جواد مفرد :
ارتباط عنوان ابن سینا با سئنَ
سَ-اینَ به لغت سنسکریت به معانی سرور دانش و سرور آسمانی است:
स [sa] n. knowledge
इन m. ina lord
स [sa] air , wind
इन m. ina lord
عطار در تفسیر رسالهٔ الطیر ابن سینا به سئنَ (سیمرغ، مرغ/مرغان دانا) پرداخته است و این را می توان بدان تفسیر کرد که عنوان ابن سینای وی از سر تخلص او به حکیم سئنَ اوستایی بوده است نه به سبب جدّ سوم یا هفتم سینا نامی که بر وی قائل شده اند:
هنگامی که از واژه «سَئِنَ» در اوستا (بدون ترکیب با مرغو) استفاده شده، میتواند ارجاع به یکی از حکیمان اساطیری بزرگ زرتشتی (آنزو سومریان، دانای آسمانی) باشد که بنا به فقرهٔ ٩٧ فروردین اوستا با صد پیرو در این جهان به سر برد و بنا به کتاب پهلوی دینکرد صد سال پس از زرتشت به دنیا آمد و دویست سال پس از آن در گذشت و در ترویج دین زرتشتی کوشید. شهرت سَئنِ حکیم به حکمت و دانایی قطعاً یکی از عوامل اصلی تعبیر سیمرغ به دانایی و حکمت در فرهنگ ایرانی است. در فروردینیشت (کردهٔ بیست و چهارم، بند ٩٧) از این حکیم چنین یاد شده است: «فروهر پاکدین سَئِنَ پسر اهوم ستوت (پرستندهٔ بدون قربانی) را میستائیم. نخستین کسی که با صد پیرو در این زمین ظهور کرد» (پورداود،١٣۴٧: ج٢، ٨٢). پورداود در شرح این سئن، او را همان حکیم بلندمرتبه زرتشتی و سئن را دقیقاً به معنای سیمرغ میداند.
چگونه حسین بن عبدالله «ابن سینا» شد؟
حسین بن عبدالله معروف به ابوعلی سینا در ۹۸۰ میلادی در اَفشَنه، در نزدیکی بخارا به دنیا آمد و در ۱۰۳۷ میلادی در همدان درگذشت. درباره زندگی و آثار ابوعلی سینا زیاد گفته و نوشته شده است. اما شاید تا کنون به پرسشی درباره او زیاد پرداخته نشده باشد و آن این که نام حسین بن عبدالله چگونه تبدیل به ابن سینا یا ابوعلی سینا شده است، حال آن که نام هیچ یک از اجداد حسین بن عبدالله، سینا نبوده است. از طرفی وی فرزندی هم نداشته است که ابوعلی نام بگیرد.
به قول دکتر پرویز شهریاری، هیچ یک از اجداد حسین بن عبدالله نام «سینا» نداشته اند و در دایرة المعارف ها معمولاً تا جدّ ششم او را بر می شمرند و در مورد جدّ هفتم می نویسند گویا «سینا» بوده است. ما امروزه هم با وجود این همه نوشتار ممکن است جدّ هفتم خود را نشناسیم چگونه می توانیم قرن ها پس از ابن سینا جدّ هفتم او را شناسایی کنیم؟
در مورد كنيهٔ «ابن سينا» كه مشهورترين معرف اين طبيب پرآوازه به معنی پسر سينا (پور سينا) است، بايد گفت كه گرچه در فرهنگهای مختلف «سينا» را نام پدر، پدربزرگ، جدّ دوم، جدّ سوم و… اين دانشمند نوشتهاند، اما واقعيت اين است كه هيچيك از اجداد او نام «سينا» نداشتهاند و به عقيده محقق و رياضيدان معاصر زندهياد دكتر پرويز شهرياری (و استاد پورداود): «برخی فرهنگها چون درماندهاند تا چند پشت، اين انديشمند را اسمهايی گذاشتهاند و پشت آخر را گفتهاند سينا كه هيچ مبنايی ندارد.» به نظر دكتر شهرياری، سابقۀ اسمی «سينا» مربوط به صورت قديمی تر آن «سئنه» پزشك مشهوری در ايران باستان ميباشد كه حدود ٧٠٠ سال قبل از ميلاد در هگمتانه (همدان امروزی) ميزيسته و از چنان شهرتی در پزشكی برخوردار بوده كه پس از مرگ، نامش تبديل به اسطوره شده است؛ اسطورهای كه به شاهنامه نيز راه يافته و كلمه «سيمرغ» از همين اسم گرفته شده، پرنده اساطيری كه نماد پزشك و حكيم چارهساز است. دكتر شهرياری می گويد: «درست همان طوری كه كسی را كه در دريا كار می كند، فرزند دريا می گويند. »
خیّام به معنی صاحب جام می
به ظاهر نام خیّام می تواند به معنی اوستایی آن، دارای دانش با شکوه باشد:
خوَاِئوئی (با شکوه)، مَ (ما، می، دانش):
khvaeui: excellent
म m. ma magic formula, knowledge
ولی با توجه به اهمیت شراب در نوروزنامهٔ خیام، ترکیب اوستایی خوَ-یامَ (صاحب جام می) برای نام خیام محتمل تراست.
مطابق لغت نامهٔ دهخدا: خیام. [ خ َی ْ یا] (اِخ) شهرت و لقب و تخلص ابوالفتح و بقولی ابوحفص غیاث الدین عمربن ابراهیم نیشابوری است و او را خیامی نیز می نامند [متوفی بین ۵١۵ – ۵١٧ هَ. ق.]. او حکیم و ریاضی دان و شاعر معروف ایران در قرن پنجم و ششم هَ. ق. است. سبب شهرت او به خیام درست معلوم نیست و احتمال داده اند که پدرش خیمه دوز بوده است. تفصیل زندگی او نیز با روایات افسانه آمیز مخلوط گشته است.
معنی ایرانی محتمل حافظ
نظر به این دعای فال حافظ: «ای حافظ شیرازی! تو محرم هر رازی! تو را به خدا و به شاخ نباتت قسم می دهم که هر چه صلاح و مصلحت می بینی برایم آشکار و آرزوی مرا برآورده سازی»، احتمال دارد یک عنوان ایرانی به صورت هافیز وجود داشته است، معادل ایشیک (آرزوی سلامتی کننده) در آذری که به سهو اکنون عاشیق نوشته میشود و عنوان ترانه سرایان و نوازندگان موسیقی بوده و هست که در مقابل وجهی به سلامتی در خواست کننده ترانهٔ سلامتی خوانده و می خوانند. اولیا چلبی نام عاشیق را به صورت ایشیک آورده که ترکیب ایش (آرزو کننده در اوستایی و سنسکریت و پسوند نسبت ایک) است. چون این معنی نام های پهلوی کهن ایشان اوسان و گوسان (گو-اوسان، آرزو و دعای سلامتی کننده) هم هست:
حافظ و خدا حافظ به معنی اوستایی آرزوی نگهداری کننده و آرزوی خدا نگهداری:
نظر به کلمهٔ اوستایی هَپ-ایز یعنی آرزوی نگهداری که می توانست در فارسی به صورت هافیز و هافِز در بیاید، بنابراین هافیز/هافز دعاگو و شاعر آرزو کنندهٔ خدانگهداری است و واژهٔ خداهافیز (آرزوی خدا نگهداری) در تمامیت آن ایرانی بوده است. هافیز/هافِز فارسی با حافظ عربی که در قرآن نیز بیان شده، هم شکل و هم معنی مشابهی داشته، جایگزین شده و فراموش گردیده است. چون اعراب اصطلاح معادل آن یعنی الله حافظ را ندارند.
اجزاء هَپ-ایز در فرهنگ لغات اوستایی احسان بهرامی، جلد سوم صفحهٔ ١۵۴۵ و جلد اول صفحهٔ ٢٣٨:
هَپ: پیشرفت دادن، پروراندن، پاییدن، نگهداشتن.
ایز (ایش): امیدوار شدن، آرزو کردن، جستجو کردن.