![](http://mihantv.com/wp-content/uploads/2019/09/Hossein-Arab-Picture.png)
حسین عرب :
در نشریات مصاحبه ای با آقای لیلاز در خصوص شرایط کنونی جمهوری اسلامی خواندم که بسیار متاثر شدم. چرا که دیدم نظام اهریمنی جمهوری اسلامی به فرزندان خودش هم رحم نمی کند. در 19 خرداد 1388 و سه روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری ، لیلاز در خانه بازداشت و به زندان اوین بند الف سپاه منتقل می شود. به گفته خودش به مدت 120 روز در یک سلول دو متر در دو متر نگهداری و هر روز به بازجویی کشانده می شده و یک خواسته تکرار، که بنویس در انتخابات 88 تقلبی صورت نگرفته است، ایشان می گوید، به بازجو گفتم، زمان انتخابات من در سلول انفرادی بودم از کجا بدانم تقلب شده یا نشده، ثانیا اگر تقلب نشده چه نیازی به دستگیری و در زندان نگاهداشتن من هست؟ بالاخره بعد از چهار ماه که بازجویی با یک سئوال تکراری به اتمام رسید حکمی بد ستم دادند که محکوم به شش سال حبس شده ای، و ادامه دادند که حالا برو به مرخصی دایمی تا زمانی که بچه خوبی باشی. در برابر پرسش من که برداشت تو از زندان چه بود؟ پاسخ داد، حبس به من آموخت که غذای زندان، از دست پخت خانم من بهتر بود.
یادداشتی از گفته های آقای لیلاز خواندم که در مصاحبه بیان کرده بود، با توجه به دوستی دیرین و آشنایی از نزدیک حاشیه ای به رسم گذشتگان بر سخنان ایشان می نویسم، تا نکات مورد نظر ایشان حلاجی شود.
آقای لیلاز می گوید ” اثرگذاری کرونا روی ایران بسیار کمتر از بقیه کشورها بوده است. بهطوری که وضعیت ایران با اروپا و آمریکا قابلمقایسه نیست.” این جمله یاد آور گزاره ای از نمایشنامه چهار صندوق بیضائی است که حاکم توضیح می دهد درآمد کارگران ما نسبت به گذشته سه برابر شده، و از کارگر سئوال می کند، قبلا درآمدت چند بوده؟ کارگر پاسخ می دهد هیچی. و آقای لیلاز در ادامه عنوان می کند “تعطیلی اقتصاد در ایران تقریبا رو به پایان است ، برخلاف نگرانیهایی که بیان میکردند” این اقتصادی که تعطیلی آن تقریبا رو به پایان است، منظور چه اقتصادی است؟ پیش از کرونا چند تولید در ایران پر رونق بود، تولید سرباز فاطمیون و غیره از افراد مستاصل افغانی، پاکستانی و غیره که عمودی به سوریه اعزام و افقی برمی گشتند. و تولید آدمکش از روستائیان ساده و محتاج ایرانی برای کشتن هموطنان خود در تظاهرات صلح آمیز. البته کاملا حق با آقای لیلاز است در دوره کرونا تولید این محصولات دچار وقفه شده و اکنون مجددا تولید به میزان پیش از کرونا نزدیک شده است.
ایشان ادامه می دهد “. پیشبینی ما این بود که دو هفته بعد از باز شدن خیابانها آمار مبتلایان به کرونا افزایش یابد، درحالیکه تا الان رشدی نداشته است” در این مورد هم حق با آقای لیلاز است، چرا که مهم نیست که در کشور چند نفر مبتلا به کرونا می شوند و چند نفر فوت می کنند، بلکه مهم آماری است که سخنگوی وزارت بهداشت می گوید . البته در این حوزه جمهوری اسلامی باید از کره شمالی درس بگیرد، که کل صورت مسئله را پاک می کند. البته نبایستی از سخنان روزنامه نگار جمهوری اسلامی تعجب کرد، زمانی که رهبر سال 1399 را سال جهش تولید (منظور تولید محصولات بالاست) و رئیس جمهور، سالی بهتر از 1398 ابراز می کند، روزنامه نگارش هم باید پا چای پای بزرگانش بگذارد.
آقای لیلاز اظهار می کند ” خواهیم دید که اینجا تنها جایی است که باید به آن بچسبیم و البته حواسمان به آن جمع باشد ، البته همچنان با نگرانی به این مساله نگاه میکنم. اما اگر آمار مبتلایان همان روزی هزار نفر باشد و این روند ادامه یابد و کاهشی شود، وضعیت بهتر هم خواهد شد.” این بیان از روزنامه نگار با سابقه جمهوری اسلامی قابل باور نیست، چرا که خود ایشان در انتخابات 1388 مدعی تقلب در اعلام آراء بودند و بخوبی می دانند که قلم دست نویسنده آمار است و هرچه را که مصلحت بداند می نویسد، و اعداد نوشته شده توسط بلندگوهای صدا و سیما و روزنامه نگاران متعهد جمهوری اسلامی تکرار می شود. لذا نبایستی به هیچ عنوان موجب نگرانی باشد.
آقای لیلاز همچنین ابراز فضل کرده و می گوید ” اگر یک در هزار، قبل از این ماجراها مخالف مصالحه با آمریکا بودم، الان فکر میکنم این مصالحه کلا بیمعنی شده است، نهتنها به لحاظ سیاسی غلط است بلکه به لحاظ اقتصادی بیمعناست، چون چیزی پس از مصالحه انتظار شما را نمیکشد.” خوشبختانه آقای لیلاز پیش از رفتن به زندان و گرفتن حکم شش سال زندان و آزادی مشروط به شرط ها و شروط ها عضو هیات اصلاح طلبان بودند، و اصرار به برقراری رابطه عادی با آمریکا داشتند، ظاهرا شمشیر داموکلس بازگشت به زندان از شلاق حسینی که خلاق بود کم نمی آورد. آقای لیلاز مطلع هستند که مردم فرودست ایران در چه شرایطی زندگی می کنند؟ ایشان می دانند، جرم، جنایت، اعتیاد، فحشاء ، رشوه، فساد، و رانت خواری در جمهوری اسلامی در رتبه های اول جهان است. البته هدف را آقای دکتر ( اسم دکتر مهم نیست چون همه دکتر هستند)، تعیین کرده اند، حسینیه کردن کاخ سفید!! خب اگر نشد؟ مهم نیست، ما مامور به تکلیف هستیم نه مسئول در رسیدن به هدف. اگر صدای خرد شدن استخوان های مردم زیر فشار تحریم های آمریکا به گوش می رسد چه باک، اگر مردند که به بهشت می روند و اگر زنده ماندند به افتخار نائل می شوند.
و آقای لیلاز ادامه می دهند ” این مجموعه تحریمها، باعث شده در اثر کرونا اقتصاد ایران از آن چیزی که بود، چند درصد تنزل یابد، درحالیکه درمورد کشورهای دیگر ماجرای کرونا و همینطور قیمت نفت تاثیرات بهمراتب بیشتری داشته است. بهنظرم شما به وضعیت کشورهای عربستان و روسیه خوشبینانه نگاه میکنید. روسیه از نظر نظامی و سیاسی رقیب و دشمن ایران نیست ولی عربستان بهنظر من به لحاظ سیاسی درمعرض بیثباتی است.” کاهش قیمت نفت بر اقتصاد ایران تاثیری نداشته، همانطور که کاهش قیمت مس، آلومینیوم، و غیره اثری بر اقتصاد ایران نداشته، چرا که ما این کالاها را صادر نمی کنیم !!! این گزاره آقای لیلاز که روسیه از نظر نظامی و سیاسی رقیب و دشمن ایران نیست، از جملات قصاری است که یک خبرنگار زیر شمشیر داموکلس می تواند بگوید. و در خصوص بی ثباتی در عربستان، بهتر است آقای لیلاز به وقایع دی 1396، آبان 1398، در ایران نگاه کنند تا دریابند، کدام کشور بیشتر بی ثبات است.
در بخش دیگری آقای لیلاز به اهمیت خاورمیانه برای غرب می پردازد و می گوید ” برای اینکه کسری بودجه عربستان تا جایی که من میتوانم بفهمم به ارقامی حدود ۱۵ تا ۲۰ میلیارد دلار در ماه میرسد و درحالحاضر این کشورها و کشورهایی مثل عربستان، فقط از ذخایر خود میخورند. لذا این تغییرات حتی ممکن است منجر به تغییرات ژئوپلیتیک در خاورمیانه هم بشود، یعنی اهمیت خاورمیانه را برای غرب از بین ببرد و باعث کاهش فشار آمریکا بر ایران شود. ازاینرو همه شواهد نشان میدهند باید مقاومت کنیم.” خوب است آقای لیلاز به آمار ذخائر عربستان که بالغ بر چند هزار میلیارد دلار است نگاه کند و سپس در خصوص کسر بودجه آن کشور ابراز نظر کند. اما در ارتباط با استراتژی غرب در خاورمیانه، آمریکا بعلت خودکفائی در تولید نفت دیگر نیازی به باز نگاهداشتن مسیرهای انتقال نفت در خاورمیانه ندارد، خریداران عمده نفت خاورمیانه ژاپن، چین ، کره جنوبی ، و اروپا هستند.
استراتژی آمریکا در دهه سوم قرن بیست و یکم معطوف به اقیانوس آرام و دریای چین است، و در راستای این هدف برنامه انتقال پایگاه های خود از خاورمیانه به شرق را در برنامه دارد، تنها موضوعی که آمریکا در صدد حل آن قبل از ترک منطقه خاورمیانه است، رفع مشکل بمب اتم ایران است که می تواند اسرائیل را در معرض خطر قرار دهد. لذا مجدانه در پی حل این مشکل است، و بقیه موضوعاتی که مطرح می کند تنها بعنوان ابزار چانه زنی در ارتباط با مسائل اتمی است.
رویکرد چین، ژاپن، و اروپا به خاورمیانه مستقل از آمریکا است، و بهمین دلیل آنها خواستار ایران غیر اتمی و مجهز به موشک های با برد کوتاه هستند.
در فرازی دیگر آقای لیلاز می گوید “علت اینکه ترکیه وارد ائتلاف ضدایرانی در اقتصاد نمیشود، این نیست که آنها به ما عشق میورزند یا مسلمان هستند، علت این است که آنها به ما احتیاج دارند و تا وقتی اینطور باشد ترکیه با هرگونه فشار علیه ایران مخالفت خواهد کرد. بنابر این منطق هم باید این وابستگی به خودمان را ۱۰ برابر کنیم. اگر این کار را انجام دهیم، ایران غیرقابل تحریم میشود” در اینجا آقای لیلاز نعل وارونه می زند، احتیاج ترکیه به ایران، بالا کشیدن پول ها و بردن منابع ایران است، و لذا تا جمهوری اسلامی گاو شیرده ترکیه باقی بماند، این دوستی ادامه خواهد یافت.
و آقای لیلاز ادامه می دهد ” گرچه من همچنان بنابر اعتقاد ۲۵ سال اخیرم، معتقدم که ایران هیچگاه مشکل جدی از بابت تحریم نداشته و مساله و مشکل ما تنها مدیریت است.” به سرداری گفتند چرا شکست خوردی؟ پاسخ داد، به هزار و یک دلیل، اول نداشتن فشنگ. آقای لیلاز دلیل تمام مطالبی را که در بالا ذکر شده در یک کلمه “مشکل مدیریت” خلاصه کرده، دوست عزیز، کلیه چالش های کشور ناشی از همین نکته است و حکم نداشتن فشنگ سردار رزمنده را دارد.
و جناب لیلاز پیشنهاد از بین بردن آخرین تکه های عزت مردم را به دولت داده و می گوید ” ما باید افراد فرودست جامعه خود را تحتحمایت قرار دهیم. این اطمینان را حاصل کنیم که شرایط آنها بدتر نخواهد شد. این مطلب را قبلا به دولت روحانی پیشنهاد کرده بودم و معتقدم ایران باید در چشمانداز آتی کوپن کالاهای اساسی به مردم بدهد؛ بهخصوص الان و با مشکلات ناشی از اپیدمی کرونا ضرورت این اقدام بیش از گذشته شده است. اگر طبقات فرودست و به عبارت دقیقتر سه یا چهار دهک پایین جامعه را بهصورت جدی حمایت کنیم، همانند کمربندهایی که وزنهبرداران موقع بالا بردن وزنه میبندند، دراینصورت ایران هیچگاه بیثبات نخواهد شد.” پدرم تعریف می کرد به گاو نر، نان گدایی دادند، دیگر شخم نزد، توصیه آقای لیلاز بعنوان اهل رسانه نه از موضع آگاه سازی مردم که به سبک گوبلز برای تحمیق مردم است. و توصیه خود را با این جمله پی می گیرد که ” شورشهای ۲۵ آبان ناشی از بیتوجهی به همین توصیه من به حکومت و دولت بود، چراکه دیدید اعتراض حاشیه به متن شکل گرفت. لذا ما باید این حاشیه را جمع کنیم.” آقای لیلاز کدام حاشیه را باید جمع کرد، این حاشیه معلول بی کفایتی و بی لیاقتی مدیران جمهوری اسلامی است.
و کلام آخر ایشان دقیقا به هدف می زند ” علاوه بر این باید تلاش کنیم اقتصاد کشور را بهسمت اقتصاد آزاد در داخل بکشانیم که فارغ از هرگونه رانتی باشد. باید رانتزدایی در اقتصاد ایران صورت گیرد. رانتزدایی جز با آزادسازی امکانپذیر نیست. یکی از مشکلاتی که جناح راست در ایران بهلحاظ نظری دارد، این است که میخواهد بدون اینکه رانتها را از بین ببرد، با فساد مقابله کند. این بحث عملی نیست. بدون آزادسازی هرگز عملیات مقابله با فساد در کشور موفق نخواهد بود. باید تلاش شود بهسمت آزادسازی، حمایت از تولید داخلی و ساخت داخلی کردن اقتصاد حرکت کنیم.”
اقتصاد بازار بدون رانت، به معنی گذاشتن دو تن در یک قبر است، آنهم در نظامی که روابط درون حکومت از رانت به فساد، و از فساد به مافیا کشیده و هر قدرت حکومتی برای خود دار و دسته ساخته تا سهم بیشتری از غارت منابع ایران به او برسد.
آقای لیلاز جمهوری اسلامی برای پیشبرد امور خود تنها مسیر گروگانگیری را می شناسد و برای او فرقی ندارد که گروگان کیست، هر باند مافیا برای باندهای دیگر قدرت شنود و پرستو می گذارد تا با بدست آوردن اطلاعات شخصی، خانوادگی، و محرمانه افراد از طرف های مقابل باج بگیرد. آقای لیلاز رژیمی که به فرزندان خود از جمله شما رحم نمی کند، به مدت 120 روز در سلول انفرادی 2 متر در 2 متر نگهداری و در یک دادگاه فرمایشی به 6 سال حبس محکوم می کند، و از همین حکم بعنوان شمشیر داموکلس برای وادار به هرزه گویی استفاده می کند، آیا بهتر نیست همچون دکتر احمدی که بجای وکالت به کشاورزی پرداخته، شما هم بجای یادداشت نویسی در رسانه ها که عرض ، شخصیت، و عزت نفس شخص را تخریب می کند به کار در شرکت های دوستان که از قبل رانت های پدر روحانی شان به مال و منالی رسیده اند، خزیده و با حفظ آبرو زندگی کنی؟