کورش کبیر :
دیروز دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا طی بیانیه ای 4 ماه به دولتهای اروپایی (و نه چین و روسیه بعنوان بخشی از1+5) فرصت داد که توافق برجام یا برنامه جامع اتمی با ایران را اصلاح کرده یا وی و در واقع کشورش از آن توافق خارج می شود.
وی سپس 4 شرط را بعنوان شروط ماندن کشورش بر توافق فوق مطرح که قبولاندن آنها به ایران بسیار بعید به نظر می رسد مگر اینکه رهبری ایران به گسترش سایه جنگ وحمله به کشورش کاملا واقف وخود ورژیم فاسدش را درمعرض خطرجدی ببیند.
این 4 شرط عبارتند از:
1- ایران مجوز بازرسی از هر سایت (نظامی یا غیرنظامی) را به بازرسین بین المللی بدهد.
2- ایران تحت هیچ شرایطی توان رسیدن به تولید سلاح اتمی را نداشته باشد (حتی اگر همسایه های آن نظیر عربستان و امارات اتمی بشوند)
3- مدت توافق فعلی بجای ده ساله ابدی و دائمی بوده و تاریخ اعتبار یا انقضاء برای آن وجود نداشته باشد.
4- برنامه موشکی واتمی ایران یک پکیج تفکیک ناپذیرتلقی و توسعه و آزمایشات موشکی ایران نظیر دستبابی به سلاح اتمی تحت تحریم های مشابه قرارگیرد.
اکنون با این شرایط وبالاخص اعلام ایران بعنوان یکی ازتهدیدهای جدی امنیت ملی آمریکا دربرآوردهای اطلاعاتی این کشورباید ببنیم با توجه به دیدگاههای رهبران ایران وآمریکا آیا رابطه ایران وآمریکا به سوی جنگ می رود یا خیر؟ آیا این جنگ محدود خواهد بود یا گسترده؟ آیا این جنگ به سود جنبش آزادیخواهی ایران است یا خیر؟ آیا رهبران محافظه کار ایران بازهم برای بقاء خود تن به ” نرمش قهرمانانه ” خواهند داد؟ و…
ازنظرکارشناسی چنین به نظرمی رسد پاسخ بسیاری ازاین سوالات را نظیررفتار رهبری ایران در روانشناسی و شناخت کارآکتر رییس جمهورآمریکا و دیدگاههای واقعی وی می توان پیدا کرد و بدون آن امکان پیش بینی اوضاع بسیار مشکل می شود البته دربیانیه فوق بخشی ازنظرات دونالد ترامپ را می تواند بشرح زیر مشاهده کرد.
وی خطاب به دولتهای اروپایی گفته است که ” هر کس بهر دلیل با آمریکا همکاری نکند طرف آرزوی های اتمی رژیم حاکم برایران را گرفته ونه تنها علیه مردم ایران بلکه ملتهای صلح طلب دنیا ایستاده است. این گفته در واقع ترجمان سیاست ” هر کس با ما نیست بر ماست” می باشد.به فرازهای دیگری ازاین بیانیه درزیربنگرید:
– دولت ایران بزرکترین و در ردیف اول دولتهای حامی تروریزم بین المللی است که کشتارمردم بیگناه منطقه را هدف خود قرارداده است.
– رژیم ایران یک ارتش 100 هزارنفری را سازماندهی و آموزش داده و با تجهیز تسلیحاتی وتامین مالی وگسترش درسطح خاورمیانه درصدد نابودی برخی کشورهاست.وی به نمونه حمایت ایران ازبشارالاسد درسوریه دراین رابطه استناد کرده است
– رهبری ایران وسپاه پاسداران با استفاده از دستگیری های گسترده وشکنجه مخالفان سیاست سرکوب وساکت کردن مردم ایران را درپیش گرفته اند وحاکمیت رژیم درصدد گرسنه نگه داشتن مردم ایران وهمزمان غارت ثروتها وسرمایه های ملی آنان می باشد.
ترامپ می گوید دولت اوباما با این توافق ورفع تحریم ها مبلغ یکصدمیلیارددلار به جیب آخوندهای حاکم ریخته وبطورخاص به پرداخت 1/7 میلیارددلار ( پرداخت نقدی درمقابل آزادی برخی اززندانیهای دوتابعیتی) اشاره می کند که صرف تقویت رژیم وحمایت ازگروههای تروریستی منطقه شده است.
– ….
رهبری ایران نیزبا اتکاء به همراهی دولتهای اروپایی درتحقق توافق اتمی وبرخورداری ازحمایت دولتهای روسیه وچین ازیکسو و ادعای عدم ارتباط برنامه اتمی ایران با دیگرموضوعات ازقبیل توانایی های موشکی، نقض حقوق بشر، حمایت ازتروریزم بین الملل، دخالت درامورداخلی کشورهای منطقه وتهدید امنیتی آنها، اخلال درصلح اعراب واسراییل وحملات سایبری ازسوی دیگرمدعی است هیچ توافق جانبی یا محرمانه ای درجوف توافق اتمی با 1+5 برای پرهیزازاین فعالیتها که آنها را مشروع می داند نداشته ودلیلی هم برای الحاق این موارد به توافق برجام ولغوتحریم های ناشی ازآن نمی بیند. (البته بحث محدودیت دربرنامه موشکی ایران وتوسعه آن درقطعنامه 2231 سازمان ملل بطورکامل آمده است)
اکنون باتوجه به این مقدمه پاسخ بنده به سوالات بالا ودرواقع تفسیروضعیت موجود بدین شرح است:
1- ایران وآمریکا دریک مسیرموسوم به Chichen Game قرارگرفته اند که یکی بنفع دیگری باید حذف بشود یعنی وقوع جنگ درصورت ادامه وضعیت جاری قطعی است.دادن فرصت 4 ماهه برای تغییربرجام با توجه به آگاهی دولت آمریکا به سابقه ناتوانی ایران درتصمیم گیریهای سریع واطاله مذاکرات ازنشانه های تحقق جنگ می باشد.
2- شدت وحدت جنگ آینده دیگرانتخابی بین نبردهای محدود (برای تغییررفتارایران) یا حمله گسترده ( همراه با نابودی زیرساختهای ایران) نخواهد بود بلکه بدلیل تلفیق خواست مردم ایران برای تغییررژیم ازیکسو و اراده غرب و درراس آن آمریکا از سوی دیگرمی تواند درقالب یک جنگ سریع وکم شدت بهمراه با تسلیم یا سرنگونی حکام و رژیم ایران خواهد بود. (شبیه شرایط قبل ازپیروزی انقلاب 57 که نارضایتی داخلی با منافع غرب مبنی برتغییررژیم گره خورده بود)
3- متاسفانه یا خوشبختانه نتیجه جنگ فوق برخلاف جنگ میهنی با عراق به نفع نیروهای دموکراتیک و آزادیخواه ایران خواهد بود زیرا اولا جنگ با یک قدرت غیرمنطقه ای با هدف تغییررژیم ونه اشغال خاک کشورخواهد بود وثانیا حکومت سرکوبگر مرکزی که باعث جدایی وتفرقه بین حاکمیت، دولت و مردم خود با گرایش های مختلف ملی و مذهبی و نابودی سرمایه ها و منابع عمومی شده است تضعیف گردیده این امربه آزادی ملل واقوام تحت ستم کمک ودولت جدید ناچاربه تقسیم قدرت با همگان و دادن آزادیهای مشروع درعرصه های مختلف سیاسی واقتصادی واجتماعی خواهد شد (شبیه اوضاع ایران درابتدای قیام مشروطه وسالهای پس ازجنگ دوم جهانی)
4- درجنگ آینده امکانی برای مانور” نرمش قهرمانانه” برای بقاء برقدرت ازسوی حاکمیت فعلی نخواهد داشت چون سیاستهای اعمال شده توسط رهبری ایران پس ازبرجام درمغایرت کامل با توافقات محرمانه بین ایران وکشورهای 1+5 بود بنا به اعتراف خانم موگرینی قراربوده است که برجام بعنوان اولین گام همکاری ایران با جامعه بین الملل باشد وپس ازآن گام های بعدی که توسط روحانی رییس جمهورآمریکا بعنوان برجام های 2 و 3 و4 نام برده می شد برای حل اختلافات ایران با غرب وجامعه بین الملل برداشته شود این اتلافات شامل برنامه موشکی ایران، حمایت ایران ازتروریزم بین الملل، نقض حقوق بشر، اخلال درصلح اعراب واسراییل و حملات سایبری ایران به برخی سامانه ها دربخش های نظامی وغیرنظامی بوده است اما رژیم ایران ودرراس آن رهبری وسپاه پاسداران نه تنها آشکارا درمقابل برجام های بعدی مقاومت کرده اند بلکه مسیری معکوس را هم دربرخورد با موضوعات فوق برگزیده اند که نمونه های آشکارآن آزمایشات موشکی، حمله به سفارتخانه های خارجی، گسترش جنگهای داخلی ازسوریه وعراق به یمن، سرکوب ملت ایران وافزایش اعدام ها و…می باشد.
واقعیت امراین است که اعلام صریح این مطلب ازسوی رییس جمهورآمریکا که تعلیق تحریم ها برای آخرین بار باهدف اعطای فرصت 4 ماهه (بخوانید التیماتوم 120 روزه) به کشورهای اروپایی یا دولتهای متحد ( فرانسه، آلمان وانگلیس) وعدم بازکردن حساب بروی دوکشوراصلی حامی ایران درشورای امنیت سازمان ملل یعنی دولتهای چین و روسیه نشان ازتصمیم جدی رییس جدید کاخ سفید برای حل مشکل ایران دارد. تاکید چندباره رییس جمهورآمریکا مبنی برحق وحقوق مردم ایران وهمزمانی آن با حضور میلیونی مردم ایران درکف خیابانهای بیش ازیکصد شهرایران درحوادث اخیرمشروعیت لازم را به این مداخله داده است بهمین دلیل دیگر ترامپ دیگردلیلی برای کسب همراهی دبیرکل یا شورای امنیت سازمان ملل یا نیازبه تایید کشورهای چین وشوروی دوعضو شورای امنیت با برخورداری ازحق وتو برای اتخاذ تصمیم خود نمی بینید ومهلت 4 ماهه نیزتنها برای به زیرمهمیزکشیدن دولتهای اروپایی یا اتمام حجت با آنها است که ذاتا مخالف جنگ با ایران نظیردیگرموارد می باشند ولی درعین حال ناچاربا هماهنگی با کدخدای جهان می باشند چه این دولتها خوب می دانند درصورت عدم اطاعت ازکدخدای دهکده جهانی درعرض چندروز توسط دولت مهاجم ولادیمیرپوتین درشرق اروپا بلعیده خواهندشد.
درواقع شاه کلید مطلب این است که برخلاف آنچه درظاهردرجریان است ومسئولین دوکشورنیزمردم خود را دربی خبری نگه می دارند خروج آمریکا ازبرجام منتهی به جنگ یا تسلیم ایران به شرایط مقرره ازسوی دولت آن کشورخواهد شد وهیچ شباهتی به دوران ریاست جمهوری باراک اوباما برآمریکا وحرکت دریک زمینه خاکستری ومبهم یا نرمشی ازنوع قهرمانانه آن نخواهد داشت.
لازم به توضیح است که تحلیل وتفسیروقایع فوق بهیچوجه جنبه تشویق به جنگ یا اعلام مواضع سیاسی نسبت به رابطه ایران وآمریکا نداشته بلکه براساس یک دیدگاه کاملا کارشناسی وحرفه ای با هدف ترسیم وضعیت موجود و تحلیل روند حوادث برای کمک به حل اختلافات بین دولتهای متخاصم ونیزبین حاکمیت ایران با مردم خود نگاشته شده است که می تواند جامه واقعیت بخود گرفته یا با تغییرات جدی در عرصه سیاسی ایران (نظیر مرگ خامنه ای یا امضای توافق جدید والحاقی به برجام یا اجرای برجام های 2 و 3 و4 ) یا تغییر در سپهرقدرت در آمریکا (استیضاح و برکناری دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکا) بالکل از محتوی و چارچوب شکلی خود خارج شود وبه قول معروف هیچ اراده ای جزاصلاح امور درنگارش آن وباندازه توانایی خود وجود ندارد که ازقدیم گفته اند ” ارید الا الاصلاح مااستطعت “