مذاکرات ایران و ایالات متحده

 

کیوان شکوری :

طی هفته جاری خبرهای مختلفی از طرف مقامات ایرانی و آمریکایی مبنی بر آغاز مذاکرات منتشر شده است. دونالد ترامپ رئیس ‌جمهوری ایالات متحده آمریکا روز دوشنبه هفتم آوریل در جریان دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل اعلام کرد که مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا آغاز شده است. در سوی دیگر عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران با انتشار مقاله‌ای در واشنگتن‌پست بر غیرمستقیم بودن مذاکرات با آمریکا در عمان تاکید کرد. اما روزنامه واشنگتن پست در گزارشی به نقل از یک مقام آمریکایی نوشت که تیم استیو ویتکاف، فرستاده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه که رهبری هیات آمریکایی را در مذاکرات پیش رو بر عهده دارد، از طریق عمان پیام‌هایی برای ترغیب به گفت‌وگوهای مستقیم به تهران ارسال کرده است. این مقام افزود: اگر این گفت‌وگوها مستقیم نباشند، احتمالا آقای ویتکاف به عمان نخواهد رفت. با توجه به خبرها و سیگنال های ارسالی از دو سوی مذاکره بنظر می رسد که مذاکره روز شنبه برگزار خواهد شد. دونالد ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری خود نیز خواستار مذاکره با دولت ایران شد، بطوریکه در دیدار شینزو آبه، نخست وزیر فقید ژاپن با رهبر جمهوری اسلامی در سال ۱۳۹۸ حامل پیام  ترامپ به وی بود. شینزو آبه در صحبت های خود گفت: من قصد دارم پیام رئیس‌جمهورآمریکا را به جنابعالی برسانم که آیت الله خامنه ای هم خطاب به نخست‌وزیر ژاپن بیان کرد:«ما در حسن‌نیت وجدی بودن شما تردیدی نداریم اما درخصوص آنچه از رئیس‌جمهور آمریکا نقل کردید، من شخص ترامپ را شایسته ‌مبادله ‌هیچ پیامی نمی‌دانم وهیچ پاسخی هم به او ندارم و نخواهم داد… جمهوری اسلامی ایران به مدت پنج،شش سال در موضوع هسته‌ای با آمریکا و اروپایی‌ها در قالب ۱+۵ مذاکره کرد و به یک نتیجه هم رسید، اما آمریکا زیر این توافق و قرارداد قطعی زد. بنابراین کدام فرد عاقلی است که دوباره با کشوری که زیر تمام توافق‌ها زده، مذاکره کند؟

اما چرا رهبر جمهوری اسلامی و دیگر تصمیم گیران، حاضر به شروع مذاکره با دولت جدید دونالد ترامپ شدند، به وضعیت نابسامان اقتصادی و ناترازی های شدید انرژی بدلیل عدم سرمایه گذاری در زیر ساخت های کشور بر می گردد که پیامدهای امنیتی شدیدی برای کشور دارد. در تاریخ آن دیدار ایران به دلیل پول های آزاد شده در برجام وضعیت بهتری نسبت به الان داشت و ناترازی ها هم به این صورت وجود نداشتند. رمضانعلی سنگدوینی، نایب رئیس کمیسیون انرژی مجلس در تاریخ یکم دیماه ۱۴۰۳ در مصاحبه با تجارت نیوز بیان کرد: دولت توان لازم را برای ترمیم زیرساخت‌های گاز و برق که نیازمند سرمایه‌گذاری‌های کلان است را ندارد. در ادامه وی افزود: اصلاً دولت منابع ندارد، شما به بودجه هم که دقت کرده باشید متوجه شده‌اید که دولت منابع ندارد. ما در بودجه بخش قابل توجهی اوراق تصویب کردیم. او در پایان با تشریح فراهم کردن شرایط لازم برای جذب سرمایه‌گذاران تاکید کرد: اگر اعتماد بدهیم، شرایط را فراهم کنیم، چوب لای چرخ‌شان نگذاریم، این دستگاه نمی‌شود و آن سازمان نمی‌شود نکنیم، این شرایط از طریق سرمایه‌گذاری بخش خصوصی قابل احیاست. به گزارش خبرگزاری ایسنا جواد اوجی وزیر نفت دولت سیزدهم نیز سال ۱۴۰۱ اعلام کرد که طبق برآوردها نزدیک به ۲۵۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری در طرح‌های نیمه تمام صنعت نفت و لزوم نوسازی و بهسازی تجهیزات این صنعت نیاز داریم. در ادامه این گزارش آمده است که در حال حاضر سرمایه‌گذاری در حوزه بالادست صنعت نفت شامل اکتشاف، توسعه و بهره‌برداری از میادین نفت و گاز، به دلیل بالا بودن میانگین عمر تأسیسات سطح الارضی و ورود به نیمه دوم عمر میادین بزرگ و اصلی نفت حائز اهمیت است. چراکه هرگونه تأخیر و کوتاهی در تأمین سرمایه‌گذاری‌های مورد نیاز منجر به کاهش توان تولید نفت و گاز و فراورده‌های نفتی از سطح فعلی و کاهش سطح ایمنی و افزایش حوادث در مناطق عملیاتی می‌شود. از سوی دیگر رسیدن به تولید ایمن و پایدار، توسعه میادین نفت و گاز، بازسازی و نوسازی تأسیسات و تجهیزات فرسوده نفتی، نوسازی واحدهای بهره‌برداری و تأسیسات نمک‌زدایی و شیرین‌سازی در مناطق عملیاتی و روزآمدشدن در پروژه‌های نفتی، مستلزم سرمایه‌گذاری‌های هنگفتی است.

به غیر از برطرف کردن خطر جنگ، مطالب ذکر شده فوق نشانه هایی از نیاز مبرم ایران برای خروج از تحریم و ایجاد فضای مناسب برای سرمایه گذاری های خارجی و بازسازی زیرساخت ها دارد که همه اینها و دلایل زیاد دیگری باعث شده که راس نظام حاکم بر کشور حاضر به مذاکره با دولت ترامپ بشود.

پس از قرارداد برجام آیت الله علی خامنه ای از ورود شرکت های آمریکایی به صنعت ایران جلوگیری کرد و آقای ترامپ پس از ورود به کاخ سفید اعلام کرد که ما برجام را امضا کردیم اما چیزی نصیب ما نشد. از طرفی کشورهای منطقه منطقه نیز با کارشکنی و لابی کردن به خروج ترامپ از برجام کمک کردند. اما این دوره رهبر ایران تجربه دوره قبل را دارد و میداند که توافق در صورتی انجام میگیرد که شرکت های آمریکایی نیز اجازه ورود به صنعت ایران را داشته باشند و از طرفی با توجه به روحیات ترامپ دغدغه اصلی وی اقتصادی می باشد و بدنبال تغییر حکومت و مسائل اینکونه نیست، بطوریکه مهرماه سال گذشته در مصاحبه با پاتریک بت دیوید در پاسخ به پرسشی درباره اینکه آیا خواهان تغییر نظام حاکمیتی ایران است گفت: ما به هیچ وجه نمی‌توانیم به طور کامل در چنین کاری وارد شویم. بیایید با خودمان صادق باشیم، ما خودمان را هم نمی‌توانیم اداره کنیم، من خواهان این هستم که ایران بسیار موفق شود. تنها مساله این است که آنها نمی‌توانند سلاح هسته‌ای داشته باشند..

می توان پیش بینی کرد که احتمالا دو طرف مذاکره در این بند با یکدیگر توافق دارند. اما کشورهای منطقه اینبار مانند دوره برجام نیستند بطوریکه شیکه آی ۲۴ اسرائیل گزارش داده است که کشورهای عربستان، کویت و قطر بطور محرمانه به ایران اطلاع داده اند که به آمریکا اجازه نخواهند داد از پایگاه های هوایی آنها برای حمله به ایران استفاده کند. دلیل این پیام روشن است، این کشورها بدنبال سرمایه گذاری های کلان در اقتصاد خود و شکوفا کردن آن هستند و در صورت هرگونه کارشکنی برای جلوگیری از انجام توافق احتمال حوادثی نظیر حمله سال ۱۳۹۸ حوثی ها به شرکت آرامکو و غیره وجود دارد که منجر به بی ثباتی منطقه و دور شدن اهداف اقتصادی این کشورها می باشد. در مورد فشار لابی های اسرائیل نیز باید یادآور شوم، در سپتامبر سال ۲۰۱۲ اوباما در مصاحبه ای در برنامه ۶۰ دقیقه از شبکه سی‌بی‌اس در پاسخ به این سئوال که “آیا در مورد تصمیم گیری برای استفاده از زور در برابر ایران” از طرف نتانیاهو زیر فشار است، گفت: “وقتی بحث منافع ملی و امنیتی در بین است من تنها فشاری که احساس می کنم این است که چه تصمیمی برای مردم آمریکا بهتر است. من هر نوع صدای مزاحم دیگری را نشنیده می گیرم”.

 با وجود تلاش های فراوان بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل، باراک اوباما و حسن روحانی در تماسی تاریخی از طریق تلفن با یکدیگر گفتگو و نهایتا با انجام مذاکرات قرارداد برجام امضا شد. در این دوره نیز با توجه به اعلام تعرفه ۱۷ درصدی دونالد ترامپ بر روی اجناس اسرائیلی و اعلام خبر شروع مذاکرات با ایران در مقابل نتانیاهو نشان از تمرکز ترامپ بر روی منافع ایالات متحده دارد و با توجه به ابراز ناخرسندی ترامپ از عدم اجازه مشارکت شرکت های آمریکایی در ایران می توان نتیجه گرفت که اگر مخالفت آیت الله خامنه ای با حضور آنها در ایران نبود احتمال خروج ترامپ از برجام در سال ۱۳۹۷ کمتر می شد و همانطور که بالاتر بیان شد ظواهر امر نشان از توافق بر روی بند اقتصادی مذاکرات پیش رو دارد. در مورد غنی سازی نیز دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده اعلام کرده است که فقط ایران نباید سلاح هسته ای داشته باشد و به احتمال زیاد نظام حاکم بر ایران مانند دوره برجام اجازه بازرسی و پایین آوردن درصد غنی سازی خود را خواهد داد و با توجه به اینکه ایران حاضر به جمع آوری صنایع غنی سازی و موشکی خود نیست و از طرفی با توجه به اینکه برای ترامپ برطرف کردن دغدغه اقتصادی او مهم است در صورت توافقی که منافع اقتصادی ایالات متحده در نظر گرفته شود، امضای یک توافق جدید دور از ذهن نیست، مگر اینکه اتفاقات غیر قابل پیش بینی بیافتد. این نکته را هم باید در نظر گرفت که با کم کردن درصد غنی سازی و درگیر شدن شرکت های آمریکایی در اقتصاد ایران قطعا این روابط به کم کردن درگیری ها بین ایران و اسرائیل کمک خواهد کرد و قطعا دونالد ترامپ امنیت اسرائیل را در مذاکرات در نظر خواهد گرفت و از مشورت تیم خود بهره مند خواهد شد، اما اجازه تصمیم گیری درباره مذاکرات را به کسی نخواهد داد و تصمیم نهایی را خود خواهد گرفت، چنانکه پرونده هسته ای ایران را بجای وزیر امور خارجه به دوست صمیمی خود استیو ویتکاف سپرده است.

 نهایتا اختلاف بین مشاوران ترامپ را نیز باید در نظر گرفت. نیویورک ‌تایمز در گزارشی اعلام کرد که برخی از مشاورهای ترامپ، مایک والتز مشاور امنیت ملی کاخ سفید را بیش از حد تندرو می‌دانند و معتقدند او بیش از اندازه مشتاق اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی است، در حالی که خود ترامپ بارها تاکید کرده که ترجیح می‌دهد با تهران توافق کند. این روزنامه در ادامه به نقل از چند فرد آگاه نوشت والتز در بحث‌های سیاسی، به‌ویژه درباره چگونگی برخورد با جمهوری اسلامی، با جی‌دی ونس، معاون اول ترامپ، و سوزی وایلز، رییس دفتر ترامپ، اختلاف‌نظر دارد. با وجود اینکه ترامپ خودش تصمیم گیر نهایی است، اما افراد ضد جنگ اینچنینی و یا شخصیت هایی مانند ایلان ماسک و تاکرکارلسون در اطراف وی قطعا تاثیر در شکل گیری مذاکرات و ادامه روند آن داشته و خواهند داشت.