
م- ت اخلاقی(رها) :
پس از ازنزدیک به نیم قرن یا کمتر یا بیشتربه مطرح شدن اسلام سیاسی و حتی غیر سیاسی (سنی یا شیعه با تمامی شعب آن)بعنوان قدرتی هستیم، که جهان را گرفتار و مشغول خود کرده است، چه در قالب حکومت مثل جمهوری اسلامی ایران،یا جمهوری اسلامی افغانستان و یا به شکل جریانات اسلام سیاسی غیر حاکم از سنی گرفته تا شیعه، چه بعنوان مخالف و به زبان امروزی «اپوزیبسیون» حکومتهای حاکم موجود در جهان،و یا اسلام کوچه و بازار مردم ،سئوال اساسی اینست که اسلام کدام است ؟
آیا :
- جمهوری اسلامی خمینی و خامنه ای است ؟
۲-جمهوری اسلامی پاکستان است ؟
۳- جمهوری اسلامی افغانستان است ؟
۴-حکومت پادشاهی عربستان سعودی با پرچم لا الله الی الله است ؟
۵- حکومت شیعه های حوثی در یمن است ؟
۶- مشهدی حسن بقال یا حاج عباس آهن فروش است ؟
۷- اخوان المسلمین است ؟
۸ القاعده است ؟
۹- طالبان است؟
۱۰- بوکو حرام است ؟
۱۱- جهاد اسلامی است؟
۱۲- داعش است ؟
۱۳- النصر است ؟
۱۴ – مجاهدین خلق ایران است ؟
۱۵- انجمن های اسلامی مختلف است؟
۱۶- اصلاح طلبان است ؟
۱۷- جریان مفقود شده امت است ؟
۱۸- علی شریعتی است؟
۱۹- طا لقانی، منتظری،شریعتمداری وغیره.. است ؟
اما :
از طرف دیگر در مقوله سیاست، فقط در محدوده ایران چه در داخل و چه در خارج،آیا جریان دمکراسی خواه و دمکرات کدامیک از جمعیت یا سازمانها،تشکلها و بطور کلی جریانات و یا شخصیتهای زیر هستند ؟
۱- آیا آقای رضا پهلوی است ؟
۲- آیا سازمان مجاهدین خلق(مسعود رجوی) است ؟
۲- آیا جریانات چپ ماتریالیتسی از باقیمانده سازمان چریکهای فدائی خلق جند تکه پاره شده تا پیکار و توده،جبهه ملی،طوفان،اتحادیه ککحونیست ها،نهضت آزادی وووو است ؟
۳- انجمن ها و دسته جات مسلمان و شخصیتهای مسلمان و غیر مسلمان و یا بطور کلی مخالف رژیم «خمیی- خامنه ای» گرفته تا اشخاص امثال موسوی،کروبی، تاجزاده و یاران، تا آقای مهدی نصیری و غیره است ؟
بنظر نگارنده ،کلیه جریانات اسلامی که در بالا نامبرده شد به تنهائی نمی توانند اسلام ناب وخالص باشند و حتما یک چیزی اضافه و یا کم دارند،بلکه مجموعه آنها شکل جامع و بدون نقص اسلام ناب و خالص می باشد.
از طرف دیگر هیچکدام از شخصیتهای سیاسی و جریانات نامبرده در بالا(و غیره) به تنهائی بعنوان مخالفین رژیم نمی توانند در آینده تمامی دمکراسی را نمایندگی کرده و دمکرات باشند،بلکه مجموعه آنها مفهوم واژه دمکرات و دمکراسی می باشد.
فرانسه که در جهان کنونی سمبل دمکراسی است،نه راست افراطی(ماری لوپن) را نفی کرده و نه چپ افراطی(ملانشون) را.یعنی قدرت در همه است نه در یک فرد یا یک جریان خاص، بزرگترین خطای سیاسی و درازمدت(استراتژیک)ما،کوبیدن و نفی یکدیگر است، چرا که قدرت عین جام شرابی است که اگر :
یک انسان سالم و درستکار و بی خطر آنرا به تنهائی بسر بکشد و با بقیه تقسیم نکند،آنچنان مست می شود که هم خود و هم دیگران را به هلاکت خواهد رساند. جام را باید بین همه تقسیم کرد تا آرامش بیاورد و سرزندگی.