مارافیان و ماسپیان اتحادیهٔ قبایل پارس

 

جواد مفرد :

این دو گروه را که محققان از سمت عیلام می دانند، می توانند کاسیان-کوتیان، دارندگان توتمهای گراز و سگ وحشی (شیر) و عیلامیان (مارافیان) دارای توتم گاو و مار بوده باشند:

मार adj. mAra killing (killer)

 मारव adj. mArava relating to a wilderness

به نظر می رسد این دو جنگاور گاوسر (گاو سرور, عیلامی) و گراز سر (گراز سرور، کاسی) دارند در حضور الهه ای گیاه بدست و کلاه شاخدار (کاشیتو)، ایزد خورشید را پرستش می کنند. نام کاسی (منسوب به نیاکان لُران) به معنی منسوبین به گراز و نام متحدان ایشان کوتیان جنوبی به معنی دارندهٔ توتم سگ بوده است که به ترتیب اسلاف لرها و لک ها به نظر می رسند. کاسی ها (بوسیان) در شمار اتحادیهٔ قبایل ماد و کوتیان جنوبی (ماسپیان، الیپی ها) در عهد هخامنشیان در شمار اتحادیهٔ قبایل پارس بوده اند:

گرزهٔ گاوسر (در اساس یعنی جنگاور دارای کلاهخود سر گاو) و مرتبط با مار، در شاهنامه اشاره به این هیئت جنگاور خدایگانی عیلامی است. به نظر می رسد مار توتم مردم جنوب عیلام (سمت اهواز، محل مار شکنج) و گاو توتم عیلامیهای شمالی بوده است. فریدون (کوروش) زادهٔ وَرِنه (عیلام و پارس) که می توانست در پیش پسرانش در نقش اژدها ظاهر شود، متصّف به گرز گاو سر (جنگاور دارای کلاهخود سر گاو) است:

घोराशय adj. ghorAzaya having a cruel feeling towards

پس مار و گاو توتمهای عیلامیان (مارافیان) و گراز و شیر توتمهای کوتیان جنوبی (ماسپیان، دارندگان سگان بزرگ) بوده اند. مطابق کتاب دانیال نبی تورات اوگبارو (داریوش مادی) فرمانروای کوتیان در بابل دارای دو تا شیر بوده است. نام داریوش مادی (ثروتمند مادی) که پیش از کوروش حکومت کرده در اساس متعلق به آستیاگ (ثروتمند) است ولی نام اوگبارو (هو-گئو-بارو) هم به معنی دارای اموال فراوان (ثروتمند) است:

hva: possessor

gao: cow

वार m. vAra  (baru) multitude

نام گراز به صورت بهوسو (یادآور بوسیان مادی) و کیتی (یادآور کوتی) در منطقهٔ کوتیان و کاسیان نام های خدایگانی بوده است. بعداً هم تصور میشد ایزد بهرام به شکل گراز ظاهر میشود:

बहुसु m. bahusu hog

किटि m. kiTi hog

نام کوتی به معنی پرستندهٔ سگ و سگ وحشی (شیر) علاوه بر لک ها، یاد آور کرت (یکی از اشکال نام کُرد) است. بی جهت نیست برخی کوتیان با نام کُرد مطابقت داده اند:

कुट्टाक adj. kuTT[Aka] cutting

Kuti: dog

लगति{लग्} verb lagati[lag] cut

कर्तति{कृत्} kartati[kRt] cut

معنی نام قوم لَک

نظر به این که منطقه لکها در عهد باستان کاسی-کوتی نشین بوده است. لذا نام لک می تواند مترادف کوتی باشد و با توجه به اینکه شیر (سگ وحشی) حیوان توتمی کوتیان (دارندگان سگان وحشی) اسلاف لَک ها بوده است (شیران اوگبارو رهبر کوتیان در بابل گواه توتم بودن آن نزد کوتیان است)، لذا نام لک را می توان از لاو (لاگ) سنسکریت به معنی بُرنده و دِرنده گرفت که ریشهٔ واژهٔ هندواروپایی شیر یعنی لِئو است:

اتیمولوژی شیر درنده:

शिरि m. shiri  killer

بر این اساس نام لِئو اروپایی یعنی شیر با واژهٔ اوستایی و سنسکریتی «رَئو» (لَئو) یعنی دریدن و بریدن مرتبط است:

रु m. ru  cutting, rending, tearing

लाव adj. lAva killing, cutting

نام لک به معنی ده هزار هم گرفته میشده است لذا بی جهت نیست که اژی دهاک ساکن کوئیرینت (کرند) یعنی آگوم کاک رمه کاسی دارای لقب بیوراسب (ده هزار اسب، در واقع حاکم مردم دارندهٔ ده هزار اسب= لَک) است. به نظر می رسد در پشت این نام هیئت بهیرو- سپَ (دارندهٔ سگ درندهٔ ترسناک، شیر) قرار داشته باشد:

भीरु adj. bhiru fearful

श्वा f. svA (spa) dog

نامهای لک و کوتی در معانی صد هزار و کثیر نیز به هم میرسند:

लक्ष n laksha one lakh [100 000]

कूट n. kUTa multitude

کوتیان را در اصل از اقوام قفقازی و برخی مرتبط با هندواروپاییان دانسته اند. واژهٔ سغدی گاپ (شاهزاده) در نام پادشاه کوتی سارلاگاپ دیده میشود. کوتیان در عهد هخامنشیان به خاطر اتحاد با پارسها تحت نام ماسپیان (دارندگان سگان بزرگ) از جمله قبایل پارسی به شمار آمدند، به نظر می رسد لک ها اولاد کوتیان (ماسپیان) و کلهرها اولاد لولوبی ها و گورانها اولاد بودیان مادی (ساگارتیان) باشند که با اقوام سکایی مهاجر از شمال قفقاز (ستروخاتیان اتحادیهٔ قبایل ماد، کلاهخود درازان) در آمیخته تشکیل قومیت کُرد را داده اند.

معضل نام های ستروخاتیان و بودیان و بوسیانِ اتحادیهٔ قبایل ماد

مشخص کردن معنی و نام و نشان این سه قبیله کار ساده ای نیست و معانی لغوی اوستایی و سنسکریتی آنان نتایج متفاوتی را به بار می آورد. از این میان به نظر می رسد منظور از ستروخاتیان (دارندگان کلاهخود بلند یا بلند سخن گویندگان) قبایل سکایی، به ویژه کیمریان نواحی کُرد نشین باشند که هم دارندگان کلاهخود دراز بوده و هم به قول تورات همراه با آواز خود طغیان می کرده اند و منظور از بودیان (به ظاهر یعنی دانایان یا دارندگان سگان) مُرَکب از مردم ساگارتی (استادان کنده کاری، گوران) و کوتی (لَک، کُرد) باشند.

 نام بودیان در اساس می تواند به معنی مردم منطقهٔ جنگلی باشد چون نام بودیان مادی را با نام ناحیهٔ بودائوا (محل جنگلی) ربط داده اند که با نام نواحی شهرزور (شیه-رزوره، منطقهٔ جنگلی= حلوان) همخوانی دارد و در اوستا تحت نامهای جنگل آریائیان و جنگل سپید محل نبرد کیخسرو (کیاخسار مادی) و اَئوروَ سارَ (ساراک پادشاه آشور) یاد شده است:

भवति{भू} verb 1 bhavati[bhU] become

दव m. dava forest

و نام بوسیان (در معنی دارندگان توتم گراز) متعلق به کاسیان (منسوبین به گراز) به نظر می آید:

बहुसु m. bahusu hog

kasi: associated with hog

نام قوم باستانی دیگر این مناطق یعنی لولوبی (لولو-پی) در معنی پرورش دهندگان گاومیش مترادف قوم کُرد کَلهُر (کَل-هَئورو) حالیه است:

लुलाय m. lulAya  buffalo

पयते {पी} verb 1 payate {pi} increase

به نظر می رسد نام گوتیان (مردم دارندهٔ گاومیش) که با کوتیان (مردم دارندهٔ سگ) مشتبه و یکی گرفته شده است، در اساس متعلق به لولوبیان (نیاکان کلهرها) بوده است:

घोटकारि m. ghoTakAri buffalo

गोता f. gotA cow

आकर adj. Akara excellent

गो f. go cow

महिष m. mahisha buffalo

महिष adj. mahisha great

कलुष m. kalusha buffalo

कल्य adj. kalya strong

ईश adj. isha owning