و از هم پاشیدن اقتصادها، سبب جنگهای داخلی و مهاجرتهای جمعی وسیع شد.
هومر: حقیقت یا افسانه
در حماسه هومر، این رابطه عشقی پاریس شاهزاده تروآ و هلن ملکه یونان است که آتش یک جنگ افسانهای را شعله ور میسازد.
ولی سیپروش باکاس، محقق مطالعات تاریخی میگوید: “طبق مدارک مربوط به این جنگ که از هیتیها که در همسایگی زندگی میکردند باقی مانده، یونانیها چندین برخورد نظامی در ساحل غربی آناتولی داشتند و فرمانروای آنها با ۱۰۰ عرابه جنگی و نیروی پیاده نظام به جنگ یک شاهزاده هیتی رفته بود.”
تردیدی نیست که دو طرف بر سر تروآ که بعضی مواقع متحد هیتیها بود، جنگ کرده بودند و خاندان سلطنتی تروآ سرنگون شده بود. همچنین نامهای از فرمانروای هیتیها به پادشاه یونان در دست است که در باره توافق صلح بر سر تروآ است.
هیچ کدام از این اطلاعات صحت حماسه هومر را ثابت نمیکند ولی به گفته لسلی فیتون، حاکی از این است که تروآ محلی بود که میتوانست ثروت زیادی داشته باشد و به همین جهت همیشه مورد توجه مردمی بود که ممکن بود قصد غارت این شهر را داشته باشند.
آنچه مسلم است شهر تروآ در حدود ۱۲۰۰ سال قبل از میلاد هدف غارت و چپاول قرار گرفت ولی نه از تاریخچه این شهر و نه یونان میتوان دریافت واقعا چه اتفاقی افتاد. اما در سوریه، ما میتوانیم صدای قربانیان فاجعه به مراتب گستردهتری را بشنویم.
فرمانروای اوگاریت، که به دلیل سرعت اتفاقات غافلگیر شده بود تقاضای کمک کرد و گفت: “تمام نیروهای من و عرابههای جنگیام در سرزمین هیتیها است و همه کشتیهای من در سرزمین لوکا، در نتیجه کشور به حال خود رها شده.”
ولی کسی به تقاضای او وقعی نگذاشت؛ شاید همسایگانش نیز مانند او در وضعیت دشواری قرار داشتند. طبق یکی از آخرین کتیبههایی که از این شهر محکوم به فنا باقی مانده، اگر هم کمکی رسیده بود، بسیار دیر شده بود:
“فرستاده شما وقتی رسید که ارتش شکست خورده بود و شهر غارت شده بود. غلاتی که برای آسیاب کردن آماده کرده بودیم به آتش کشیده شد و تاکستانهای ما تخریب شدند.”
“شهر ما را غارت کردهاند. امیدوارم این موضوع را درک کنید.”
در حالی که جامعه در حال فروپاشی بود، کسانی که جان سالم به در برده بودند، احتمالا یا به عنوان برده فروخته شدند یا به شمار فزاینده پناهجویان و غارتگرانی که قوانین را رعایت نمیکردند ملحق شدند.
سربازان رامسس سوم با مردمان دریا در دلتای نیل مبارزه میکنند
مردمان دریا را زندانی گرفتند اما آیا آنها مسئول فروپاشی عصر برنز بودند یا قربانیان آن؟
سرزنش مهاجران
مصریها به نوبه خود برای این سوال که علت انقراض کشورهای عصر برنز چه بود، پاسخ ساده خودشان را داشتند: همه چیز تقصیر گروههای مختلفی بود که اطراف دریای مدیترانه زندگی میکردند.
در یک کتیبه مصری نوشته شده اقوام خارجی که در جزیرههای واقع در دریای مدیترانه زندگی میکردند به این کشورها حمله کرده و هیچ سرزمینی نتوانسته بود در مقابل سلاح آنان ایستادگی کند.
داستان هومر به ما هشدار میدهد که در نهایت تمام تمدنها شکست میخورندپرفسور سلاین میگوید به نظر میرسد مصر فرصت داشته که از خود دفاع کند و با ارتش خود گروههای مهاجم را که از اطراف مدیترانه آمده بودند عقب براند. رامسس سوم، فرعون مصر اعلام کرد: “من کسانی را که از سرزمینهای دیگر آمده و مملکتم را اشغال کرده بودند شکست دادم؛ آنها دیگر وجود ندارند.”
اندرو شاپلند، هشدار میدهد در مورد تعبیر و تفسیر آنچه دولتها میگویند باید دقت کنیم چون رامسس گناه را به گردن مهاجران انداخته و آنان را متجاوز میخواند.
“شاید او همان کاری را می کند که امروز هر سیاستمدار راستگرا میکند- یعنی یک عده خارجی را مسبب مشکلات اقتصادی معرفی میکند.”
هلن و پاریس در نمایشنامه سقوط یک شهر
رقص پیروزی در جنگ
اگر هم یونانیها واقعا مردم شهر تروآ را شکست داده بودند، پیروزی آنها کوتاه مدت بود چون بیشتر کاخهای یونان نیز تخریب یا خالی از سکنه شد؛ سرزمین هیتیها، دولت شهرهای سوریه، آشوریها و بابلیها همه فروپاشیدند. تنها مصر باقی ماند.
پرفسور سلاین میگوید: برخلاف فرمانروایان عصر برنز، که زمانی که کشت محصول خوب نبود تنها میتوانستند دست به دعای خدای طوفان شوند، امروزه ما آگاهی بیشتری در باره مشکلات جهانی داریم و امکانات تکنولوژی ما برای مقابله با این مشکلات به مراتب بیشتر است.
ولی به عقیده او داستان هومر میتواند هشدار دهنده باشد. پرفسور سلاین میگوید:”تمام تمدنهای دنیا نهایتا منقرض شدهاند. بسیار خودخواهانه خواهد بود اگر فکر کنیم فقط تمدن ما جاودانی خواهد بود.”
منبع:بی بی سی