محسن ابراهیمی :
دو انفجار بزرگ و تعداد زیادی کشته و زخمی در چهارمین سالگرد قتل قاسم سلیمانی، دستاورد خونین جدید حکومتی است که تجسم مرگ و نیستی و تباهی است. مقامات جمهوری اسلامی، همچنانکه انتظار میرفت و طبق معمول مجرم را فورا معرفی کردند: اسرائیل و آمریکا که بعدا داعش هم اضافه شد! اما مردم برعکس و بحق، انگشت اتهامشان را به سوی جمهوری اسلامی نشانه رفتند. اینجا هم مثل همیشه مردم و حکومت در جهت مخالف هم حرکت میکنند!
در جریان نوشتن این مطلب اعلام شد که داعش مسئولیت انفجارهای کرمان را به عهده گرفته است. به نظر من، این ادعای داعش کوچکترین تاثیری در حقانیت مردم در مسئول دانستن حکومت اسلامی ندارد.
اولین سئوال خیلی ها این است که نکند این هم شبیه ماجرای انفجار در حرم امام هشتم فرقه شیعه در مشهد باشد که طبق معمول اطلاعات متناقض دادند؛ خامنه ای و به دنبال آن کیهان شریعمتداری “منافقین کوردل و خائن” را عامل معرفی کردند و بعدا گروهی ظاهرا متعلق به باندهای تروریستی اسلامی سنی به نام “الحرکت الاسلامی الایرانی” مسئولیت حمله را به عهده گرفت و اما بعدا دار و دسته هایی از داخل خود حکومت افشا کردند که باندهایی از خود حکومت در آن انفجار دست داشته اند. برای مثال، علی یونسی، وزیر اطلاعات دولت اصلاحات در گفتوگو با جماران در تیر ماه ۱۴۰۰ گفت که وزارت اطلاعات “در جریان این بمبگذاری افرادی را دستگیر و از آنها اقراری مبنی بر ارتکاب این انفجار گرفت. تعدادی بازداشت شدند و وقتی من وزیر شدم با بررسیهایی متوجه این خطا شدم و از بازداشتیها دلجویی کردم و تا توانستیم جبران کردیم”!
برای مثال دیگر، در جریان حمله به رِژه نظامی در اهواز در سال ۱۳۹۷، اول اعلام شد یک گروه “تجزیه طلب” مسئول این حمله است. بعد داعش مسئولیت را به عهده گرفت. مقامات سپاه همچنان روی گروههای “تجزیه طلب” اصرار کردند. بعد سران سپاه اعلام کردند که داعش از سوریه و عراق عوامل داخلیشان را هدایت کرده اند و سپاه هم عامل اصلی داعش در عراق را کشته است!
حکومت اسلامی همان است که روز روشن فعالین محیط زیست را زیر شکنجه وادار کرد که بگویند جاسوس “دشمن خارجی” بودند و از مراکز امنیتی و نظامی فیلمبرداری می کردند! حکومت اسلامی همان است که بیگناهانی را زیر شکنجه به اعتراف واداشت که بگویند جاسوس اسرائیل بوده اند و بعدا معلوم شد که انسانهای بیگناهی قربانیان باندبازی میان دستگاههای امنیتی موازی حکومت بوده اند. داستان غم انگیز کشتار مسافران هواپیمای را هم که همه میدانند و کلا داستان دغلکاری حکومت اسلامی در جنایاتی که مرتکب میشود سر دراز دارد.
“اطلاع رسانی” نوع جمهوری اسلامی!
مثل همه موارد مشابه، در مورد انفجاری با این ابعاد وسیع کشتار و زخمی، بر اساس اظهارات مقامات امنیتی و سیاسی حکومت کسی نمیتواند متوجه شود که دقیقا چه اتفاقی افتاده است.
شهردار کرمان از انفجار کپسولهای گاز صحبت کرد. مقاماتی از حکومت از انفجار سطلهای زباله یا دو خودرو سخن گفتند. نماینده رفسنجان در مجلس از عملیات انتحاری بوسیله کمربند انفجاری سخن گفت. خبرگزاری تسنیم سپاه پاسداران اعلام کرد دو کیف بمبگذاری شده از راه دور منفجر شدهاند. و دو روز بعد یکباره اعلام کردند قطعا انتحاری بوده است و بخشهایی از بدن عاملین انفجار هم پیدا شده است.
مردمی که قبلا بارها شاهد بیشرمانه ترین مهندسی دروغ ازطرف سران حکومت بوده اند، از این نوع “اطلاع رسانی” حکومت تعجب نمی کنند و طبعا منتظر دروغهای بیشتر و اخبار ضد و نقیض بیشتری از مقامات حکومتی هستند تا زمانیکه شعبده بازان امنیتی و دستگاه قضایی و بیت خامنه ای در باره یک سناریو به توافق برسند و دروغ مورد توافق و نهایی را تحویل مردم دهند. ماله کشان اصلاح طلب معمولا این تناقضات را به حساب “ضعف مدیریت در بحران” می گذارند. مردم این عبارات را برای این حکومت زیادی لوکس میدانند. نگاه و تحلیل مردم در چنین مواقعی بر اساس تجربه ۴۴ سال دغلکاری یک حکومت فاسد و جانی است. مردم این حکومت و ابعاد گسترده رذالت و درندگی این حکومت را میشناسند. به همین سادگی.
سناریوی نخ نما: دشمن خارجی
در رابطه با مسبب جنایتهایی از این قبیل حکومت اسلامی یک فرمول برای همه فصول دارد: دشمن خارجی! بسته به شرایط مختلف، این دشمن خارجی میتواند تغییر یابد، اما آمریکا و اسرائیل همیشه در صف اول هستند اگر چه گاها یکی دشمن اصلی است و بسته به شرایط ممکن است جایشان عوض شود. جالب است که در این مورد مقامات حکومت دست آمریکا و اسرائیل را باهم در کار می بینند اگر چه حواسشان هست که “دشمن صهیونیستی” این وسط برجسته شود. درست است که قاسم سلیمانی به دستور ترامپ به قتل رسید، اما الان که حکومت اسلامی در جنگ غزه بازنده اصلی است، باید برنامه تبلیغاتی طوری پیش برود که “پاسخ سخت” یعنی همان سرکوب مردم به حساب “انتقام سخت” از اسرائیل هم گذاشته شود.
سخنان رئیسی در این مورد به خوبی نشان میدهد که حکام اسلامی برای شکست خود در جنگ غزه و پوچ بودن رجزخوانی در باره “انتقام سخت” چقدر نیاز دارند به توضحیات مسخره ای آویزان شوند. رئیسی در مراسم تشیع جنازه کشته شدگان انفجار میگوید که “مقاومت در منطقه” (همان ترویسم منطقه ای جمهوری اسلامی) و “عقبنشینی نیروهای اسرائیلی” (منظور بالای بیست هزار کشته در غزه است؟) حاصل برنامهریزی قاسم سلیمانی است! و “آنچه امروز از مقاومت شاهدیم از مدیریت و اقدامات و حمایت حاج قاسم است”!
انگشت اتهام به سوی خود حکومت اسلامی است!
این دیگر نه تنها جالب است بلکه بیان حقیقت سیاسی مهمی در باره رابطه مردم با حکومت اسلامی است که علیرغم خبر به عهده گرفتن مسئولیت انفجار توسط داعش مردم همچنان دست خود حکومت را پشت این جنایت می بینند.
اما جدا از این اینکه در این مورد داعش مسئولیت را به عهده گرفته است اما اصولا چهارچوب یکی از فاسدترین و تبهکارترین و دروغگوترین حکومتهای تاریخ مطلقا امکان تحقیق بر مبنای فاکتها و شواهد و استنتاج کارشناسانه و رسیدن به یک نتیجه قابل اتکا و معتبر مطلقا وجود ندارد. روشن است که بزودی افرادی را در مقابل دوربین تلویزیون ردیف خواهند کرد که قبلا تحت شکنجه اعتراف کرده اند داعشی هستند و به نحوی به اسرائیل و آمریکا هم وصلند و در انفجار کرمان نقش داشته اند که با اعدامشان “پاسخ سخت” علیه مردم کلید بخورد.
مهم نیست که داعش یا هر باند تبهکار تروریست متعلق به فرقه اسلامی رقیب مسئولیت انفجار را به عهده بگیرد؛ مردم هنوز حتی ادعای داعش را هم سناریوی مهندسی شده از طرف دستگاه امنیتی حکومت میدانند. چرا؟ چون این حکومت ۴۴ سال است علیه جان و زندگی مردم توطئه کرده است؛ چون مردم به چشم خود دیده اند که برای حکام اسلامی تنها چیزی که ذره ای ارزش ندارد جان و زندگی انسانهاست؛ چون زندگی خودشان، عزیزانشان، فرزندانشان در همه دوره های حاکمیت اسلامی تباه شده است؛ چون دیده اند که حکومت اسلامی فقط در فاصله چند روز ۱۵۰۰ معترض را کشتار کرده است؛ چون دیده اند که مسافران هواپیمای مسافربری را با موشک قتل عام کرده است؛ چون این حکومت به چشمان معترضین شلیلک کرده است و به دانش آموزان و کودکان حمله شیمیایی کرده است. و همه این جنایات را مرتکب شده است چون بر طبق فتوای خمینی “حفظ حکومت اوجب واجبات است” حتی اگر به قیمت جان “امام زمان” باشد. مردم می دانند این حکومت برای حفظ خودش ظرفیت دست بردن به غیر قابل تصورترین توحش و جنایت را دارد.
مردم میدانند که مخصوصا بعد از انقلاب “زن زندگی آزادی” که عزم مردم برای سرنگونی حکومت اسلامی را مقابل چشمان ناباورسران حکومت گرفت، به طریق اولی باید منتظر جنایتهای بزرگتری از طرف حکومت اسلامی بود.
اهداف جمهوری اسلامی!
حکام اسلامی همچنانکه انتظار میرفت دست به کار شده اند تا بر متن انفجار کرمان و جنازه های بر جای مانده دو هدف منطقه ای و جهانی از یکطرف و داخلی از طرف دیگر را دنبال کند.
۱- هدف منطقه ای و جهانی: مظلوم نمایی و فضا سازی برای تروریسم اسلامی
در جریان موشک زدن به هواپیمای مسافربری مردم دنیا با ظرفیت بالای جنایتکاری حکومت اسلامی آشنا شده بودند. اما به یمن انقلاب “زن زندگی آزادی”، مردم جهان به خوبی از یکطرف با اهداف انسانی یک جامعه بسیار پیشرو در ایران و از طرف دیگر با عمق ارتجاع و توحش حکومت اسلامی بیشتر آشنا شدند. هم در افکار عمومی جهان، هم در نزد نهادهای بین المللی حقوق بشری معلوم شد که در ایران چه جانواران درنده ای حکومت میکنند. در نزد دول غرب هم بیشتر معلوم که این حکومت منفور و مورد انزجار مردم است و زیر پایش خالی شده است.
عملیات جنایتکارانه ۷ اکتبر حماس تحت حمایت جمهوری اسلامی علیه شهروندان اسرائیلی هم بیشتر معلوم کرد که دنیا با یک حکومت تروریستی مواجه است که در ایران با تمام جنایاتش حریف مردم نمیشود و در منطقه و جهان با کارت تروریسم و گروگانگیری اخاذی سیاسی کند.
حکومت منفور در افکار عمومی و منزوی در جهان به جنایتی در ابعاد انفجار کرمان نیاز داشت تا در پیش مردم جهان و نهادهای بین المللی به تبلیغات گسترده مظلوم نمایی دست بزند و از خودش تصویری بسازد که گویا قربانی ترویسم است.
بیانیه وزارت خارجه جمهوری اسلامی بعد از انفجار کرمان به خوبی همین هدف را فرموله کرده است: “در تعامل و همکاری با سایر مراجع ذیربط کشور، همه ظرفیت سیاسی، حقوقی و بینالمللی را برای محکومیت جهانی این حمله نفرت انگیز و پیگرد و تعقیب آمران و مباشران آن به کار خواهیم گرفت”!
دیپلمات – تروریستهای حکومت در کشورهای مختلف و ماله کشان اصلاح طلب هم بر دوش جنازه های انفجار کرمان برای تحقق چنین هدفی سخت مشغولند. خنثی کردن این تحرک حکومت برای مظلوم نمایی باید در دستور نیروهایی باشد که سرنگونی کلیت حکومت اسلامی و تداوم انقلاب زن زندگی آزادی را در دستور دارند.
۲- هدف داخلی: رجزخوانی رو به خارج، فضا سازی برای سرکوب در داخل
میدانیم که نگاه و جهت گیری مردم و حکومت در جریان جنگ غزه تماما متضاد بوده و هست. حکومت از حماس و تروریسمش حمایت میکند؛ مردم علیه حماس و حکومت اسلامی پشتیبانش هستند. حکومت سعی کرد برمتن جنگ غزه در ایران فضای سرکوب درست کند، مردم برعکس هر تلاش حکومت در این زمینه را خنثی کردند. حکومت همچنان بر طبل ضدیت با آمریکا و اسرائیل میکوبد، مردم سیاست تروریستی خارجی جمهوری اسلامی و به تبع آن خود حکومت اسلامی را مسبب وضع فلاکتبار خودشان میدانند.
سران حکومت اسلامی تصور می کنند با نسبت دادن جنایتی در این ابعاد به آمریکا و مخصوصا اسرائیل خواهند توانست مردم بپاخاسته علیه خودشان را با افکار مالیخولیایی خود علیه مردم اسرائیل هم رای کنند و مردم را در باره دشمن اصلیشان یعنی حکومت اسلامی مردد کنند. این تصور ابلهانه است. پوچ است. آب در هاون میکوبند.
هدف دوم ومهمتر حکومت فضا سازی برای سرکوب است. هدفی که در بیانیه خامنه ای به طور روشن بیان شده است.
خامنه ای و حکام اسلامی بعد از قتل قاسم سلمیانی “انتقام سخت” وعده داده بود که معنای عملیش پرتاب تعدادی موشک به پایگاه عین الاسد در عراق بدون اینکه از دماغ یک سرباز آمریکایی هم خون جاری شود و شلیک موشک به مسافران هواپیما و کشتار ۱۷۶ شهروند بیگناه بود. این بار از “پاسخ سخت” سخن میگویند. در بیانیه خامنه ای مضمون واقعی این “پاسخ سخت” واضح است: برنامه سرکوب سخت مردم. خامنه ای در بیانیه اش میگوید: این حمله “انرژی جدیدی به ارادتمندان قاسم سلیمانی” تزریق کرده و آنها را “برای مجازات قطعی و عادلانه عاملان آن” مصممتر کرده است! خامنه ای تهدید کرد که “چه دستهای آلوده به خون بیگناهان و چه مغزهای مفسد و شرارتزا که آنان را به این گمراهی کشاندهاند، از هم اکنون آماج قطعی سرکوب و مجازات عادلانه خواهند بود. بدانند که این فاجعه آفرینی پاسخ سختی در پی خواهد داشت باذن الله”!
منظور از “ارادتمندان قاسم سلیمانی”، سرکوبگران شرور حکومت؛ منظور از “دستهای آلوده”، مردم بپاخاسته و منظور از “مجازات عادلانه”، جنایات علیه مردم و مشخصا “سرکوب” است.
اینها فقط گوشه ای از شاخ و شانه کشیدنهای “ارادتمندان قاسم سلیمانی” است که به وضوح نشان میدهد که در مغز سران حکومت اسلامی، با اتکاء به انفجار کرمان چه نقشه های پلیدی علیه مردم و برای رهایی از خطر سرنگونی در جریان است.
احمد وحیدی، وزیر کشوری که خود یک تروریست تحت تعقیب بین المللی است وعده داد که به “دشمنان سیلی خواهند زد”. معاون هماهنگ کننده قرارگاه امنیتی سپاه گفت که “پاسخ جمهوری اسلامی و سپاه به دشمنان محکم و قاطع و دندان شکن خواهد بود”. خبرگزاری فارس از جلسه ای خبر دارد که در آن “مقرر شد نقش مغزهای مفسدی که همواره با حمایت از تروریستها در هدف قرار دادن کور افراد نقشآفرین بودهاند، در این حادثه بهطور دقیق شناسایی و گزارش شود.” فرمانده کل سپاه وعده داد”فرمان” خامنه ای “محقق میشود”. دادستان کل کشور خواستار “برخورد قاطع با اشخاص غافل یا معاندی” شد که بعد از حادثه، به “تولید، انتشار و بازنشر محتوای کذب و خلاف قانون و دارای وصف مجرمانه” پرداختند. و این لشکرکشی تبلیغاتی علیه مردم و ارعاب امنیتی همچنان ادامه دارد.
سناریوی شناخته شده حکومت اسلامی را میتوانیم و باید خنثی کنیم!
روشن است که “پاسخ سخت” اسم رمز سرکوب مردمی است که برای سرنگونی جمهوری اسلامی، انقلابی به شکوهمندی “زن، زندگی، آزادی” راه انداختند. اسم رمز مقابله با مردمی است که سرسختانه علیه این حکومت بپاخاسته اند و سرسختانه عزم دارند به عمر این حکومت نقطه پایان بگذارند. دستگیری و اعترافات زیر شکنجه و نمایش تلویزیونی، سناریوی همیشگی و شناخته شده و منزجر کننده حکومت اسلامی وجهی از این “پاسخ سخت” است که شغل همیشگی دستگاه امنیتی حکومت اسلامی است. اما روشن است که این حکومت برای ماندن در قدرت، برای رهایی از خطر سرنگونی برنامه مفصلتر سرکوب دارد. برنامه ای که با قاطعیت میتوان گفت این بار هم نخواهد گرفت و نباید اجازه دهیم بگیرد. مگر حکومت اسلامی با کشتار ۱۵۰۰ معترض و سلسله اعدامها و زندانی کردنها و شکنجه ها توانسته است مردم به جان آمده را مرعوب کند که این بار بتواند؟
امروز تمرکز اصلی تمام نیروهایی که با انقلاب بزرگشان نشان داده اند به چیزی کمتر از نابودی کلیت حکومت اسلامی رضایت نخواهند داد، تمام جنبشهایی که برای عدالت، آزادی، برابری، زندگی انسانی و علیه یک حکومت فاسد و جنایتکار راه افتاده است، چه در داخل و چه در خارج باید مقابله با و خنثی کردن توطئه سرکوب باشد که حکومت اسلامی به بهانه انفجار در مراسم یک جنایتکار بین المللی به نام قاسم سلیمانی و علیه مردم میخواهد پیاده کند. ***