مژگان پورمحسن :
اگر در برخی از قاره ها و مناطق دنیا، الله و قرآن و محمد بعنوان معبود و کتاب راهنمای حق و پیامبرِ زمینی آن ناشناخته هستند و از اسلام چیزی بیشتر از عامهٔ مردم ما نسبت به هندوئیسم یا اَمیش ها نمی دانند، ما ایرانیان
و بخصوص زنان ایرانی طعمِ اللهی اسلام را خیلی سَریع و در زمان خلیفهٔ دوّم همانگونه که پیامبرش خواسته بود و سنّت قرآن بود کاملاً چشیده و سیراب گشته ایم. علاوه بر آن رایحهٔ بهشتی و دلنواز اللهی را ازحدود چهل سال پیش در حکومتِ اسلامیِ ایران، در حکومت اسلامی طالبان در افغانستان، در حکومت اسلامی عربستان،
در حکومت اسلامی داعش و دیگر حکومت ها یا جریانهای سیاسی اسلامی بر روی و موی و تَن و روح و روانمان هر روز و هر لحظه کاملاً و تمام عیار احساس کرده ایم و درک کرده ایم که خواهرانمان در دیگر ممالک اسلامی چقدر خوشبختند! بهمین دلیل ما زنان ایرانی بهترین شاهدان و گواهان بَرِکات این آخرین دین اللهی هستیم آنقدر که واقعاً نمی دانیم شُکر الله و تسلیم شدگانش را از بیش از سیزده و نیم قرن پیش تا امروز چگونه بجا آوریم که در شأن آن اَربابِ جهان باشد.
سَری کوتاه به کتابِ مقدّسِ الله بزنیم بخصوص که الله اصلاً یک سوره به اسم ما زنان فرستاده. سورهٔ النِساء و قسمت اوّل آیهٔ ۲۴ آن که مثل بقيهٔ قرآن مخاطبانش مَردان است امّا در مورد رفتار با ما زنان است. میفرماید:
« بر شما همچنین حرام است با زنِ متأهل ازدواج کنید، مگر اینکه اسیر جنگی تان باشند…»
این قسمت « مگر اینکه اسیر جنگی تان باشند » همان است که بر سر دختران و زنان و مادران ما در حملهٔ اعرابِ مسلمان به امپراطوری پارس آمد و بعنوان سنّت اللهی تا روز قیامت باقی خواهد ماند.
امروزه تجاوز به زنان و البتّه کودکان در طول جنگها بالاخره بعد از فعالیتها و مبارزاتِ بسیار زنان بعنوان
« سلاح جنگی » شناخته شده و آمرین و عاملین بکار بُردن این سلاح بعنوان « جنایتکار جنگی » قابل پیگیری
حقوقی و قضايی هستند.
شهادتهای کتبی و شفاهی بَرخی از دختران و زنانی که در جنگها مورد تجاوز قرار گرفته و گاه به ازدواج اجباریِ با متجاوز یا یکی از آنها در آمده اند بروشنی نشان می دهد که آسیب هایِ وارده به این زنان تا پایانِ عمرشان با آنهاست و بنظر من و بسیاری از متخصّصین در رشته های مختلف که با این زنان در ارتباط فعّال بوده اند ضربات جسمی ـ جنسی و روحی ـ روانی قربانیانِ این جنایت جنگی بهیچ صورتی قابل جبران یا پاک کردن نیست و در اکثر موارد تمامِ وجودِ زن برای بقيهٔ عمرش ویران شده است بطوری که این زنان، کشته و مُثله شدن بهمراه پدران و برادران و همسران و پسرانشان را میلیونها بار بر زنده ماندنشان دردست اسیرکنندگانشان ترجیح می دهند.
اسارت گرفتنِ زنان و هتک حرمتِ آنان از قدیم و زمانهایِ دور پس از کشتنِ مَردان و از پا درآوردنِ آنها مهمترین « سلاح ویران کنندهٔ » یک کشور، یک ملّت و یک قوم بوده است. اگر قتل عام و کشتن مَردان شکستِ
دشمن واقعی یا فرضی یا رقیبِ حکومت یا قدرت محسوب می شده و می شود و اکثر اوقات با هدف غارتِ دارايی و بدست آوردن ثروتِ مادی ـ سرزمین، زمین، وسایل، لوازم ارزشمند ـ صورت می گیرد، تجاوز و تخریب جسمی ـ جنسی و روحی ـ روانی زنان با هدفِ نابودی « همه چیز» آن ملّت و مردم و قوم و طایفه صورت می گیرد.
چرا می گویم « همه چیز»؟ زیرا در طول تاریخِ انسان ثابت شده که مادران نه تنها حاملان و زایندگانِ فرزندانِ
خویشند بلکه نوزاد از مادرش امنیّت، سلامت، زبان و فرهنگ را می آموزد و بدون فراموش کردنِ نقش ممتازِ پدران، باید اذعان نمود که نقش مادران در ادامه یافتنِ زبان و فرهنگ و دین و آئینِ فرزندان و نسلهای یک ملّت
بی بدیل است. بنابراین پس از کشتنِ مَردان بعنوان قُدرتِ جسمی و نیروی بازدارندهٔ نظامی، باید با به بردگی جنسی و جسمی گرفتنِ زنان، نسل و هویّت آن ملّت و آن مردم را نابود کرد تا از ملّت شکست خورده دیگر هیچ
چیز نمانَد. این کاری بود که مسلمانان عربستان به فرمان « الله » با زن مجرد و حتی متأهل ما ایرانیان کردند تا
« عجم » نابود شود و بجز عرب نمانَد. در این آیه الله مشخص می کُنَد که هدفش بَرانداختن بقيهٔ ملتها، اقوام، زبانها و فرهنگهاست. الله چون زنان را صاحب عقل و تشخیص نمی داند بلکه صرفاً موجودی جنسی برای رفع شهوتِ سیری ناپذیر و تمام ناشدنی مَرد می داند بنابراین اعتقاد و دینِ زن را اصلاً جدّی نمی گیرد و آنرا منوط به دینِ شوهرش می داند. بنابراین زنِ اسیرشده بالاخره به دینِ شوهرش یا اربابش در می آید و اگر هم زیرِ بار نرفت در هر صورت زن که ارزشی ندارد و کاره ای نیست. اگر بچّه ای هم ایجاد شد مسلمان خواهد بود چون
پدرش مسلمان است و همچون او عرب خواهد بود.
مسلمانان عرب معتقد بودند که با پیروی از الله، پس از کشتن مَردان و سوزاندن اجساد و غارت تمامی اموالِ کشوری و خانوادگی و فَردی مَردُم، پس از به آتش کشیدن مزارع و خانه ها و شهرها، زنانی که شاهد همهٔ این جنایات بوده اند، دیگر بدون هیچ پشت و پناهی، از گوسفند هم رامتَر خواهند بود ولی الله برایشان راه حل های استراتژیک گذاشته که مبادا « زن» قیام کند. پس با بُردنِ زنان از کشور و محّل زندگیشان ، فروختنشان بَر سَرِ بازارها، از این دست به آن دست کردنشان، به بَردگی جنسی و جسمی گرفتنشان و از بین بُردن هویتشان آنها را آنچنان تحقیر کرده و به ذلّت می نشانند که دیگر از« زَن » هیچ چیز بجز وسیلهٔ رفع شهوتِ پایان ناپذیر و ابدیِ مَردانِ مسلمانِ عرب نمی مانَد. دیگر روحِ زن کاملاً مُرده و ازاوهیچ چیز بجز بندهٔ الله و مَرد نمی مانَد. شاید بگويید شهوت ابدی نه. عرض می کنم مگر در بهشت اَبدی چه خبر است و الله قول حوریانِ…به مسلمانان نداده؟ مگر نمیشنوید جوانان داعشی را که پس از انجام همین کارها با زنانِ ایزدی یا یزیدی و دیگر زنان و کشتن و سَر بُریدن و آتش زدن انسانها هدف خویش را رسیدن به بهشت و حوریان ذکر می کنند.
در مقابلِ این الله و این دین چه باید کرد؟ من در حد شعور خودم و بدون هیچ داعيه ای عرض می کنم مبارزه با این دیدگاه تا جان در بدن دارم. اگر هر کدام ما از این الله و قرآنش و پیامبرش و دینِ اِسلامش بِبُریم و آخوند های زنده و مُرده را از وجودمان و خانه و خانواده و زندگی و اطرافمان بِزُدايیم و انرژیمان را آزاد کنیم بنظر شما
ایران از این اختاپوس سیاه آزاد نخواهد شُد؟
جاوید ایران
مژگان پورمحسن
۱۱ سپتامبر