قرآن و اسلام و ما زنان ایرانی

مژگان پورمحسن :

 در برخی از کوتاه نوشته هایم در مورد تضادهای قرآن منجمله در مورد زنان تنها اشاراتی کرده ام زیرا معتقدم در رابطه با « زنان در قرآن » و بر اساس نصّ صریح آیات بواقع می بایست از زوایای مختلف کتابهای قطور نوشت تا واقعیات روشن شوند و علیرغم علاقهٔ شخصی به انجام اینکارِ بسیار مهم و جدی و ضروری، فرصت چنین کاری را ندارم لذا فعلاً به نوشته های کوتاه در حد وُسعم کفایت می کنم.
یکی از سؤالاتی که در کودکی برایم پیش آمد و هیچ وقت جوابِ منطقی از سوی هیچ منبعی نیافت، این بود که چگونه ممکن است ما ایرانیان « سیّد » باشیم و اجدادمان به امامان و پیامبر اسلام برسد؟ چطورممکن است میلیون ها نفر ایرانی اجدادشان عرب باشند و اگر چنین واقعیتی وجود دارد، این قاطی شدن دوملیت و چندین قوم
ایرانی از آذربایجان و شمال ایران تا کردستان و خراسان و بلوچستان تا تهران و اصفهان و فارس و شرق و غرب ایران تا خوزستان با اعرابِ عربستان آنزمان طی چه پروسه ای و به چه نحوی و بر اساس کدام دلیل صورت گرفت؟ هیچ پاسخ درست و کاملی از هیچ عاِلم اسلامی یا اسلام شناس دریافت نکردم. در واقع پاسخ راستین به این سؤال برای مسلمان، به اصطلاح امروزی ، خط قرمز است زیرا پرداختن به آن بسیاری از دروغهای تاریخی را رو کرده و داستان واقعی ورود مسلمانان عرب به امپراطوری پارس را روشن می کند.
در حکایت دروغین، اعرابِ جاهل و وحشی چهارده قرن پیش توسط محمد پیامبر اسلام به راه راست هدایت شده و از جهالت و توحش بدر آمده و تحت آموزشهای پیامبر اسلام که مظهر محبت، رأفت، بزرگ منشی و بخشش بود از ایرانیان که از ظلم و ستم و تحقیرو مالیات  شاهان ایرانی بعذاب بودند، دعوت بعمل آورده و ایرانیان علیه شاهان و مؤبدان زرتشتی شورش کرده و فوج فوج به اسلام روی آورده و از ذلتِ بردگی بدر آمدند.
چه داستانِ رمانتیک و استثنائی!!! سناريوی آن حتی توسط کمپانی والت دیسنی و بصورت کارتون برای کودکان هم پذیرفته نمیشود. آنوقت این داستان را قرنها، با سوادان ایرانی، شاعران و نویسندگانِ بزرگ ما، روشنفکران و انقلابیون ایران به خورد نسل اندر نسل ما دادند و همچنان می دهند و ما را بدین ترتیب با قرآن و
اسلام بی تضاد می کنند تا نکند علیه الله و قرآن و محمد بشوریم و خود را رها کنیم.
امّا درواقعیّتِ تاریخ حملات مکرّر اعراب مسلمان شده و متحدینشان به امپراطوری پارس تا فتح کامل آن٬ اعراب بغیر از کشتار، قتل عام ، دزدی و غارت، آتش زدن و از بین بردن دارايی های ایرانیان که قابل بردن نبود و جنایات بیشمار، دست به برده گیری بخصوص در میان دختران، زنان و مادران ایرانی همراه یا بدون فرزندانشان زدند. آنها مطابق رسم عربی ـ قرآنی ـ اسلامی زنان به اسارت گرفته را می فروختند و تصاحب میکردند. برای اعرابِ مسلمان فتح امپراطوری پارس همان وعدهٔ خدا در قرآن بود که پیروزی از آن آنهاست و همه چیزِ شکست خوردگان بر آنها حلال است. پس از دختر شیر خوردهٔ ایرانی تا مادر چندین فرزند، اززنانِ شاهزاده تا زنان مُدیر و مدبّر تا هنرمندان و زنان کشاورز و صنعتگر، صد هزاران به بردگی بیابان گردان و غارت گران و آدمکشان عرب رفتند. شما را نمی دانم ولی حتی با تصوّر این ذلّت برزن ایرانی، وجودم از خشم و درد پُر میشود. دختران و زنان ایزدی یا یزیدی را دردست داعش دیدید و آنچه به سرشان آورد را شنیدید؟
این جنایتها علیه زنان در قرن بیست و یکم میلادی و بعضاً توسط اعضا تحصیل کرده و از آمریکا و اروپا آمدهٔ
داعش صورت گرفته و پس از گذر چهارده قرن از تمدّن اسلامی. حال در نظر بگیرید سپاه اسلامِ چهارده قرن پیش را که برای گرفتن بهشت روی زمین حمله کردند و بر دختران شیر خوار تا مادربزرگان ما در آنزمان چه آوردند و بدین ترتیب پاسخ سؤالی که از کودکی داشتم مشخص شد که چگونه میلیونها ایرانی امروز اجداد عرب داریم. ما نتیجهٔ تجاوزمَردانِ عرب به دختران و زنانمان که به بردگی رفتند هستیم. خاک عالم و تُف مردم ایران به آخوندها بخصوص سيدها که نان بردگی مادرانشان را می خورند. اینها تجسم عینی بی غیرتی و بی شرفی
هستند. می بینید باز هم بر سر دخترکان چند ساله تا مادران بچه دار ایرانی چه می آورند؟ می بینید دختران جوان و زیبای ما را در کشورهای مجاور می فروشند؟ می بینید در ایران بیکاری و فقرمالی و اعتیاد و فحشا و دزدی و قتل و جنایت در این سالهای « حکومت اسلامی » میلیونها برابر قبل شده؟
بنابراین دیگر روشن است که قرآن و اسلام از ابتدا با ما زنان ایرانی چه کرده و چه می کند. بر ما زنان آزاده و رها شده از این ننگ و بر مردان غیرتمند و با شرف ایرانیست که خود و جامعهٔ خود را از این ننگ پاک کنیم.
چو ایران نباشد تن من مباد
مژگان پورمحسن
۴ سپتامبر ۲۰۱۷