“مشروطه و عدالتخانه اش” رودرروی   “مشروعه و ویرانگرانش” 

 

موسی حاتمیان :

امروز همزمان با دهم محرم و عاشورای مشروعه خواهان، که تقریباً همزمان است با سالروز مشروطیت، و در یکصد و شانزدهمین سالی که به همت بی بی مریم بختیاری، ستارخان، زنان امیرخیز، باقرخان، سردار اسعد و دیگر سرداران آن انقلاب کبیری که اولین نظام مشروطه را برای آسیا به ارمغان آورد و ناکام ماند، نگاهی از منظر گذر ایام به این رویداد مهم تاریخی ضروری می نماید.

یک قرن پس از درخشش زنان انجمن غیبی تبریز و بی بی مریم ها در آن انقلاب بزرگ، اکنون باز هم زنان شجاع ایران از آن زینب باجی مشروطه تا زینب جلالیان، نرگس محمدی، نسرین ستوده، آتناها، گلرخ ها، سپیده ها، سباها، سهیلا ها و دختران خیابان همان انقلاب مشروطه، پرچم آزادی‌خواهی و دادخواهی ملت ایران را برای فتح مجدد تهران بر دوش می کشند.

خمینی جلادی که سید محمدی نواده ی شیخ فضل‌الله نوری بود، با کمک های مستقیم و غیر مستقیم شریعتی ها، بازرگان ها، و تمام مذهبی های تحت عنوان مجاهد و فدایی، چپ استالینی و مائویی، و البته همراهی و کمک های دستگاه شاه کمر بسته ی امام رضایی، و نهایتاً سران ارتش شاه و از ما بهتران ها، در آن بهمنی که با نعره ی الهی مشروعه خواهی ضد امپریالیستی به راه افتاده و بر مردم و میهنمان آوار شد، البته انتقام سیلی سخت مشروطیت به روحانیت را گرفت، و خامنه‌ای قاتل، اکنون خدای شصت را که خدای واقعی اسلام ناب فروغ جاویدان محمدی در شکنجه و تیرباران و هر چه احکام ضدبشری بوده و هست، را دوباره به میدان آورده، و از سپیده قلیان تا سپیده رشنو را به ضرب کابل و شکنجه پای اعتراف تلویزیونی می آورد، تا در انتقام عاشورای حسینی، نخاله های تروریستش را به موشک باران یهودیان وادارد، که قتل عام بنی قریظه ی محمد و علی فراموش نشود، و در رحمت جنگ اوکراین بر علیه یهود و کفار، و بحران انرژی پس از آن، که معاهده ی پارلمان بلژیک و سیاست مماشات برجامی منجر به تولید یا در آستانه ی اتمی شدن هیولای شیعی، باز پس گیری اسدی و…از اولین نتایج آنهاست، تروریسم داخلی و بین‌المللی خودشان را فعالتر و آشکارتر کرده است، و همزمان با فرستادن تروریست اسلامی برای قتل مسیح علی‌نژاد در هفته ی اخیر، سپیده رشنو را به دلیل شدت شکنجه و ضربات وحشیانه به شکم و…با پای لنگان باندپیچی شده به بیمارستان می بردند، و به ناهید شیرپیشه (مادر زنده یاد قیام آبان پویا بختیاری) در زندان تعرض می کنند، و…تا این حقیقت را آشکار نمایند، که نبرد بین مشروطه خواهان و مشروعه خواهان هنوز هم بشدت ادامه دارد، تا بقول لاجوردی مجاهد فی سبیل‌الله همان خدای شصت: یا آخرین نفر ما، آخرین نفر شما را از بین ببرد یا بالعکس.

البته دشمنان مردم توانستند، با محاصره ی پارک اتابک، ستار و انقلاب مشروطه را از پا بیاندازند، اما رضا شاه کبیر با پوشیدن چکمه ی قدرت ستار مشروطیت بر این پای فتاده برخاست، و بعنوان اولین کسی که توسط مجلس شورای ملی(دستاورد مشروطه) برگزیده شده بود، به کمک فروغی ها و داورها، میهن گرفتار در حکومت های ملوک الوایفی سلوکیه ای و قاجاریه ای که در تراخم و فقر و فلاکت …دست و پا می زد، را به ایران مدرن گذر داد، و علیرغم ادعای دشمنانش، همین رضا خان قلدر میر پنج بی‌سواد، مانند روشنفکران برجسته ی مشروطه، تهدید اصلی را شناخت، روحانیت را در شیشه کرد، و ضمن آزادی رأی زنان، با کشف بزرگ حجاب اسلامی، پرچم سیاسی مشروعه خواهان را هدف قرار داد، که اکنون ناهید شیرپیشه و مادران انجمن غیبی آبان، و گردآفریدانی مانند سپیده رشنو، ملیکا قراگوزلو، سوری بابایی، سباها و…در همان امتداد پهلوی و با پهلوانی در میانه‌ی میدان می رقصند و می رزمند، و مردی پیدا نمی شود(یا اندکند) که از خویش برون آید، و مانند ستار با دیدن جراحت های مادران و دختران امیرخیز ایران، فریاد زند، آهای آهای آنام قربان…!

جریان شبه روشنفکری پس از مشروطه، با گسست تأسف‌بار وحشتناک از ایرج میرزا، آقاخان کرمانی، میرزا ملکم خان و طالبوف ها، در دهه ی چهل و پنجاه، به پسمانده های مشروعه و نسلی از درمانده ها مانند جلال آل احمق ها، شریعتی ها، بازرگان ها، و نهایتاً بنیانگذاران مجاهدین و فداییان رسید، که در بحران هویت ملی این گسست تاریخی، هویت خویش را در عاشورای حسینی یا کعبه ی استالینی جستجو کردند، و عدالت را از مولا علی آموختند، و رسم مردانگی را از امام حسین!، تا النهایه همه با هم! پس از بحرکت درآمدن آن بهمن سیاه هولناک، بجای ایستادن در کنار نواده ی اصیل مشروطیت(دکتر بختیار) در پشت نواده ی شیخ فضل‌الله نوری سینه زنان خمینی ای امام بگویند….و در چهار دهه‌ی پس از آن انقلاب کبیر ضد امپریالیستی حکومت نکبت اسلامی، نبردی که بیش از یک قرن پیش بین مشروطه خواهان و مشروعه خواهان در میهنمان آغاز گشت، با همان شدت و حدت کماکان ادامه دارد.

بله، این نبرد تاریخی از روز ۱۷ دی ۵۷ و خروش عظیم زنان مشروطیت در مقابل هیولای مشروعه خواهی خمینی در آسمان تهران طنین انداز شد، و باز هم مشروعه خواهان چپ و راست، با فرعی دانستن، بسود بختیار بودن و هزار انگ و برچسب مغایر انقلاب ضدامپریالیستی بودن و…آنرا به محاق بردند، و شرایط شروع قتل عام از پشت بام مدرسه رفاه، کردستان، خوزستان…تا خاوران را مهیا کردند، تا پس از عاشورای مجاهدین و قتل عام دهه ی شصت، و فروغ جاویدان محمدی، خمینی جلاد و احمد جانی، رییسی و دیگر جنایتکارانش که مترصد فرصتی برای از میان برداشتن صورت مسأله ی زندانیان سیاسی بودند، با همدستی عینی و عملی رجوی، و در چنین تابستانی همه را از دم تیغ اسلام محمدی بگذرانند، و این نبرد عظیم تاریخی را به جنگ کسب قدرتی عاشورایی تقلیل دهند…

این نبرد تاریخی پس از دستگیری حمید نوری و در مقابل دادگاه استکهلم نیز بشدت در جریان بود. مصداقی با عدالتخانه و انجمن غیبی مادران خاوران به نمایندگی عصمت باجی و اندک یاران بی چشم‌داشت امیرخیزی در یک سمت این میدان، و رجوی بعنوان نواده ی اصیل دیگر شیخ فضل‌الله نوری، و تمامی مدعیان چپ و راست و اوباش حقوق بگیر ویرانگرانش در سمت دیگر میدان، با سنج عاشورایی تیر می انداختند، و فراتر از هتک حرمت مادران و زنان شجاع پیرامون پرچمدار مشروطیت و عدالتخانه اش، در صدد تکرار پارک اتابک برای به صلابه کشیدن سردار زمانه فتوا دادند، و به استکهلم لشکر کشی کردند، تا پرچم سرخ خاوران مشروطیت را از سردر خانه ی سردار پایین بیاندازند، و در حالی که ایشان از سوی دشمنان متحد عینی و حتی سهم خواهی دوستان مورد هجوم همه جانبه بود، تنها مقاومت بی نظیر سردار و اندک یارانش تمام آنها را عقب نشاند، و مشروطیت و عدالتخانه را به پیروزی رساند.

البته ناگفته‌های بسیاری اندر باب این نبرد شکوهمند عدالتخانه ی مشروطیت با ویرانگرانش بوده و هست، که حتی شبه روشنفکران مشروعه خواهی با هر نیتی، ضمن تظاهر به همراهی جنبش عدالتخانه، کلاپ هاوس دادگاه نوری(عباسی) را با روضه خوانی های مطول آخوندی هدف قرار داده بودند، و یک خط در میان از جنایات ساواک و دوران رضاشاه و پهلوی داد سخن می دادند، و ناصادقانه که عین صداقت اسلامی آنهاست، در پشت صحنه و برای خنجر زدن از پشت، بعضی زنان و شاهدان بی تجربه در  سوئد و آلمان را هدف سمپاشی های خود قرار دادند، تا آنها را بر علیه شاکی اصلی تحریک کرده و این کلاپ هاوس را که بمثابه لژ بیداری ایران، و انجمن آدمیت و ترقی صدر مشروطه، محلی برای روشنگری و دادخواهی در برابر تهدید اصلی اشغالگران اسلامی بود، را به آشوب بکشانند، که البته در یکی دو مورد موفق شدند، اما بر خلاف توهمات آنها، از آغاز تمامی تحرکات آنها برای ما روشن بود.

این دسته از نواندیشان دینی که بار‌ها توسط ایرج مصداقی، اسماعیل وفا یغمائی و ایمان سلیمانی به مناظره ی رودررو در میهن تی وی یا…دعوت شده اند، به دلیل بی محتوایی عمیق اندیشه ی مشروعه خواهی چیزی در چنته نداشته و از همین رو تاکنون از این گفتگوهای رسواگر فرار کرده اند، اما هر روزه به عنوان پژوهشگر تاریخ و فرهنگ و…بدنبال اثبات ادعای احمدی‌نژاد بوده و هستند، که قتل عام یهودیان در بنی قریظه و هولوکاست دروغ یا اینچنین نبوده است، کوروش واقعی با این کوروش ساخته ی نسل جوان ایرانی واقعیت ندارد، رضا خان میرپنج قلدر و با پسرش دیکتاتور بوده اند، عکس کودکی رضا پهلوی در حین عبور از زیر قرآن را بعنوان افشاگری جنایت پهلوی کشف و منتشر می کند، که البته همزمانی این کشف با افسار پاره کردن خامنه‌ای و رجوی هم مطلقا اتفاقی بوده است!، و پس از مرگ زنده یاد استاد خویی مدعی می شوند که نامه ی ایشان به رضا پهلوی واقعیت ندارد، و اکنون همزمان با سالگرد ترور وحشیانه ی دکتر بختیار، در چند روز اخیر با گستاخی بی‌شرمانه ای بیانیه ی بختیار با اختیار! را منتشر می کنند، و در آخرین جعل تاریخی خودشان با ادعای کشف یک کتاب مجهول دستنویس مشروطه، که به قیمت دویست و پنجاه تومان و پنج قرش بدست این نواندیشان دینی رسیده و در هیج منبع تاریخی معتبر دیگری نیامده است، رودرروی مشروطیت در باره محاکمه و مجازات شیخ فضل‌الله نوری در روضه ای با آهنگ کلاسیک ایراد فرموده اند که: «محکوم فاصله ی میانه‌ی مجلس تا محل اعدام را با خونسردی و متانت طی کرد، و با کبر[ ک ِ ب َ ] سن و پیری، ضعف و ناتوانی از خود نشان نداد، و در آخرین دقایق عمر، ثبات و استقامت خود را به ظهور رسانید» تا از آیت الله جنایتکاری مانند شیخ فضل‌الله نوری یک قدیس بسازند!، البته که در روند رشد و پیشرفت اندیشه ی حقوق بشر ملت ایران، اکنون اکثریت مردم مخالف حکم اعدام هستند، و در دادگاه نوری نیز از ایرج مصداقی تا مادر عصمت و…خواهان زندان و عدالت بودند، اما این بسیار متفاوت است با این که از جد جنایتکاران حمید نوری و خمینی و جانیان یک قدیس بسازید!، و خوبست که برای غبارزدایی از آیینه این همه جعل می کنید، معلوم نیست که اگر می خواستید برای خاک پاشی و گل اندود آیینه کاری کنید، چه بیش از این ها می کردید؟!

سخن های ناگفته البته بسیار است، که متأسفانه از حوصله ی خوانندگان در یک مقاله فراتر می باشد، لذا در پایان خطاب به این شبه روشنفکران مشروعه خواهی که در روضه های شنگول منگول کودکانه ی جعل تاریخ شفاهی جنبش مشروطیت تاکنون تلاش می کنند، بی هویتی رقت انگیز خودشان را در حمله به مصداقی و یغمائی و پهلوی و مشروطه خواهان جستجو کنند، اگر مفروض بگیریم که این گربه های زاهد نو اندیشی دینی از بهر خدایشان بی هیچ اجرتی موش می گیرند و موش می دوانند، یادآوری می کنم، که اسلام و عاشورا و محرم و شیخ فضل‌الله نوری شما، رو در روی ملت ما قرار داشته و دارد، شما می توانید و مختارید که همانند جوانی در نوحه های عاشورایی تان همچنان مرگ بر شاه بگویید، و چون رویتان نمی شود که هنوز هم درود بر خمینی بگویید، اندرباب کرامات شیخ فضل‌الله نوری سخنوری کنید، و…اما یقین داشته باشید، که نوادگان اصیل بی بی مریم بختیاری و زینب باجی و انجمن های غیبی مادران خاوران و آبان، پرچمداری قیام سراسری برای فتح تهران را ادامه خواهند داد، و اینبار تمامیت حکومت و اندیشه ی مشروعه خواهی که شما سرنوشت و هویت خودتان را به بند تنبان مقدس عاشورایی آن گره زده اید، به گورستان تاریخ روانه خواهند شد.

یکشنبه ۱۶ مرداد / söndag 7 augusti 2022