فریب این هارت و پورت ها را نخورید!

از : حسن نکونام

فلسفه روی کار آمدن ترامپ در آمریکا، نافی ایجاد هر گونه جنگی در دنیاست. علل و دلایل فراوانند. بچند تا اشاره مختصر می کنم.
یک – حمله سال ۲۰۰۱ به افغانستان، و اشغال این کشور، نه تنها آمریکا، بلکه همه دولت های متحد آنها را زمین گیر کرده است. تقریبن تمامی نیروی ناتو را به افغانستان فرستادند، و ۱۷ سال است که بقول خودشان، با نمیدانم چند هزار نیروی طالبان، که گویا در کوههای «ترابورا» در مرز بین افغانستان و پاکستان، خودشان را مخفی کرده اند، مبارزه گنند. ۱۷ سال را به روز تبدیل کنید. اگر در هر روز نیم کیلومتر از مخفیگاههای طالبان را پاکسازی می کردند، تا حالا طالبانی در افغانستان وجود نداشت.اما «خودساخته» را که نمی خواهند از بین ببرند. آمریکا آنجا نیست که با طالبان مبارزه کند، بلکه آنجاست که پایگاه نظامی (که هزاران تا از آنها در سراسر جهان دارد) داشته باشد.چرا آمریکا رفت و طالبان ساخت برای افغانستان، زیرا در دنیای دو قطبی سابق، شوروی هم افغانستان را اشغال کرد، تا نظریه لنینی «راه رشد غیر سرمایه داری» را در افغانستان پیاده کرده، و بر تپاله های اطراف کابل، سوسیالیسم بر پا کند. عجب سوسیالیسمی!
دو – در سال ۲۰۰۳، با فریب مستقیم مردم جهان، مدعی وجود سلاح اتمی و کشتار جمعی در عراق شدند، و در عرض دو سه هفته تمامی جامعه عراق و زیر ساخت های آنرا ویران کردند. بلافاصله شرکت هالیبرتون و سایر شرکت های بخش خصوصی آمریکا و اروپا، روانه عراق شدند تا ویرانی ها را بازسازی کنند. ویران کردند تا خود بسازند و پول بسازند. صدام حسین هم از همان «موش آزمایشگاهی» های نظریه پردازان «راه رشد غیر سرمایه داری» بودند که ریشه در نظریه لنین دارد. البته حزب «شیوعی» هنوز وابسته به کرملین در عراق، حالا متحد استراتژیک دیگری هم، بعد از صدام حسین، پیدا کرده است، و او هم مقتدا صدر شیعه هست. در ایران هم که روزی خلخالی، کاندید حزب توده روس پرست بود، امروز در قید حیات نیست. بازماندگان او همان علی خامنه ای و موسوی خوئینی ها، و خاتمی و بقیه هستند.
سه – جنبش معروف به بهار عربی، دو متحد دیگر شوروی سابق و روسیه امروز را ،که دولت هائی «قبیله ای» در سوریه و لیبی بودند، و باز هم «موش آزمایشگاهی» نظریه پردازان مواجب بگیر روس بودند، دچار طوفان کرد، که ناآرامی ها و جنگ های ویرانگر آن همچنان ادامه دارند. در این دو کشور هم، غرب و بویژه آمریکا، با ایجاد ائتلاف هائی، قصد حضور خود و ایجاد پایگاههای نظامی را دنبال می کند.
چهار – با پاپان جنگ سرد و دنیای دو قطبی پیشین، و بحران هائی که سرمایه داری جهانی، در همه عرصه ها با آن روبروست، برپائی جنگی تازه، غیر از آنهائی که همین حالا در جریانند، اگر چه نه ناممکن، اما بسیار دشوار خواهد بود. در جهان امروز فقط می توان از جهان چند قطبی سخن گفت. چین دارد از نظر «اقتصادی» آمریکا را پشت سر می گذارد و روسیه از نظر «نظامی» چین دندان اقتصادی نشان می دهد، و روسیه دندان نظامی. تولید یک «ماه» فولاد در چین، برابر است با تولید یک «سال» تولید فولاد در آمریکا. آمریکا، بجز تحریم اقتصادی، هیچ حربه دیگری برای مقابله با رقبای خود ندارد. هر گونه صحبت از حمله آمریکا به کشوری دیگر، جز خودکشی برای این کشور معنای دیگری ندارد. آمریکا، در افغانستان و عراق و سوریه و لیبی و کشورهای آفریقائی و کشورهای آمریکای لاتین، و بویژه دز خاورمیانه، بازی را باخته است.
پنج – اقتصاد آمریکا، تحمل جنگی دیگر را ندارد. ترامپ یک بقال و تاجر است. حساب سود و زیان سرش می شود. هنوز که هنوز است از زیانهائی که جنگ های تا کنونی برای کشور داشته اند، فریادش بلند است. جنگ پول می خواهد. اگز در جنگ عراق، سربازان آمریکائی فرار گرده و به کانادا پناهنده می شدند، امروز افکار عمومی مردم آمریکا، چندین برابر بیشتر مخالف جنگ هستند. سرباز پول می خواهد و جنگ هزینه دارد. بسیاری از سربازان آمریکائی که در جنگ شرکت کرده بودند، امروز با مشکلات جسمی و روانی بسیاری درگیر هستند. خیلی از این سربازان به اختلال روانی «پی تی اس دی»(PTSD)
POST TRAUMATIC STRESS SYNDROM، یعنی «ضربات روانی پس از رویداد» مبتلایند. مادران سربازان آمریکائی بیکار نمی نشینند تا سرمایه داران آمریکا، برای سود و منفعت خودشان، فرزندان آنها را بکشتن بدهند.
شش – چند دهه است که مردم ایران و جریان های جدی و مسئول سیاسی آن، از این هارت و پورت ها و «هخا بازی ها» زیاد شنیده و دیده اند. مردم ایران خود در صحنه حضور فعال و مبارز دارند. احتیاج به هیچ منجی و پیغمبری هم از بیرون ندارند. منتظر پیام و رهنمود هیچ کس هم نیستند. هر زمان که توازن قوای موجود در جامعه از آنها بخواهد، خود کار را یگسره می کنند. اگر هستند کسانی که خیال می کنند با دریوزگی برای کسب قدرت،بدرگاه پمپئو و چان بولتون و جنگ طلبان سرمایه دار آمریکا متوسل شوند، تا کنون کسی موفق نشده است، و هرگز هم موفق نخواهد شد.
هفت – حالا فرض کنیم که «مریم ماه تابان» برای اینکه «ببرندش به تهران» و یا کس دیگری که خیلی دلش برای «تاج وتخت» لک زده است، آقای ترامپ را راضی کنند که به ایران حمله نظامی کند. خب، برای حمله نظامی بیک گشور، بایستی از نظر قوانین بین المللی، از سازمان ملل و شورای امنیت سازمان ملل اجازه گرفت. ناگفته پیداست که، غیر از چین و روسیه، خیلی از همین گشورهای اروپائی هم چنین اجازه ای را نخواهند داد. جالب است که بیشتر این کشورهای اروپائی بر این باورند که آمریکا آنها را در حمله به عراق گول زده است. اما ممکن است کسانی بگویند: صحبت از جنگ و جمله نظامی به ایران نیست، بلکه ضربه ای به سپاه پاسداران، و استحکامات آنها و تاسیسات هسته ای و بیت رهبری و این هاست. آمریکا چنین حقی را هم ندارد، زیرا :
یکم – پاسداران هم از مردم ما هستند. درست است که عده معدودی از فرماندهان سپاه، در سیاست های ارتجاعی و ضد مردمی این حکومت، شریک و سهیم و منتقع هستند، اما بسیاری از نیروهای پائین سپاه از مردم هستند که برای امرار معاش به این شغل رسیده اند. مردم ایران نمی خواهند فرزندانشان کشته شوند
دوم – تمامی موسسات، امکانات مادی و معنوی، و زیر ساخت های کشورما، متعلق به همه مردم ایران هستند، و هر نیروئی که خواهان ویران کردن آنها باشد، نیروئی ضد مردمی است، و در اصرار خود در حمله به ایران، ماهیت ضد مردمی خود را به مردم می نمایاند.
هشت – ممکن است که آمریکا، همانطور که در جنگ های قبلی، بدون اجازه سازمان ملل و شورای امنیت، به ایران حمله همه جانبه، و یا گزینشی بکند. در این مورد فکر میکنم که فردایش، سراسر دنیا تظاهرات بر علیه آمریکا بر پا خواهد شد.