مرگ(ژینا) زندگی

 

موسی حاتمیان :

نامش(ژینا) زندگی، و دیروز مرگ زندگی بود، اما کشته شدن ژینا با بسیاری نمادهای فرهنگی و تاریخی ما در هم آمیخت. هم دختر است، هم اهل کردستان، و هم بخاطر پرچم سیاسی اسلام محمدی دیشب در زیر طاق کسری کشته شده، و گزمه های وحشی محمدی و خامنه‌ای بار دیگر کسری را محاصره کرده بودند، و به همین دلیل ژینا بصراحت هر چه تمام‌تر مرز بین ایران و ایرانی، با دشمنان و اشغالگران را ترسیم می کند، و دیگر کسی نمی تواند با حمل پرچم سیاسی اسلام (حجاب اسلامی) و فاطمه فاطمه است، و هر چه نماد عاشورایی نکبت اشغالگران اسلامی، مانند سروش و شیادان نواندیشی دینی داخل و خارج کشوری، از مجاهدین تا هر اسیر مدار جاذبه ی پیامبر این مکتب قاتلین، دیگر نمی توانند برای ژینای زندگی ایران و ایرانی، سینه زنی راه بیاندازند، و مرگ ژینای زندگی پایان راه مماشات فردی و اجتماعی تمام مردم است، زیرا ژینای ایران، کشته ی اسلام است، کشته ی قرآن لجن و سنت عفن، در دست های پر کینه ی محمد و علی تا علی خامنه ای است، و شعار امروز مرگ بر خامنه‌ای، نه یک شخص که تمامیت حکومت اسلامی اشغالگران ضد ایران و ایرانی را نشانه رفته است!.

این ترور وحشیانه در تهران، همزمان با ترور میکونوس در آلمان، تصویر کاملی ست از سیاست تروریستی حکومت اسلامی جانیان در ایران و جهان، که اشپیگل نیز امروز به مدرن شدن سرکوب این توحش اسلامی نسبت به زنان پرداخته است.

امروز نیروهای امنیتی حکومت اسلامی که از رسیدن سیل جمعیت میلیونی مردم از سراسر کردستان به سقز وحشت کرده بودند، بسرعت ژینا را دفن کردند، غافل از اینکه زندگی را نمی توان دفن کرد، همچنانکه ساعتی پیش ژینا از خاک برخاست، و در صف صدها فریاد آزادی، با شعار مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنه‌ای، حلقه‌های محاصره ی لشکریان وحشی اسلامی را از هم درید، و نیروهای امنیتی فرمانداری سقز مانند دیشب در اطراف کسری در حال تیراندازی هستند…

در ایران اشغال شده ی هزار و چهارصد ساله ی هزاران بار تکه تکه شده، هما دارابی در اعتراض به این پرچم سیاسی اسلام، خودش را به آتش کشید، از پشت بام مدرسه رفاه، تا کردستان، خوزستان و هزاران زندانی سیاسی، و در آبان خونین در زمین و آسمان قتل عام کردند، و هر بار مردم ما مثل ژینا بر خاک افتاده، اما قنقوس وار برخاسته و زندگی را پر طنین فریاد کرده است، و اکنون در آستانه ی مهر ارتش میلیونی دانش آموزان و دانشجویان، بوی خشم آبان، در مرگ ژینای کردستان تمامی میهنمان را پر کرده است…

بسیاری از به اصطلاح شبه روشنفکران خارج کشوری بر طبل ناامیدی می کوبند، که چشم انداز نزدیکی برای پایان حکومت اسلامی اشغالگران وجود ندارد، اما همچنانکه در مقاله ی روی کار آمدن رییس‌جمهور قتل عام تأکید کرده بودم، همچنانکه سالگرد مرگ گورباچوف در ماه گذشته یادآوری کرد، هیچ کدام از تئوریسین های غرب و شرق، تا یکماه پیش از فرو ریختن دیوار برلین، گمان نمی کردند، که با این سرعت، دیوار برلین و تمامیت امپراتوری دایی یوسف فرو بریزد، بنابراین دیوار برلین اسلامی بسیار فرسوده تر و موریانه خورده تر از آنست، که بتواند بیش از این مقاومت کند، و همین نسل جوان برآمده از جنگاوران ایرانی که باز هم در کسری با اشغالگران اسلامی چنگ در چنگ شده اند، و از میادین تهران تا کردستان شعار مرگ بر خامنه‌ای سر داده اند، با چنگ و ناخن و دندان دیوار برلین اسلامی و بیت ولایت تمامیت حکومت اسلامی اشغالگران را فرو خواهند ریخت، و حساب قاتلان ژینای زندگی فرزندان ایرانزمین را پرداخت خواهند کرد، و آن روز دور نیست.

اما اکنون در حالیکه جاوید رحمان و نهادها و شخصیت های بین‌المللی برای دفاع از زنان و مردم ایران به صحنه آمده اند، سخن آخر با بختکی لعنتی به نام اپوزیسیون خارج کشوری از داغ دل استاد خویی:

ما، عشق مان همانا

میراب کینه بود.(کینه ی اسلامی ناب محمدی)

ما کینه کاشتیم،

و،

تا کشت مان به بار نشیند،

از خون خویش و مردم

                    رودی کردیم

ما خامسوختگان

زان” آتش نهفته که در سینه داشتیم “

در چشم خویش و دشمن

                     تنها

                      دودی کردیم

ما آرمان هامان را

معنای واقعیت پنداشتیم

ما

               -نفرین به ما-

ما

بوده را نبوده گرفتیم

و از نبوده

(البته تنها در قلمرو پندار خویش)

                             بودی کردیم

و غایت زیان بود

هرگاهی از همیشه که پنداشتیم

                           سودی کردیم

و ینگونه بود ،

زیرا ما

ما”مرگ را سرودی” کردیم.

و زندگانی را

بر سرگمراهه مان ،

در رهگذار “هر چه شود گو شو!”

با گله ی سگان “هر چه که پیش آید!”

                               وا گذاشتیم

ما

زیباترین حقیقت را،

               -عشق را-

با زشتی همیشه ترین

                      -با کینه-

                      تنها گذاشتیم.

ما کینه کاشتیم و

خرمن خرمن مرگ

                   برداشتیم.

و ینگونه بود،

زیرا ما

                 -نفرین به ما –

 ما “مرگ را سرودی” کردیم   

 آیندگان !

بر ما مبخشایید.

هر یاد و یادبود از ما را

به گور بی نشان فراموشی بسپارید.

وزما،

اگر به یاد می آرید،

هرگز ، مگر به ننگ و به بیزاری ،

از ما به یاد میارید

لعنتی ها دیگر منتظر چه هستید؟ مرگ(ژینا) زندگی کافی نیست؟ که از حیات خفیف و خائنانه خود دست بردارید، و برای نجات ایران و ایرانی متحد شوید؟

 

شنبه ۲۶ شهریور – Sep17’2022