موشک “خیبر شکن”

 

فیروز نجومی :

تقریبا محال است امامپرست زاده شده باشی، به امام علی، یار و داماد و سردار پیامبر اسلام، علاقه ای خاص در درونت نروید. میآموزی که او در شجاعت و دلاوری، در تدبیر و خرد ورزی، نیز تقوا و پرهیزکاری بی نظیر و بی مثل و مثال بوده است. که یکی از کنش های امام علی که شجاعت و جسارت کم نظیر او را بمنصه ظهور در آورد، برکندن در خیبر بود، یک تنه، دری که گویند در اندازه ای عظیم و شگفت انگیز، یک قبیله یهودی را در پناه خود امنیت می بخشید. هواخواهان امامت برانند که قبیله یهودی، بدلیل فتنه گری مورد خشم و عضب پیامبر قرار گرفت. از اینروی در حمله به قبیله یهود، امام علی بود که در خیبر را از جا برکند، کنشی که تنها میتوانست از یک انسان خارقلعاده و فوقلعاده زورمند بر آید.

بعبارت دیگر، نامگذاری موشکی ویران کننده، خیبرشکن، معلوم است که بمثابه بخشی از پروژه محو و نابودی اسرائیل طراحی شده است. درست است که رهبران حکومت اخوندی هیچ ابائی در بکار گیری ابزار جنگی امروز ندارند، از هواپیماها و بمب افکنهای جنگنده گرفته تا زیر دریائیهای حامل انوع موشکها با بردها و سرعتهای گونگون، بمب افکنهای بدون سرنشین، بنام پهباد، دستاورد تازه ترین تکنولوژی الکترونیکی، در خدمت بقای انچه زمان پوسانده و فرسوده نموده است، باورها و ارزشهای دینی. حکومت آخوندی همچون کیشی که بدان باور دارد، سراسر، از آغاز تا انتها پر از تناقض است و تضاد.

جالب است که جامعه ما، نیز، دیر زمانی ست که به پیش مینگرد، اما، آرزومند بازگشت بگذشته است. موشک میسازد، ولی، نامی را بر آن مینهد یاد آور خصومت و تضاد دو کیش، یهود و اسلام، خصومتی که بدوران رسالت محمد، پیامبر اسلام میرسد، تقریبا 1400 سال پیش از این. چرا که یهودیان ادعای پیامبری محمد مبنی بر ختم پیامبری که اوست آخرین آنها، هرگز باور نمیکردند. آنها خود را پیرو پیامبری میدانستند که صدها سال زودتر از محمد، خدا او را برگزیده بود. خصومتی که به شکست یهودیان و پیروزی مسلمانان انجامید

البته که در حکومت اسلامی، تنها ولایت فقیه نیست که بزبان دین سخن میگوید و میاندیشد، موشک میسازد و آنرا خیبر شکن مینامد، نهادها و نیروهای دیگر، در عرصه های گوناگون مادی و یا معنوی، از جمله نیروهای نظامی، بویژه سپاه پاسداران، نیز، خود را سربازان اسلام و فدائی دین میدانند. همگان آرزومند شرکت در جهاد اند و امیدوارند که بشهادت برسند در راه دفاع از دین اسلام. چقدر صادقانه، موضوع این بحث نیست. اما، باید باین نکته اشاره کرد، ابراز تقید و تعهدهای مستحکم است که میتواند منبع تناقض شود که بهترین شکلش در وجود امام جمعه گریان، آخوند کاظم صدیقی بازتاب میآید. آخوندی که بر منبر قدرت صعود نموده و باورمندان را به درستکاری و صداقت و یا تقوا و پرهیزکاری تشویق کند. و در زندگی شخصی خود مرتکب اعمالی میشود نه تنها سراسر گناه بلکه جرمی قانونی بشمار آید، مثل، زمین خواری.

نامی که نظام بر عملیات موشک پرانی بسوی اسرائیل نهاده اند، “وعده صادق” خود یکی دیگر از عناصریست که حاکی از دینی بودن ساختار قدرت در حکومت آخوندی میکند. عملیات جنگی، سراسر تخریب و ویرانی، عملیاتی سراسر خشونت و مرکبار را بدان سبب نام صادق برآن نهاده اند که آنرا مشروع جلوه دهند بلحاظ رابطه اش با نام امام، امامی نماد علم و دانش فقهی. استفاده از نام و نشان، تقدس و مقام امام، خود یکی از راه هایی ست که ولایت فقیه توانسته است دین و قدرت را در هم آمیزد. در امیختن سیاست با امام، در جامعه ای که امامپرستی در ذاتش نهفته است، قدرتی ست بلقوه عظیم که میتواند میدان سیاست را بزیر سلطه خود در آورد. تردید مدار که آنزمان که باورمندان از رویای رستگاری دین بیدار شوند، و به نیروی رهایی بخش جنبش زن زندگی آزادی آگاه گردند، پایان حکومت دین را نوید دهند.

البته آمیزش دین و قدرت را میتوان در گفتمان فرماندهان فرمانبر، مثل، مقام ریاست جمهوری و رهبران و فرماندهان نیروهای نظامی ملاحظه نمود. بنگر که آقای رئیس جمهور آخوند ابراهیم رئیسی چگونه بر طبل تو خالی پیروزی میکوبد و فخر بفروش میرساند، در حالیکه نا دانسته تف لیسی حضرت ولایت راهم باوج خود میرساند:

عملیات وعده صادق هیمنه رژیم صهیونیستی را فروریخت. ارتش و سپاه در یک اقدام دقیق و سنجیده کاری کردند که به فرموده رهبر معظم انقلاب رژیم صهیونیستی تنبیه شد. این عملیات نشان داد که نیروهای مسلح ما آماده و منتظر فرمان فرماندهی معظم کل قوا هستند این اقدام، اقدامی محدود بود اما اگر این اقدام فراگیر بود حامیان رژیم صهیونیستی می‌دیدند که چیزی از این رژیم باقی نمی‌ماند.

رئیس جمهور، آخوند رئیسی فتوحات نیروهای نظامی را ستایش میکند بخاطر فرمانبری از ولایت. که نیروهای نظامی هر بلایی که بر سر اسرائیل آورده اند، هر ضربه ای که بر ساختار آن فرو آورده اند و هر نهاد نظامی ای را که بانفجار کشانده اند ناشی از فرمانبری از اراده رهبر معظم، آخوند خامنه ای، معطوف بر تنبیه رژیم صهونیسی برخاسته است. این است نمونه ای از تف لیسی در نظام ولایت.

رهبران نظامی، نیز، در تبعیت و فرمانبری از ولایت فقیه، بر راس ساختار قدرت، خود را سپاه دین میدانند، سپاه دین اسلام، دین یکتاپرستی، دینی که الله اراده خود را از طریق وحی به پیامبر برگزیده خود انتقال داده است. اگر بگفتمان رهبران نظامی با دقت بیشتری بنگری چندان تفاوتی بین آن با گفتمان آخوندی مشاهده نمیکنیم. توجه که سر لشگر سردار سلامی، فرمانده کل سپاه، چگونگی انجام وظیفه را در سپاه تعریف میکند : سپاه بر اساس حدود الهی عمل می‌کند. البته که نه در تبعیت از قانون. چون در واقع، در حکومت اسلامی، شریعت و احکام شریعتی ست حاکم بر جامعه. کمی بعد، سردار سلامی در توصیف سپاه میگوید:

سپاه واقعا مجمع کسانی است که مصداق آیه أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ است، اما برای مومنان رئوف و مهربان است.

سردار سلامی نمیگوید که از کجا این درس را آموخته است، ولی معلوم است که مثل همه، از سوره اول قران، سوره ایکه تمامی باورمندان با خوانش آن عبادت روزانه را آغاز میکند، سوره ایکه الله خود را به بندگانش الرحمان الرحیم، معرفی میکند، بعنوان خدائی که رحمت و مهربانی آن عام است، مگر اینکه کافر و یا مشرک باشند. یعنی که از دیر باز، یهودیان برای اداعای پیامبر اسلام، اعتباری قائل نبودند. همچنانکه، سر بیش از 700 مرد قبیله یهودی قریظه را از تن جدا ساختند، و زنان و کودکان را باسارت گرفتند.چون از تسلیم و پذیرش دین محمد سرباز زده بودند

سردار سلامی در ادامه سخنانش اظهار میدارد که:

مردم غزه چه زیبا از آزمون الهی خارج می‌شوند. نباید نگران بود؛ خداوند اذن غلبه کفار را بر مومنان نمی‌دهد و نصرت حق جاری می‌شود. صهیونیست‌ها در زمین توطئه شوم می‌کنند، ولی مکر آن‌ها جز به اهل آن به فرد دیگری نمی‌رسد.

در گفتمان رهبران نیروهای نظام نه لفظ ملت بکار برده میشود نه وطن و یا میهن. فرمانده کل فرمانده سپاه پاسداران چنان سخن گوید گویی آخوندیست بر فراز منبر قدرت که به ایراد خطبه پرداخته است. نتیجه آنکه، دفاع از سلطه دین و یا بقای حکومت آخوندی، حرف اول و اخر را دین اسلام میزند، دینی که آخوند آنرا در انحصار خود در آورده است. همگان شاهدند که گفتمان ضد یهودی حکومت آخوندی را بکجا کشانده است.

اما، اسلام آخوندی، قبل از آنکه ضد صیهونیست باشد، از آغاز به ستیز با زنان برخاست. حجاب اجباری، در واقع نماد سلطه دین اسلام و یا برپائی نظم اجتماعی بر اساس جدایی جنسیت ها بوده و هست. تا کنون چه گشت ها و سازمانهای سرکوبگر ارشادی، برای حفظ و نگاهداری حجاب اجباری بوجود نیاوده اند. چرا، معلوم است که حجاب زنان هویت اسلامی نظام را بمنصه ظهور میرساند. بی دلیل نیست کوچکترین شرم و حیایی در سرکوب بیرحمانه کشف حجاب بخود راه ندهد، سرکوبی که بار دیگر، شدیدتر از همیشه، از  سر گرفته اند، تنها بآن دلیل که هویت اسلامی خود را برخ منطقه و جهان بکشند که هم در درون همه چیز بر اساس شریعت اسلامی سازمان مییابد و هم در ارتباط با کشورهای دیگر. اما، سران نظام، از جمله ولایت فقیه، غافلند که این نظام است که نفی خویش را در درون خود پرورش میدهد. امروز زنان اند نماد مقاومت و زندگی و آزادی، جنبشی که ولایت را روانه زباله دان تاریخ میکند.

firoz nidjomi

https://firoznodjomi.blogspot.com/

fmonjem@gmail.com