بیژن خلیلی :
« غروب روز بیست و سه اسفند سال 1332 در میدان پادگان لشگر زرهی که اسارتگاه دکتر مصدق ودکترفاطمی وکریمپورشیرازی وبقیه قربانیان کودتای ننگین بیست وهشت مرداد بود مراسم چهارشنبه سوری با شرکت خائنین درباری اشرف و علیرضا انجام گرفت تبه کاران یک زندانی را ازسلول بیرون کشیدند وبمیدان آوردند تا رذالت وکینه ناپاک خودرا درقالب تفننی چندش آوربه نمایش گذارند قربانی این نمایش وحشیانه روزنامه نگاری بود که همواره درکنارمصدق وفاطمی به تیزی شمشیر پرده های خیانت و تزویر دربار را میدرید وبردلهای سیا هشان داغ می نهاد .
قربانی را درمیان مزدوران درباری مدتی به توهین وتمسخرگرفتند وآنگاه پیکرش را آلوده به نفت کردند با افروختن آتش جشن منحوس شان را آغاز نمودند، مرد درمیان شعله ها به هرسو می دوید وجنایت کاران بی وطن بر افت و خیز و فریاد واضطرار او میخندیدند سرنیزه سربازان مانع از این میشد که بازیگر این نمایش ازمیدان دید تماشاگران بیرون رود ولذت پست آنان را ناتمام گذارد فردای آن روزاورا درحالیکه دیگر امیدی به زنده ماندنش نبود به بیمارستان ارتش منتقل کردند درآنجا توان خو درا درگلوجمع کرد و چند فریاد زد .
والاحضرت اشرف مرا کشت اما دکترآیادی خائن پزشک مخصوص شاه باتمسخرگفت دیوانه است هذیان میگوید .
بالا خره پیکرسوخته اش راکه جای هفت زخم سرنیزه برخود داشت به گورستان مسگرآباد بردند وبی هیچ نام ونشانی به خاک سپردند .
خبراین جنایت فجیع درروزنامه های بیست وچهاراسفند این چنین انتشاریافت :
امروزمقامات انتظامی اطلاع دادند که دیشب کریمپورشیرازی که درمرکزلشکردوزرهی درمجاورزندان دکترمصدق بازداشت میباشد قصد فرارداشت وخودرا آتش زد وی را که بیش ازدوسوم بدنش سوخته بود امروزصبح به بیمارستان شماره یک آرتش برده ودراتاقی که مجاوراتاق دکترحسین فاطمی که ازدیشب به آنجا منتقل شده بستری نمودند .
کریمپورشیرازی یار باوفای دکترمصدق ومدیرروزنامه شورش بود دردوران نهضت ملی درسنگرمصدق مبارزه کرد و در این راه طعم اسارت را چشیده درزندان قطعه شعری سرود و در آن از قلم تیزشورش در دل خصم سخن گفت .
کلک شورش به دل خصم چنان کارکند
که بدان کوه گران تیشه فرهاد نکرد
شهادت مظلومانه او نه تنها همچون سندی رسواگر بر پرونده سیاه خود کامگان دست نشانده امپریالیسم رقم خورد بلکه داغ ننگ و نفرت را بر پیشانی تمام دشمنان قلم و فروشندگان قلم نشاند همانانیکه با گذشتن از خون قلمزنان آزاده ای چون کریمپورشیرازی و محمد مسعود و عشقی و صوراسرافیل و…حرمت آزادی و قلم را شکسته و در آستان بوسی قدرت به خاکش نشاندند .
گزارش مقامات انتظامی دریک نقطه بامراسم چهارشنبه سوری درحضور والاحضرتین انطباق کامل دارد و آن مشعل فروزان آتش جسم آلوده به نفت کریمپورشیرازی است که از روی آن پریده و رنگ زرد خود را با رنگ سرخ خون لاله فام او در آمیخته و به عنوان نمونه ای ازرفتار ددمنشانه سلطنت پهلوی در تاریخ ایران به ثبت رساندند.»