
مهدی اصلانی :
یادی از محمد زاهدی، خاطرهای از بند قرنطینه – قزلحصار
مهندس محمد زاهدی از دستگیرشدهگان تودهای بود که به دلیل سالهای طولانیی اقامت در بلژیک بهترین معلمِ زبان فرانسهی بند بود. محمد زاهدی معروف به مَمَد بلژیکی، فارسی را با تهلهجهی فرانسوی صحبت میکرد و بسیار صریحاللهجه و شوخطبع بود.
یکی از اقدامهای اولیه در بندِ قرنطینه، خریدِ وسایل عمومی برای نظافت و تشکیلِ صندوق مشترک در صنفیهای مختلف بود
در آن دوران رعایتِ بهداشت در برخی از زندانیان به وسواس پَهلو میزد. خاطرم هست در آن زمان فروشگاهِ زندان نوعی صابونِ نامرغوب و ارزان به زندانیان عرضه میکرد و برای استفادهی عمومی با خرید مشترک در توالت قرار میگرفت.
در میان اهل بند شیخ احمد محدثزاده آخوند دستگیرشده در قم روی دست بند مانده بود. او «مفعول» بود و بهاتهام «لواط» و البته برخی سخنان تند روی منبر دستگیر و گذران حبس میکرد.
امکان نگهداریی شیخ احمد در بند زندانیان عادی نامیسر بود. یعنی زندانبان بهگونهای حفظ ناموس اسلام! را به کفار وانهاده بود!
روزی از روزها، ناصر با سروصدای فراوان، بچههای بند را به جلسهی عمومی فرا خواند. داستانش را اینگونه تعریف کرد: خودم شاهد بودم. این شیخِ جاکش درِ توالت رو نبسته بود. منِ بدبخت سرزده و بیخبر از همهجا واردِ توالت شدم. شیخ زیر شلوارش رو کشیده بود پایین و صابونی رو که ما سر و صورتمان را باهاش میشوریم به ماتحتاش فرو کرده بود و ماتحتش را مسواک میزد.
ناصر به دلیل انجامِ این «عمل قبیح!» پیشنهادِ اخراجِ شیخ از بند را داشت. درست هنگامی که روایتِ ناصر به اوج رسیده بود، مَمَد بلژیکی قدمزنان وارد شد و در جریانِ عملیاتِ بهداشتیی شیخ قرار گرفت. ناصر به مَمَد بلژیکی گفت: مهندس حداقل تو یه چیزی بگو. بد میگم؟ پیشنهادِ من اینه که دستهجمعی تقاضای اخراجِ شیخ از بند رو بکنیم. مَمَد بلژیکی به آرامی سئوال کرد: فقط برای اینکه کونش رو با صابون شسته تقاضای اخراجش رو بکنیم؟
-خوب معلومه دیگه آخه آدم صابونی رو که دستوصورتاش رو میشوره که تو ماتحتش فرو نمیکنه. معلومه دفعهی اولش هم نبوده. لابد کار همیشهگیاش است. معلوم نیست با اون صابونی که این مرتیکه تو کونش جا داده، منِ بدبخت چند دفعه دست و صورتام را شستم. آخه مهندس! تو که فرنگ زندهگی کردی یه چیزی بگو!
مَمَد بلژیکی هم با همان شوخطبعیی ذاتی و صراحت کلام گفت: از نظر من شستنِ کون با صابون نه تنها اشکالی نداره که خیلی هم بد نیست. تو خارج هم خیلیها این کار رو انجام میدن. خیلی سخت نگیر. کون اگر مهمترین عضو بدن نباشه، یکی از مهمترین اعضای بدنه.
محمد زاهدی در همهکشیی ۶۷ جان بهدر برد
امروز خبر رسید ممد بلژیکی هم رفت