نیک آهنگ کوثر
نوشیدن شیر خر در نوجوانی، نویدبخش رسیدن به قدرت عطاالله مهاجرانی بود، اما، قدرتطلبی و نزدیکی زیاد به قدرت، تبعات خوبی برای او در بر نداشت و قدرت، عطای مهاجرانی را به لقایش بخشید.
مهاجرانی وقتی با حمایت فالانژهای دانشگاه شیراز و نوچههای دستغیب صاحب کرسی مجلس شد، جوانتر از بقیهی قدرتطلبانی مثل حسن روحانی بود، اما میدانست که نزدیک شدن به قدرت میتواند او را پله پله به جلو براند. مهاجرانی در سال دوم مجلس اول، به سید محمد خامنهای نزدیک شد و به گفته یکی از کارکنان روابط عمومی مجلس، تلاش کرد خانهای نزدیک سید علی خامنهای در همان نزدیکیهای پاستور بگیرد.
شاید طرفداران دلباختهی سید محمد خاتمی و کسانی که حاضر نیستند پیشینهی تاریک اصلاحطلبان حکومتی را به درستی ببینند، فراموش کرده باشند که قلم عطاالله مهاجرانی علیه بازرگان و قطبزاده، دستکمی از منطق بوسهل زوزنی نداشت، وقتی در نشریه والفجر، دو هفته بعد از بازداشت قطبزاده، او را هدف حملات سنگین خود قرار داد. در نشریهای که جز مرگ برای بازرگان و قطبزاده نمیطلبید.
طنز تلخ تاریخ آنجا است که زیر عکس گسستهی بازرگان، درشت نوشته شده: «دخالت نهضت آزادی-فواحش فرانسه و سعودی…بازرگان و یزدی…شاه اویسی». اینجا است که باید از دارنده هوش سرشار، حضرت ادیب لندنتبار، پرسید که منظور از «فواحش سعودی» چیست؟
انتشار سندی مرتبط با دریافت کمک مالی از عربستان برای ادامه تحصیل فرزند مهاجرانی، برای حامیان جنبش سبز و دولت خاتمی، اندکی سنگین بود و خیلیهایشان بنا را بر کتمان گذاشتند تا بررسی، اما برای خیلیهای دیگر که ادیبزادهی روستای مهاجران را میشناختند، به هیچ عنوان عجیب نبود. اشکال کار از رسانههایی است که از آدمهایی چون مهاجرانی، قهرمانهایی میسازند که نیستند.
نگارنده، به هیچ وجه مخالف استفاده از پول مالیات دهندگان برای گسترش آگاهی و حقوق بشر نیست، و اگر در گذشته تحت تاثیر کسانی که جایزهشان را از موسسهایمیگیرند که دیوید کوکمیلیاردر عضو هیات مدیرهاش است قرار گرفته، به اشتباهش همینجا اقرار میکند!
اما مهاجرانی آیا از عربستان سعودی در دورهای که با جمهوری اسلامی درگیری سیاسی داشته، برای گسترش فرهنگ و حقوق بشر کمک مالی دریافت کرده؟ آیا از استقلال کامل برخوردار بوده؟ انتظار عربستان از او چه بوده و …؟
سهله سمحه و غیره…
مهاجرانی، خود را حامی تساهل و تسامح میخواند، اما ظاهرا خواستار تساهل و تسامح قدرت نسبت به خودش بود. دلش میخواست مسائل مرتبط با خودش نادیده گرفته شود، غافل از اینکه خامنهای بزرگترین تفریحش، به جنگ هم انداختن تولههای حکومتی است و از ناله این یکی و شاخ و شانه کشیدن آن یکی، چونان یک بیمار روانی خطرناک، لذت میبرد.
یکی از اهالی ارشاد میگفت که خامنهای خیلی خوب از تساهل بند تنبان مهاجرانی آگاه بوده است و میدانست کی باید گوش عطا را بپیچاند. اگر خامنهای با بازی تاکتیکی خود، مهاجرانی را به دولت خاتمی تحمیل کرد، اما از کارهای عطا غافل نبود. اگر عطا به جای دادن گزارش به رئیس جمهوری، آنها را مستقیما به خود خامنهای تحویل میداد، شاید برای خودشیرینی بود، اما رهبر جمهوری اسلامی خوب میدانست که روزی این کار، اختلاف میان مهاجرانی و خاتمی را افزایش خواهد داد.
مهاجرانی مجبور بود به طرفهای قدر قدرت نظام، دائماََ عرض ارادت کند. توجیه سه دورهای شدن ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی یا نامهی فدایت شوم و پوزشخواهی از خامنهای بعد از طرح مساله رابطه ایران و آمریکا فراموش شدنی نیست. روزی که مهاجرانی در یادداشت خود با عنوان جزای سنمار از کرباسچی دفاع میکرد، احتمالا حواسش به حساسیتهای رهبری نبود و میخواست دل هاشمی رفسنجانی و کارگزاران را به دست آورد. میدانست بسیاری از مردم از این تشبیه خوشنود میشوند.
مهاجرانی در مراسم جایزهی طنز گلآقا در فرهنگسرای نیاوران، در باب کتاب شهریار جناب ماکیاولی، حرفهای درخشانی زد. دوست دارم همان حرفها را در وبلاگش بنویسد و من و شما بهره ببریم.
ادامه دارد
منبع خودنویس