سام قندچی :
دوست عزیز، آقای عبدالله مهتدی،
شما چند هفته پیش، در روز 4 بهمن ماه 1402 برابر با 26 ژانویه 2024، یعنی در روز خاکسپاری زنده یاد #فریار_امینی پور که در سقز، محل تولد زنده یاد ژینا مهسا امینی، برگزار شد، در توییتی که منتشر کردید، دوباره از به کار بردن هشتگ #مهسا_امینی (که در سال های 1401 و 1402 نماد اتحاد مردم ایران در جنبش مهسا بوده و هست) اجتناب نموده و از «هشتگ تجزیه طلبان کردستان» استفاده کردید.
این در حالی است که مادر و پدر زنده یاد ژینا مهسا امینی، به رغم آنکه آدم هائی سیاسی نبودند، برعکس گروه های قومگرای کردستان، از روز اول موضع درست گرفتند و بر «اتحاد مردم ایران» تأکید کردند و به تازگی هم، به حق، جایزهء ساخاروف را به نمایندگی از طرف همهء مردم ایران دریافت کردند.
تجزیه طلبان کرد اما، که سال هاست از طرف مردم ایران، چه در کردستان و چه در سراسر ایران، حمایتی ندارند، خواستند از این جنبش سراسری در ایران (که نظیر جنبش مارتین لوتر کینگ اساس آن بر «رفع تبعیض» بود)، به نفع دیدگاه های ارتجاعی خود سوء استفاده کرده و از این «نمد» برای خود کلاهی بدوزند. و شما، متأسفانه، به رغم نابود شدن «اتحاد جنبش سراسری»، خواستید تجزیه طلبان را هم راضی کنید!
نتیجه هم این شد که منشور مهسا شکست خورد. یعنی میهن بان رضا پهلوی، که همیشه تأکید کرده بود برای خود مقامی در نظر ندارد، در اوج موفقیت حرکت جنبش مهسا، جلسات منشور را ترک کرد و به اسراییل سفر کرد و در مهمانی آقای نتانیاهو، توسط میزبانان با لقب «شاه» و همسر شان بانو یاسمین اعتماد امینی – پهلوی با لقب «شهبانو» مورد خطاب قرار گرفت! چرا میهن بان این کار را کرد؟ او خواست نشان دهد که اسراییل از «او» حمایت می کند و نه از «تجزیه طلبان کرد»؛ تجزیه طلبانی نظیر پژاک که سال هاست برای کسب حمایت اسراییل داشتن هر نوع مناسباتی را با دولت های خارجی جایز دانسته اند!(1)
به هرحال آنچه در اینجا خواستم متذکر شوم این است که «شکست منشور همبستگی» نتیجهء آتشی است که تجزیه طلبان کرد برافروختند و شما جلوی آن نایستادید و دودش به چشم همهء اپوزیسیون رفت و بهرهء آن را هم اصلاح طلبان بردند؛ همانطور که در مراسم اعطای جایزهء نوبل نیز شاهد آن بودیم و خود شما هم در آنجا حضور پیدا کردید!(2) یعنی تجزیه طلبی مستقیماً به اصلاح طلبی سود رسانده است(3).
از منظری دیگر اما در همین راستا، این نگارنده به کرات توضیح داده ام که چرا هرگونه «فدرالیسم» در ایران به تجزیه کشور می انجاد، در مقالات متعدد به شما توصیه کرده ام که فدرالیسم را برای همیشه از برنامه تان در شورای گذار حذف کنید، اما شما و دیگر دوستان به این توصیه توجهی نکرده اید و نتیجه اش آن شده است که شورای گذار به دلیل آنکه با تجزیه طلبی مرزبندی نکرده و با لغت فدرالیسم بازی براه انداخت، عملاً هر روز بیشتر در صحنهء سیاست ایران ناتوان شد.
فدرالیسم در ایران از یکسو یعنی تجزیه طلبی و، از سوی دیگر، یعنی راه انداختن حمام خونی که برای مردم کردستان نتیجه ای نخواهد داشت و در پایان کار از کردستان ایران کشوری نظیر افغانستان درست خواهد کرد(4).
بله، رفع تبعیض به این راحتی ها و بحصوص با تجزیهء کشور به دست نمی آید. شما خود با احوالات اقلیم کردستان عراق آشنایی دارید و می دانید که در همین «اقلیم»، حتی قبل از حملهء داعش و تجاوز به زنان یزیدی، چه تبعیض هایی توسط خود کردها علیه یزیدیان انجام می شد. به همین دلیل است که از شما خواهش می کنم بازی های کودکانهء تجزیه طلبان را (که باعث نابودی همبستگی در جنبش مهسا شد) برای همیشه به دور بیاندازید!
با آرزوی موفقیت برای همهء مردم ایران.
به امید جمهوری آیندهنگر دموکراتیک و سکولار در ایران،
16 بهمن ماه 1402 –February 5, 2024
————————–
1. من در گذشته در مورد اهمیت صلح ایران و اسراییل (صرفنظر از اینکه چه دولتی در ایران بر سر کار باشد) به اندازهء کافی نوشته ام و نیازی به تکرار نیست.
2. همانطور که از روز اول گفته ام من با اصلاح طلبی مترقی هیچوقت مخالفتی نداشته و ندارم و خود را یک اصلاح طلب مترقی می دانم و مخالفتم از روز اول هم با اصلاح طلبی ارتجاعی بوده و بس. و کلاً بحثم اینجا برسر زهرِ تجزیه طلبی است که تاروپود جنبش مهسا را نابود کرده است.
3. من همیشه با تجزیه طلبی مخالف بوده و هستم. ما تجربهء مشابهی را در 21 آذر 1325 داشتیم که جبهه ملی از حمله نظامی دولت شاه به آذربایجان و کردستان حمایت کرد و قلع و قمع آن روزگار را همه به یاد داریم! درس تاریخ این است که برای مبارزه با تبعیض های قومی، نظیر همهء تبعیض های دیگر، باید برای «رفع تبعیض» فعالیت کرد و «جدایی طلبی» به جنگ داخلی منجر می شود و دودش به چشم همه می رود؛ و مهمتر آنکه موضوع تبعیض را هم حل نمی کند.
توضیح اینکه من در گذشته حامی فدرالیسم استانی برای ایران بودم و حتی در دفاع از فدرالیسم استانی موضوعاتی نظیر آنچه ذکر شد را مطرح کردم؛ اما، از روزی که رفراندوم اقلیم کردستان عراق آقای بارزانی برای جدایی از آن کشور را دیدم فهمیدم که هر نوع فدرالیسم در ایران نیز نتیجه اش تجزیهء ایران خواهد بود و مخالفت خود را با هر نوع فدرالیسم در ایران اعلام کردم. تازه توجه کنید که در عراق امید آقای بارزانی جدائی از عراق و صاحب شدن کل ثروت نفت منطقه ی کردستان آن کشور است؛ در حالی که اگر کردستان ایران جدا شود کشور فقیری نظیر افغانستان خواهد شد که مجبور خواهد بود به کردستان عراق متکی شود، درست همانطور که اسمعیل آقا سیمکو نوکر انگلیسها در کرکوک و موصل بود و برای چاه های نفت که در تصاحب انگلیس بود برای اربابان انگلیسی اش نگهبانی می داد. مردم کردستان ایران همهء این واقعیات را خوب می دانند.
4. بله افغانستان و نه «بحرین» – مطلبی که یک دروغگوی کرد آن را نوید می داد و سایت «بروسکه» را سال ها پیش با گول زدن شما به هم زد و حالا نیز، در اینترنت، و بعد از بهم زدن منشور مهسا، مزخرفات دیگری را برای آدم های نادان نوید می دهد!