موسی حاتمیان :
دادگاه حمید نوری از آغاز دستگیری تا شروع محاکمه، فراتر از خبر، رخدادی انفجاری و آتشفشانی در زمین دوست و دشمن بود، که تمامی ذخایر عشق و نفرت را همزمان از دل زمین چهاردهه ی ایرانزمین اشغال شده بیرون ریخت، و صف آرایی نوینی را به همه تحمیل کرد، که بروز گریز ناپذیر ماهیت های واقعی گروه ها و شخصیت ها و تمامی افراد، اولین دستاورد آن، برای خلاص شدن جنبش دادخواهی مردم میهنمان، از دست بَختَک های سالیان بود*۱، و دیدن چشم انداز عدالت انتقالی و آزادی نهایی مردم ما را با تحقق این پیروزی درخشان محقق کرد!
اصلی ترین بَختَک اپوزیسیون نمای خارج کشوری، یعنی رجوی که پس از شکست تمام عیار سیاسی و نظامی، در انتهای راه طی شده ی بازرگانی، و مزدوری صدامی با خواب پنبه دانه ای، برای گندم ری و مدرسه ی علوی*۲، نهایتاً برای فرار از پاسخگویی، با شیرجه در چاه گنداب جمکرانی، نمایش امام زمانی درآورده بود، و حتی ترکی فیصل را فریفته بود، تا خبر مرحوم مسعود رجوی در نمایش سیرک سالیانه ی بازنشسته ها و رییسجمهور مادامالعمر را اعلام کند، پس از دریافت این شوک و ضربه ی شدید، مجبور شد تا مجدداً در ادامه ی حیات خفیف خائنانه اعلام حضور کند*، و بگوید، مرده بدم زنده شدم، زانکه خبر آمد و من، شوکه و دیوانه شدم…و در مقابلش مادر عصمت عزیز و خانواده های دادخواه در پاسخ فریاد می زدند،
باش چو شطرنج روان خامش و خود جمله زبان
کز رخ این فتح عیان فرخ و فرخنده شدم*۳
و اینچنین صف آرایی آشکاری بین مادر عصمت، مادران خاوران و ایرج و حمید و مختار و مسعود و حسین و…بمصداق تک تک فرزندان قتل عام شده شان، و در پیشاپیش آنها صفی طولانی از سیامک ها، شهین ها، حمزه ها، فرنگیس ها و تمام بچه های نشسته در راهروی مرگ، و شاهدان بجا مانده تا راهروی دادگاه استکهلم، با همان فریاد ها و لودگی های حمید نوری، رئیسی، نیری، رجوی و تمامی همدستان به اصطلاح چپی این جانیان شکل گرفت، و نبردی تمام عیار آغاز شد!
در جبهه ی دشمنان مردم ایران، رجوی در اولین بده و بستان پس از آن با جنایتکاران، آتش تهیه ی نوار گفتگوی نیری جانیان را رونمائی کرد، و هر دو ولایت غالب و مغلوب گمان می کردند، که یک دادگاه دمکراتیک نیز مانند دادگاه های انقلاب تهران و اشرف است، که با این نوار گفتگوی جانیان، موجبات آزادی حمید نوری را فراهم کرده و از پیآمد های وسیع آن خلاصی یابند، اما هنگامی که با هوشیاری زنان دادستانی دادگاه، این ترفندشان خنثی شد، چهره ی کریه تروریستی حماسی اسلامی خودشان را در مقابل دادگاه حمید نوری نشان داده، و برای به صلابه کشیدن ایرج مصداقی و دوستانش فراخوان آشکار دادند، و حمله همه جانبه به سعید بهبهانی بجرم پژواک صدای این پیروزی درخشان را بعنوان خدشه دار شدن اخلاق اسلامی! در بوق و کرنای روزی نامه یشان ساز کردند، تا حمایت همه جانبه از جنایتکار حکومت اسلامی قتل عام را توجیه کنند…
در ادامه ی امدادهای غیبی، با دستگیری شهروندان سوئدی و شانتاژ گروگانگیری، نمایش های روضی دادگاه مجازی، دادخواهی مستقل چپی، سیرک دادخواهی آلبانی و تمامی پاسکاری ها با وکلاء نوری، و راه اندازی غوغای نیری آلمانی و…از آغاز تا پایان، تلاش کردند تا ضمن شکست کیفرخواست قوی دادستان ها و حکم حبس ابد عباسی، شرایط آزادی نوری را فراهم کنند، که همه با هم بور شدند، و امروز نوری نور چشمی آنها مانند حسن نصرالله و بفرموده نه تنها از حماس قهرمان شان حمایت نکرد، بلکه حتی شعر قبلی آی آشتی آشتی آشتی، همه بریم سوار کشتی را هم دیگر فراموش کرد!
بقیه ی وقایع بسیار از آغاز تا پایان را در مقالات دو سال گذشته اشاره کرده و شما نیز از دور و نزدیک شاهد بوده اید، اما اکنون همچنانکه شهلا شفیق در توصیف کارشناسی این مهم تأکید کرد، دادگاه حمید نوری از تمامی جوانب، بسیار بدیع و نیاز به کنکاش و واکاوی حقوقی، روانشناسی و… دارد، که کار نویسندگان و کارشناسانی چون ایشان است!
یکی از نکات مهمی که پایان دادگاه نوری را برجسته می کند، آغاز مجدد قتل عام حماسی اسلامی کنونی است، که آمران هر دو قتل عام ایرانی و اسرائیلی یکی هستند، و به همین دلیل ما نیز بایستی نگاه نویی به دادگاه نوری داشته باشیم!
زیرا کیفرخواست دادستان بر پایه ی عملیات فروغ جاویدان و قتل عام زندانیان بنا شده است، که اتفاقاً مانند همین عملیات حماس، با تمامی تمایزات نیروهای شرکت کننده، یک عملیات خودکشی تمام عیار بود! و نباید به غلط تصور کرد، که رجوی یا اسماعیل هنیه نمی فهمیدند، که رویای ناپلئونی این دون کیشوت ها برای فتح تهران و قدس و تلآویو چقدر پوشالی و غیرواقعی است، زیرا آنها خوب می دانستند که ذره ای امکان پیروزی وجود ندارد، و همچنانکه رجوی در سخنرانی های جمعی تا فروغ جاویدان بارها تأکید می کرد، که اگر خمینی احساس تهدید جدی کند، اسرای زندانی ما را خواهد کشت، هر دو خوب می فهمیدند، که عملیات خودکشی آنها، چه پیآمد های هولناکی از کشتار و قتل عام در پی خواهد داشت، اما وقتی که مزدور صدام و خامنهای باشی، مجبوری که اوامر آنها را اجراء کنی، و سپس شروع به تهیه ی سناریو های توجیه و پروپاگاندای تفسیر قرآنی مزدوری خویش و کشتار مردمی بکنی، همچنانکه که کردند، و هر دو نیز مانع خروج مردم از منطقه ی تحت حاکمیت خودشان شدند، و کسانی که قصد خروج داشتند را در اشرف کشتند و هنوز هم در غزه می کشند، و این همزادپنداری حماسی رجوی*۴دقیقاً همان دلیل اصلی تکان خوردن مرده ی رجوی پس از دستگیری و محاکمه ی نوری بود، زیرا تمامی آنچه که ما امروز از دادگاه حمید نوری و پیآمد های وسیع آن در پایان می بینم، ایشان از آغاز بدلیل اشراف به همدستی هایش در تمامی این جنایات دیده بود!
بنابراین در پایان دادگاه نوری، بایستی با آغازی نو، به این بیندیشیم، و با نقد تک تک خودمان، بدانیم و به این باور برسیم، که در تقارن پیروزی مجدد جنبش دادخواهی مردم ایران، با نبرد پیروزی مردم اسرائیل، و نابودی حماس و پاهای هشت پای اختاپوس ولایت خامنهای جلاد، چه فرصت بزرگی برای استفاده ی ملی از این سرفصل تاریخی منطقه ای و بینالمللی در اختیار ماست، و اگر مانند همبستگی قابل ستایش یهودیان برای شتافتن به اسرائیل، مردم ما و میلیون ها ایرانی خارج کشور نیز اگر از آغاز و حتی در همین پایان همت و همبستگی مشابه ای نشان می دادیم، و حتی اکنون اینرا شروع کنیم، می توانیم بنا به اصل صلاحیت جهانی و حکم پیروزی دادگاه نوری، چنان به نفع پیروزی مردم و میهنمان وارد این صحنه ی منطقه ای و جهانی بشویم، که نه از تاک حکومت اسلامی اشغالگران چیزی بر جای ماند، و نه از تاک نشان خامنهای با چفیه ی فلسطینی!
در پایان بایستی از مدیران کلاپ هاوس دادگاه حمید نوری(عباسی)، از سیمین چشم مردم ما در دادگاه، تا نازیلا به نیابت از سیامک و تمام بچه ها، و فرهاد بجا مانده از نسل ندا، و حمید و حسین که با تحلیل های کارشناسی دقیق شهلا شفیق و… سندهای ماندگاری مانند مصاحبه های هفتگی سعید بهبهانی با ایرج مصداقی برای گنجینه ی جنبش دادخواهی تهیه کرده اند، صمیمانه سپاسگزاری کنیم، و امیدوارم که رسانه های فارسی زبان نیز از آنها در آغاز تا این پایان این مسیر بیاموزند، برای آغازی نو در مسیر پیروزی، و آزادی مردم و میهنمان، و بخاک سپردن اختاپوس ولایت، و تمامیت چهاردهه ی حکومت نکبت اسلامی برآمده از آن بهمن سیاه پنجاه و هفت، تا دوباره فلک ایران و خاورمیانه را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم!*۵
چهارشنبه هفدهم آبان – November 8’2023
پی نوشت:
۱- بَختَک در افسانهها و باور عامیانه ایرانی نام موجودی است که شبها قصد خفهکردن افراد را دارد، کابوس، احساس خفگی و… دهخدا و معین
۲- راه طی شده از کتاب های آموزشی مجاهدین و نوشته ی بازرگان پدر عقیدتی بنیانگذاران مجاهدین بود، و مدرسه ی علوی نیز اولین مقر رجوی پس از نکبت بهمن سیاه پنجاه و هفت بود، که در توجیه عملیات فروغ جاویدان به محمود عطایی ابلاغ کرد، وقتی تهران را فتح کردی، ساکنان آنجا را به محل دیگری منتقل کنید، و آنجا را آماده کنید تا بیایم!
۳- از مولانا با کمی تغییر
۴- لینک مقاله همزادپنداری حماسی رجوی
۵- اشاره به اتحاد و دوستی تاریخی دو ملت ایران و اسرائیل و همچنین پاسخ وزیر بانو گیلا گاملیل به شاهزاده رضا پهلوی با این بیت: فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم!