مژگان پورمحسن :
ایکاش کتاب اخلاق و اخلاق سازی داشتیم که به مردم ما اخلاق و رفتار شایستهٔ انسانِ ایرانی اعم از زن و مرد و کودک را درس میداد.
قرآن اساساً مجموعهٔ درهم و برهم و مشکوکی است که بنظر من هیچ کاربُرد مثبتی که برای ما ایرانیان نداشته که هیچ، بلکه سمّی مهلک بوده که به انسان ایرانی توسط اعراب تزریق شد و ایرانیِ زنده و شاد و فعال وشجاع را به معتادی دل مُرده و خوابزده و بزدل تبدیل کرد.
شما همین سورهٔ « النساء» را در نظر بگیرید. آیات مربوط به زنان با یتیمان و یتیمانِ نو باوه چنان مخلوط است که من مطمئنم صحبتِ گرفتن چندین « زن» از میان یتیمانِ هر سن و سالیست که مالشان دست این مردان است یا مالشان را می خواهند تصاحب کنند و برای اینکار ازدواج پیشنهاد میشود.
آیا این اخلاقی برای ما ایرانیان است؟ این آ یات قرآن مجاز شمردن دزدی، غارت، دروغ ،بدخواهی، بد چشمی، ظلم، تجاوزو استثمار است.
آیا تعریف زن در قرآن و ارتباط زن و مرد در قرآن انسانی و اخلاقی است؟ برای قرآن زن نه یک انسان همچون مرد و دارای جسم و روان و فکر و شخصیت مستقل است بلکه زاييدهٔ مرد و جزئی از اوست که ارزشش حتی از یک انگشت مرد هم کمتر است زیرا مرد حق ندارد هیچ آسیبی عامدانه حتی به یک انگشتش بزند امّا زن را می تواند کتک بزند و حبس کند تا بمیرد. زن بدون شوهرمعنی ندارد و اگر« بی معنی » بود باید
مردی قیّم او باشد و به زن امر و نهی کند. تازه پس از این نگاه کاملاً دیوانه به زن باز قرآن زنانِ عرب را بر اساس کُنیه و مال به دو طبقهٔ « محترم » و « غیر محترم » تقسیم می کند و به مرد عرب توصیه می کند زن از محترمها بگیرد و اگر مال نداشت از کنیزانش که صاحب آنهاست استفاده کند.
رابطهٔ قرآنی زن و مرد حول دو عامل ترسیم میشود.: مال و خواستهٔ جنسی مرد. « زن » در قرآن جایگاهش از
گیاهان و حیواناتی که ما امروزه در منزل نگاه می داریم بسیار کمتر است و درواقع خفّت بار است.
حتی درقرن بیست و یکم، در هر کدام از ممالک اسلامی نگاه کنید، شیعه یا سنی، این دید تحقیرآمیز که زن تنها وسیله ایست، اسباب بازی در دست مَرد که هروقت مرد اراده کرد می تواند ازاین وسیله استفاده کند، لذت ببرد یا بُردن بارِ نسلش را به دل زن بگذارد و این وسیله تحت اختیارش است تا هر وقت بخواهد. و میتواند چند تا از این نوع وسیله داشته باشد و هرشب عوض کند تا لذت بیشتری ببرد. واقعاً دید قرآن از زن و مرد هر دو
تهوع آوراست. مَرد قرآنی یک جانورِ بی مغز، بی احساس و غرق در شهوت و آرزوی مال و مفت خوریست و تنها کارش جنگ و غارت است. و وقتی زندگیش را اینچنین گذراند اجرش شهوت هزار برابر ابدی و مفت خوری دائمی است.
خوب ، این از اخلاق و معنویت قرآن.
امّا ما ایرانیان وقتی از بدترین و کثیف ترین دشمنِمان شکست می خوریم بعوض بالا بردن روحیه و اتحاد برای انجام جنگی سخت تر و جانانه ترو شکست دادن آن، دشمن را لباس اهورامزدايی می پوشانیم و برایش معبد و بارگاه میسازیم و بعد با وجدان راحت زنانمان دور معبد اشک میریزند و فرزندانمان گِل به سَرمی مالند و مردانمان یا با قمه سرخویش می شکافند یا برای این دشمنِ پروردگار شده به جنگ هم میهنانشان می روند و شتابان جان می دهند!!!
انسان موجود ساده و عجیبی است. اگر به دلیل کنجکاوی و علاقهٔ شخصی و داشتن فرصت و امکان بتوانیم حال و روز ملتها را ببینیم و در حد توان مطالعه کنیم، بواقع در جنگهای ملتها، شخصاً هیچ ملتی را ندیدم که پس از شکست عظیم و کشته های صدهزاران وبه اسارت رفتن و کنیز و برده شدن زنان و کودکان آن ملت توسط دشمن، بازماندگان و جان بدر بردگان آن ملت نتنها همهٔ باورها و تمدن خویش را از دست بدهند بلکه به دشمنشان لباس از مادر مهربانتر و از پدر دلسوزتر بپوشانند و دشمن ضد بشریشان را تقدیس کنند. ما همه چیز خود را از دست دادیم حتی غیرت و شجاعت تا آن حدّ که امروز که علناً و در ویدئوی پخش شده آخوند دارد به پسر بچهٔ معصوم تجاوز می کند، در ماشین پاسداران، دختر طفلک را برهنه کرده و به او تجاوز می کنند، دختر بچه ها و پسر بچه های چهار ـ پنج ساله در خیابانها رها شده بیماری ایدز گرفته اند و هزاران درد دیگراز آخوندها بر سر مردم می آید، ملت بلند نمیشوند از فرزندانشان دفاع کنند که هیچ در مقابل همین متجاوزین سینه میزنند که شما فرزندان پیامبرید!!!
قرآنی را که عربها صرفاً برای اتحاد قبایل بیابان گردشان جهت حمله به « بهشت زمینی » امپراطوری از نفس افتادهٔ ساسانی و برای بدست آوردن غنائم افسانه ای که حتی نمی دانستند چیست و حوریان واقعی و غلمانهای واقعی بکار می بردند، ما ایرانیان بدون اینکه حتی کلمه ای از زبانش را بفهمیم روی سَرمان قرار دادیم و بر سر و سینهٔ خود کوفتیم!! از مردان عربِ بیابان گرد و وحشی و غارتگر چهارده قرن پیش که بواقع هیچ از ما
باقی نگذاشتند و ما را برده و بندهٔ خویش کردند چهره هايی زیباتر از هنرپیشه های مَرد هالیوود نقاشی کردیم یا در ذهن خویش مجسم نمودیم با نگاهی معصوم تر از عیسی مسیح و برایشان داستانها از جوانمردی و بخشش به
خودمان ساختیم که گويی هنرپیشهٔ اسپانیايی ـ آمریکايی آنتونیو باندِراس در فیلم « زورو» است که این قهرمان داستان و فیلم برای نجاتِ مردان و زنان و کودکانِ مکزیکی به بردگی گرفته شده با برده گیرنده و سربازانش شجا عانه می جنگد و فداکاری می کند. غافل از این که متأسفانه تمام « زورو» های ما کشته شدند و ما بجای حتی عکس خیالی قهرمانان ایرانی، زن و مرد، پیرو جوان که برای آزادی میهن و ملت جان دادند، در
رؤیا و در خواب و بیداری مان همان عوامل حمله به ایران یعنی ـ قرآن و محمد و علی و فرزندانش ـ را قابِ اتاق و قابِ وجدا نمان کردیم. وای بر ما که بواقع این ذلّت را در هیچ ملتی ندیدم.
جاوید ایران
مژگان پورمحسن