حمیدرضا جلائیپور :
شرح واقعه
بر اساس شواهدی که تا حالا از اعتراض مردمی شهرهای مشهد در فضای آن لاین آمده به نظر میرسد:
این اعتراضها ابتدا خود جوش و مردمی نبوده و سازماندهی شده به راه افتاده است.
دو سوم خانمها چادری بودند. معمولا خانمهای چادری در تظاهرات رسمی که از صدا و سیما اعلام میشود شرکت میکنند- مثل تظاهرات بعد از نماز جمعه، روز قدس، روز ۲۲ بهمن. لذا احتمالا این خانمها از مراکزی دعوت شده بودند.
بعد عدهای از مالباختگان و ناراضیان هم به آنها پیوسته بودند و یک مقدار کنترل از دست سازمان دهندگان اولیه خارج شد.
و کل جمعیت هم چند صد نفر (و حدود هزار نفر) بودند.
فیلمبرداری خیلی پخته انجام گرفته بود تا مورد پسند سایت بیبی سی هم قرار بگیرد!! صورت کسی را هم نمیشد تشخیص داد. گویا باید جوری وانمود میشد که واقعا مردم از «دولت روحانی» ناراحتند. در صورتیکه در اعتراضات خودجوش معمولا شعارها بیشتر علیه «حاکمیت» هست نه «دولت».
یک سوال کلیدی
اگر در روزهای بعد باز این نوع اعتراضات ادامه پیدا کند لذا این سوال پیش میآید:
هدف از این اعتراضات چیست؟ الان که انتخابات نداریم. حامیان این اعتراضات دنبال چه اهدافی هستند؟ آیا دنبال هدفی بیش از ضربه زدن به روحانی هستند؟
ارائهء چند تحلیل
1- عدهای این اعتراضات را به هواداران احمدینژاد مربوط کردند. به نظر میرسه جریان احمدینژاد تا وقتی وزنی داشت که زیر سایه حمایت دولت موازی بود. اگر احمدینژاد میتوانست جریان خودجوش مردمی راه بیاندازد، لااقل باید میتوانست صد نفر را در هنگام بست نشینی به شاه عبدالعظیم میآورد! به نظر من جریان احمدینژاد یک جریان «جنبشی» نبوده و نیست و این جریان دارد کوچک میشود و سیر «فرقهای» شدن را طی میکند. تا حالا شواهد نشان میدهد این اعتراضات در روزهای اخیر با چراغ سبز اولیه بلوکهایی از دولت موازی علیه روحانی انجام شده است.
2- مصطفى درایتی روحانی برجسته اصلاحطلب و شاهد عینی در مشهد چنین گفت: فراخوان این تجمعات از چند روز قبل در میان مردم دست به دست میشد. نخست این فراخوان از طریق پوسترهایی که در کانالهای تلگرامی با طراحی خاص منتشر شده بود رویت و سپس به صورت عام بیآنکه مشخص باشد متعلق به کدام گروه و جریان است، پخش شد. و در مقابل، فرمانداری نیز اعلام کرد که هیچ درخواست تجمعی از سوی هیچ گروه و جریانی داده نشده و این تجمع قانونی نیست. محل سکونت من نزدیک به محل تجمع است، آنجا مکان خلوتی است که به صورت سنتی و عادی مردم جمع نمیشوند. یعنی جایی نیست که رفت و آمد زیادی صورت بگیرد که منجر به تجمع شود. نخست این طور به ذهن میرسید که عدهای میخواهند برای دولت مساله ایجاد کنند، خصوصا که فراخوان نام و نشان نیز نداشت. اما پس از اینکه گروههای اولیه حضور پیدا کردند، تجمع عملا از دست برگزارکنندگان بیرون آمد و شعارها از سمت و سوی نارضایتی اقتصادی و علیه دولت روحانی به سمت و سوی دیگری کشانده شد. نهایتا پس از تند شدن فضا پلیس مجبور شد تا دخالت کند و گاز اشک آور شلیک شد و عدهای دستگیر شدند. تلقی این است اگر میخواستند از تجمع غیرقانونی جلوگیری کنند، بدون دردسر این امر امکانپذیر بود اما آن طور که به نظر میآید این تجمع نخست هدایت شده بوده که حضور مردم و شرکت آنان باعث برهم خوردن برنامهها شده است.
3- سعید شریعتی تحلیلگر اصلاحطلب میگوید: باید موکدا در نظر داشت نارضایتی از وضع موجود (یعنی از دولت روحانی) به مراتب کمتر از نارضایتی از «وضع حاکم» است. محور اصلی مطالبات ناراضیان اقتصادی «افزایش قدرت خرید» است. این گروه سطح گستردهای از جامعه را تشکیل میدهند. بیش از 40 میلیون نفر بر اساس برآوردهای وزارت رفاه نیازمند دریافت یارانه نقدی یا اعانههای دولتاند. این را باید در کنار میلیونها بیکار دید که نیروی اصلی اعتراضهای اقتصادی خواهند بود. سطح دوم ناراضیان اجتماعی هستند که محور مطالباتشان آزادی در انتخاب سبک زندگی است. میتوان تخمین زد که حداقل 60 درصد جامعه از سبک تحمیلی زندگی از سوی حکومت ناراضیاند. سطح سوم ناراضیان، ناراضیان فرهنگیاند که محور مطالباتشان آزادی بیان و رفع ممیزی و سانسور است. و سطح کوچکتر ناراضیان منتقدان سیاسی است که محور اصلی مطالباتشان انتخابات آزاد است.
طبیعی است که این سطوح درهمتنیده و دارای همپوشانی است. اگر جریانهای مخالف دولت روحانی به تحریک گسل ناراضیان اقتصادی مبادرت کنند و بخواهند دولت را تحت فشار قرار دهند به اندک زمانی لایههای دیگر ناراضیان از وضع حاکم به میدان میپیوندند و به وسعت اعتراضها علیه وضع حاکم دامن میزنند. اگر ناراضیان فرهنگی و ناراضیان سیاسی از اعتراضات اقتصادی و اجتماعی فاصله بگیرند اعتراضات تبدیل به جنبشهای پایدار و اثربخش منجر نخواهد شد و با خیابانی شدن بلافاصله نظامیان میداندار خیابان میشوند و سرکوب محتوم خواهد بود. ما اصلاحطلبان باید تلاش کنیم که سیاست خیابانی نشود و حتیالامکان از خیابانی شدن یا خیابانی کردن سیاست بپرهیزیم.
اعتراضات امروز توسط جوانان ستادهای کاندیداهای شکستخورده انتخابات و به اصطلاح هوالمطلوبیهای حاشیه مشهد علیه گرانی و دولت برنامهریزی و ساماندهی شده بود اما با پیوستن مالباختگان شاندیز و مردم عادی به آن گره خوردند و شعارها به سمت شعارهای تند ساختارشکن تغییر کردند و از دست سازماندهندگان در رفت. میتوان حدس زد به سرعت خودشان بساط پهن کرده را جمع کنند چون نتیجه نامطلوب را دربادی امر حس کردند.
جمعبندی
همه اصلاحجویان و ایران دوستان (در ایران در آغوش خطر) شایسته است چهار چشمی اعتراضات از نوع مشهد را به دقت رصد کنند و غیر مستند تحلیل نکنند. ایران بیش از همیشه در خاورمیانه لغزنده به سیاستورزی مبتنی بر «دولت- ملت شهروندی» نیازمند است. متاسفانه شواهد نشان میدهد پشت سازماندهی این اعتراضات یک انقلابیگری عقیم و ایران بربادده قرار دارد.