مرگ بر ستمگر— چه شاه باشه چه رهبر مرگ بر سه فاسد— ملا، چپی ، مجاهد

 

رها اخلاقی :


بیش از یک سال از جنبش مترقی و «ملی – میهنی» زن – زندگی – آزادی می گذرد، و جسد فی الواقع رژیم جمهوری نکبت اسلامی بر روی زمین مانده و هنوز به خاک سپرده نشده است . بوی گند این جسد متعفن، نه تنها میهن،بلکه جهان را بیش از پیش فرا گرفته و به انواع و اقسام آزار می دهد، از طرح ترور مخالفین خود در داخل و خارج از میهن گرفته تا گروگانگیری اتباع غیر ایرانی و بویژه غربی، تا حمله به کشتی ها،حمایت از تروریستهای جهانی« دولتی و غیر دولتی» و بویژه خاور میانه ای، یعنی کرمها و انگل های چسبیده به این جسد گندیده.
اینکه می گویم جسد،چرا که این رژیم از همه نظر در نزد ایرانیان از هر قشر و دیدگاهی،چه سلطنت طلب،چه پادشاهی خواه از هر نوعش،مجاهد،فدائی، پیکاری ووو حتی مذهبی نماز شب خوان،تا خود طبقه آخوند شکست خورده و منفور خاص عام شده است.یعنی دیگر جانی(بخوانیم دلیلی) برای ادامه حیات آن وجود ندارد و حامیان اندکش این جسد بدبو را فقط با عطر سمی«اسلحه» و سرکوب(در داخل میهن) و بویژه و بویژه عطر خطرناک دلنشین««تفرقه»» در خارج میهن، بر روی زمین نگه داشته اند.
مفهوم و معنی واقعی تفرقه در صحنه سیاسی کنونی ایران : به جان هم افتادن است .
ما یک خاک داریم، یک ملت، و یک درد مشترک،که تمامی جریاناتی که در بالا نام برده شد، هم شلاق آن، هم طناب دار آن و هم گلوله های آنرا بر سر و سینه و گلوی خویش، و هزاران رنج و درد دیگر ناشی از این درد مشترک یعنی جمهوری انگل اسلامی را بر تن و جان خود دارند و تا این جسد دفن نشده، همچنان خواهند داشت

نام خاک مشترک : ایران
درد مشترک : اهریمن جمهوری اسلامی.


عطر سمی فرعی یعنی« اسلحه »که در دست رژیم است، بنا به تجربه دیدیم که قابل« خلع سلاح» کردن هست. اما عطر اصلی یعنی « تفرقه و جدایی» در دست رژیم نیست، بلکه در دستان دشمنان این جسد دفن نشده است .
رژیم در ابتدای جنبش ملی – میهنی « زن- زندگی-آزادی»، و بویژه در اوج آن ،وحدت و همبستگی مردم در داخل، و درخارج کشور چندین سال باهم قهر کرده و از هم گریزان و از هم پاشیده را در تمامی کشورها و بویژه در تجمع چندین هزار انسانی ملی « برلین» آلمان مشاهده کرد،و خطر سرنگونی را به چشم دید و نه تنها حس،بلکه پای خود را به لبه گور دید.تا توانست با عطر سمی ابتدائی و فرعی، یعنی اسلحه در داخل وارد شد،اما دید کارساز نیست،لذا با عطر بسیار سمی مارکدار انگلیسی{‌تفرقه بینداز و حکومت کن}،وارد صحنه شد و در چند آزمایش(تست) آزمایشگاهی،این را تنها راه از به خاک سپردن خود دید .لذا با استنفاده از قانون علمی و منطقی و ثابت شده فیزیک در بردارها(خنثی سازی نیروهای مخالف به کمک همان نیروها جهت تثبیت نیروی مورد اختلاف) وارد صحنه شد و با استفاده از شعارهای درونی گروه ها و جریانات سیاسی محتلف که جبرا از دیدگاه هر نیرو در دیدگاهش واقعی بنظر می رسید،به خنثی سازی نیروهای مخالف خود،جهت تثبیت افتاد، که عملا بنا به همان اصل بردارها تا کنون بطور موقت از دفن این جسد گندیده موفق هم شده است. بماند حکومت های مماشاتگر که نقش کاتالیزور،یعنی سرعت بخش را دارند.
با توجه به توضیحات بالا،به همه آنهایی که درد وطن دارند و مردم،باید گفت که، با همه اختلافات دیدگاهی،بیائید بنا به اصل علمی و اثبات شده« بردارها»، نیرو و توان خویش را در یک جهت،یعنی از جا کندن مانع اصلی متمرکز کرده،و یا حداقل با حذف شعارهای انحرافی در همه جا و بویژه در تجمعات، از هرگونه شعار تفرقه افکنانه که خطاب برعلیه یک دسته یا یک شخص یا یک جریان دیگر مخالف اندیشه خود باشد، خود داری کرده و باعث بر خاک ماندن همچنان این جسد متعفن نباشیم، چرا که خط اساسی رژیم برای ادامه حیات ننگینش، بعد از همبستگی ملی برلین، تفرقه انداختن در بین مخالفان خود، از هر قشر و طبقه ای در خارج کشور است و هوشیارانه با استفاده از شعارهای یک جریان مخالف موجود خود، با یک شعار دیگر جریان مجددا مخالف خود، خویش را از زیر تیغ سرنگونی بدر برده و انرژی مخالفان را بر علیه همدیگر مورد استفاده قرار می دهد، تا درست از اصل علمی قانون بردار ها ، هرچه بیشتر حاکمیت خود را در جا نگه دارد .
باور کنیم هم جغرافیای ایران در خطر است و هم ایرانی. نزدیک به نیم قرن است که کشوری به آن زیبائی و با آن همه ثروت در چنگال یک مشت مرده شوی، روضه خوان، کفن دوز، تسبیح و شمع فروش،فاتحه خوان، بچه باز، و قرآن خوان بر سر مزارها و قبرها به اضافه یک مشت لات، لمپن، چاقوکش، بیگانه و ضد ایران و ایرانی افتاده است. بیائیم از امروز شعارهای تفرقه افکنانه را به شعارهای درست و اصولی یعنی «ملی- میهنی» مبدل سازیم، و دست هر آنکس را که درد میهن و مردم را ندارد را رو کنیم . واقعا جنایتی کمتر از جنایات رژیم نیست که از منافع گروهی،سازمانی و حتی شخصی بخاطر کشوری و مردمی که رو به نابودی هستند،نگذرید. این سگ دعواها را بگذارید بعد از سرنگونی، و گرنه تاریخ نام شماها را هم جزو جنایتکارترین و کمک کننده ترین جریانات به این ملاهای پست و کثیف ثبت خواهد کرد. فردا دیر است، اگر به خود نیائید و همچنان به راه اشتباه خویش ادامه بدهید،دسته دسته و یا یکی یکی در همین غربت خواهید مرد و خواهیم مرد و در گورستان های بی نام و نشان دفن خواهید شد و دفن خواهیم شد، و آن خاکی و مردمی که اینهمه سنگش را به سینه می زنید،نابود خواهد شد. زنان و دختران شریف میهن از فقر و فشار به تن فروشی افتاده اند،حس می کنید یعنی چه ؟
می دانید و حس می کنید که فرزندان گرسنه برای مادر خویش مشتری آوردن یعنی چه ؟
می دانید و حس می کنید که شوهر برای همسرش مشتری بیاورد یعنی چه ؟
می دانید اعضای بدن و حتی در مواردی قلب خود را بخاطر نداری برای فرزندان فرزوختن یعنی چه؟
دیگر چه باقی مانده که و جدان شماها را تکانی بدهد ؟
اخلاق مرده، فرهنگ رو به نابودی،فرار و دردبدر شدن استعدادها و یا در پشت میله های زندان، اقتصاد نابود، طبیعت رو به نابودی، ارزشهای خانوادگی ریخته شده، بچه فروشی،بی آیندگی،خودکشی خانوادگی، خود اعدامی کارگران در جلو کارخانه ها، دریاچه ها، رودخانه ها خشک،جنگلها رو به نابودی.حیات وحش رو به نابودی.
اینها همه کافی نیست تا به خود آئید ؟
ایرانی در جهان خوار و ذلیل و بدنام شده بود و ایرانی مفهوم دیگر «تروریست» بود، که با همت همین جنبش مترقی « زن- زندگی -آزادی»،دوباره سربلند کرد، و جهان با او همصدا شد، اما خیلی از شماها در جلو آن سنگ اندازی کردید و همچنان می کنید، و حتی حاضر نشدید و نیستید که زیر شعار ملی « زن- زندگی- آزادی» و یک پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان،برای یک حاک و یک ملت گرد هم آئید و با مردم داخل که از تمام هستی خود گذشته و می گذرند، و حتی مردم جهان همصدا با مردم ایران، هم صدا شوید.
تا کی می خواهید ایران و ایرانی را فدای منافع شخصی و گروهی و ایدئولوژیکی خود و حتی منیت خود بکنید ؟

درد مشترک – خاک مشترک .
شعارهای انحرافی از جمله دو شعار خطرناک :
مرگ بر ستمگر—— چه شاه باشه،چه رهبر
مرگ بر سه فاسد—— ملا،چپی،مجاهد
را به دو شعار وحدت برانگیز و یا حداقل مزاحم کار و فعالیت همدیگر نشدن را بکار ببریم:
{{مرگ بر ستمگر—– هم رئیسی هم رهبر}}
و یا هر جانی دیگری که رئیس جمهور رژیم شود،فریاد بر آوریم که :
{{ مرگ بر ستمگر—- رئیس جمهور و رهبر}}
{{ مرگ بر سه فاسد—– ملا،حامیش،معاند }}

رها اخلاقی
۱ دیماه ۲۵۸۲ ایرانی
۱ دی ماه ۱۴۰۲ خورشیدی
۲۳ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی