من قهرمان یا چنین چیزی نبودم

 

مختار شلالوند :

اشاره کوتاهی به شهادت منوچهر اسحاقی، جوانی جان بدر برده از کشتار 67 که تمام نوجوانی و بخشی از جوانی اش همچون بیشمار قربانی دیگر در زندان های جمهوری اسلامی به یغما رفت.
منوچهر، در دادگاه حمید نوری این فرصت استثنائی را یافت که بعد از سه دهه، رنجِ سال های سیاه مرگ را در پیشگاه دادگاه استکهلم،و هیئت قضات و وکلا بر سر «عدالت خانه و ویرانگران آن» از جمله خمینی، خامنه ای، محمد بهشتی…و نیز حمید نوری، کمک «دادیار» زندان «گوهر دشت و اوین» آوار کند و گواهی دهد که خود شاهد عینی تیرباران جمعی از هزاران جان باخته آن کشتار مهیب بوده است.
او در این شهادت بخوبی توانست ، همدلی، و همراهی دادخواهان را برانگیزد.
منوچهر، به خوبی به نتیجه این دادگاه و اهمیت آن در تکوین روند جنبش دادخواهی آگاه بود و می دانست به سهم خود می تواند در باره فاجعهِ تابستانِ 67 که 33 سال است در حاشیه سکوت تنفر بر انگیز رژیم قرار دارد فریاد بزند. 
درست با همین درک بود که همایون کاویانی و مهدی برجسته و فریدون نجفی آریا و سیامک نادری و دو برادرش مهدی و محسن و … ، به دادگاه آمدند تا راهروهای مرگ و چهره کریه مرگ فروشان را افشا کنند. شهادت موثر رحمان علی کرمی و دلایل قوی حسین ملکی و مهرداد نشاطی در شناساندن حمید نوری، و شرکت او در کشتار گوهردشت انکار ناپذیر و به باندازه کافی تاثیر گذار بود. 
باهمین درک و منطق بود که منوچهر تمامی دغدغه های شخصی، فرمانبرداریِ گروهی و سیاسی و قهرمان پروری ها را در پشت در دادگاه جا گذاشت و در قامت دادخواهی راستین ظاهر شد و با تکیه بر جوهره فردی خود و با تمرکز بر اصل دادخواهی گوشه ای از آن جنایت هولناک، جوخه های تیر باران و هیئت مرگ و نقش حمید نوری در آن اسیر کشی را به روشنی باز گو کرد. 
او در مقابل نگاه تلخ و گنگ کسانی قرار گرفت که پیشتر به دلیل هویت بحران زده شان، ناتوان از درک موضوع دادگاه و نتایج تاریخی آن، درد و رنج هزاران جان فدا و خانواده های آنان را نادیده گرفتند.  
در شهادت این دسته از شاهدان، دگم های ایدئولوژیکی و منویات فرقه ای چنان در اولویت قرار داشت که بارها شاهد از دست رفتن فرصت استثنائی به وجود آمده بودیم.
فرصتی که می بایست حمید نوری را بمثابه مهره ای از تمامیت سیستم تبهکار حاکم بر میهن مان هدف قرار می داد در پای پروپاگاندای سیاسی یک فرقه قربانی شد.   
شهادت منوچهر، با چنان زبان ساده ای بیان شد که احتیاج به تحلیل و تفسیرندارد. او تمامی دستگاه قضائی و اقتدار فقه آلوده و میرای حاکم بر آن را به روشنی مقابل دادگاه قرار داد.
شهادت منوچهر اسحاقی در دادگاه استکهلم پرده از چهره کریه ویرانگران دستگاه قضائی کشید که در تداوم چهار دهه حکمرانی خود هزاران انسان بیگناه را به مسلخ برده و ده  ها هزار خانواده را داغدارکرده اند و به این ترتیب برگی جاودان در روزشمار دادگاه حمید نوری بجا گذاشت.