کامبیز باسطوت :
موافقت و یا مخالفت با توافق هسته ای اخیر بین حکومت اسلام سیاسی و کشورهای غربی به رهبری رژیم اوباما بخودی خود بدون در نظرگرفتن استدلال پشت سر ان سرشت جریان های متفاوت سیاسی را آشکار نمی نماید. هر دو گروه مخالفان و موافقان با این توافق نامه در آمریکا، در ایران و در میان ایرانیان مقیم خارج در ارتباط با حساسیت های سیاسی آنهاست. لیکن این مخالفان و موافقان توافق هسته ای در نهایت اهداف معینی را دنبال مینمایند که برخاسته از ماهیت تعقل سیاسی آنها است.
در آمریکا همواره سیاسیت های تعین و دگرگونه کنند که جریان سیاسی را در کشور تغییر میدهد و نتایج کوبنده ای دارد با توافق نیروی مجریه و قانون گذار جنبه قانوانی میگرد و اجرا میشود. لیکن دولت اوباما این سنت را که برای نگهداری از تجانس ملی است برای چندمین بار زیر پا گذشت است که آخرینش این توافق هسته ای است. سنا وکنگره آمریکا که هر دو اکثریت نمایندگان مردم از حزب جمهوری خواه را دارند با این توافق نامه مخالف هستند و همچنین شامل بخشی از نمایندگان حزب دمکرات نیز میشود که اوباما از طرف آنها رئیس جمهور شده است. این مخالفان توافق هسته ای معتقدند رژیم فاشیسم اسلامی ایران که از نخستین روز تشکیلش با آمریکا در یک جنگ گرم در خاورمیانه درگیر شده است و در لبنان، عربستان و عراق سربازان آمریکائی را کشته است. همچنین چون حکومت اسلام سیاسی در ایران گرفتار خلسه مذهبی است و در این سی پنج سال تغییری درتعقل آن نمایان نشده است و با عشق مرگ بر آمریکا و نابودی اسرائیل بطور آشکار روزگارش را میگذراند رژیمی است بشدت خطرناک برای صلح خاورمیانه، بجاماندن اسرائیل و آرامش آمریکا. درکی که این گروه از نمایندگان مردم آمریکا از فعالیت های هسته ای حکومت اسلام سیاسی دارند بشدت برای آنها نگران کننده است برای همین با تحریم های اقتصادی کوبنده حکومت اسلامی را زیر فشار گذاشته اند. از دیدگاه این نمایندگان مردم آمریکا قراردادی که اوباما با حکومت اسلامی بسته است دست آنها را باز گذاشته است تا در ده تا پانزده سال آینده به سلاح هسته ای دست یابند و از محدودیتی که تحریم ها برای آن ایجاد کرده بود آسوده شوند، در حالیکه هیچ تغییری در سیاست کلی حکومت اسلامی در رابط با دشمنی با آمریکا، نابودی اسرائیل و گسترش نفوذش در خاورمیانه آشکارا نشده است. از دیدگاه نمایندگانکنگره و سنا این توافق نامه هیچ سودی برای آمریکا ندارد درحالیکه اتمی شدن حزب الله را ضمانت مینماید و محدودیت اقتصادی حکومت اسلامی را برمیدارد. این جوهر مخالفت اکثریت نمایندگان کنگره و سنا از این توافق نامه است. استدلال دولت اوباما و خودش این است که بدون این قرار داد انتخاب دیگر جنگ است و با گستاخی نمایندگان مخالف سنا و کنگره را به حزب الله مخالف داخل ایران با این توافق نامه تشبیه مینماید در صورتیکه نمایندگان به ادامه تحریم ها و افزایش آنها برای به زانو درآوردن حزب الله معتفداند. این دوگانگی سیاسی در تاریخ معاصر آمریکا بی سابق است و رئیس جمهور هرگز ایچنین با نمایندگان کنگره و سنا در تناقض نبوده است و اینگونه به آنها بی اعتنا نبوده است بهمین علت بعضی از نمایندگان اوباما را به یک دیکتاتور تشبیه میکنند.
. با مقدمه ای که بیان شد اشکار است که رژیم اوباما بر پایه تعقل چپی که دارد معتقد است بطورکلی برای وجود نابسامانی های جهانی آمریکا تا حدود زیادی مقصر است و با این پیشداوری با درگیرهای سیاسی و نظامی آمریکا در جهان روبرو میشود. در رابطه با حکومت اسلام سیاسی در ایران او معتقد نیست مانند رئیس جمهورهای پیش از خود از دوران کارتر باید جمهوری اسلامی را زیر انچنان فشار سیاسی و اقتصادی همراه با تهدید تظامی گذاشت تا زیر آن خرد شود و تغییر رژیم در ایران بواقعیت بپیوندد. بدین ترتیب اوباما تلاش مینماید که خود را یک دوست جمهوری اسلامی به ان بقبولاند و برای این هدف تلاش میکند درگیری جمهوری اسلامی با آمریکا را آنگونه برطرف کند که جمهوری اسلامی خود را در آن برنده بیابد و برای آن همانطور که دیده میشود از دادن هر امتیازی در قرارداد هسته ای خوداری نکرده است. و گروه مذاکره کننده حزب الله از این فرصت تاریخی استثنائی در مذاکرات هسته ای حداکثر بهرجوئی را کرده است و هرگونه امتیاز را از روحیه تسلیم پذیر اوباما برای به سرانجام رساندن این قرارداد گرفته است. کمتر بررسی کنند این قراداد هسته ای هست که در پیروزی حزب الله در این قرارداد تردیدی داشته باشد. بزرگترین دست آوردی که اوباما برای رسیدن به این قرارداد ذکر مینماید جلوگیری از جنگ است، البته جنگی که در چشم انداز آینده دیده نمیشود لیکن با برداشتن تحریم های اقتصادی و پیوستن آن به اقتصاد جهانی بطور قابل ملاحظه ای افزایش امکانات جمهوری اسلامی در این قرارداد دیده میشود. درخشان ترین بخش پیروزی جمهوری اسلامی در این قرارداد در این است که آن مجبور نیست کوچکترین تغییری در سیاست منطقه ای و جهانی خود بدهد و به دشمنی به آمریکا و دمکراسی های جهانی ادامه دهد، تحقیریکه اوباما و کشورهای اروپائی با چهره ای خندان پذیرفته اند.
. مخالفت بخشی از مخالفان جمهوری اسلامی با این قرار داد برای این نیست که آمریکا و غرب به رژیم اسلامی امتیازات زیادی داده اند و بگونه ای به بجاماندن آن کمک بزرگی کرده اند بلکه مخالفت مخالفان حکومت اسلام سیاسی در خارج با توافق هسته ای هدف های سیاسی را گذشته از خود توافق هسته ای تعقیب مینماید. این گروه در خارج بطور کلی با این قرارداد مخالفت مینمایند چون آنها ادعا میکنند در این قرار داد هسته ای منافع ملی ایران زیر پا گذاشته شده است و بزرگترین ایراد آنها این است که آژانس کنترل گسترش تولید سلاح های هسته ای میتوانند به مکان هائی که مشکوک اند در آنجا از تکنولوژی هسته ای برای تولید بمب اتمی استفاده میشود و یا تکنولوژی موشکی در ان ایجاد میشود میتوانند بازرسی کنند. کار معمولی که تا بحال آژانس هسته ای تا بحال انجام میداده است و تنها با این قرارداد محدودیت آژانس بیشتر شده است. آنچه هدف این مخالفان است نخست تأئید بدی حکومت حکومت اسلامی است که اجازه میدهد خارجی ها در امور داخلی ایران دخالت کنند بدون اینکه علت واقعی آنرا که نداشتن اعتماد بلکه بی اعتمادی به جمهوری اسلامی است برای تولید بمب اتمی و تکنولوژی پرتاب کردن آنست. هدف دیگری که در این مخالفت تعقیب میشود پاسداری از ذهنیت ضد غربی و هر آنچه به آن وابسته میشود ایرانیان است. در اینجا دو عنصر بد یکی رژیم اسلام سیاسی و دیگری غرب باهم توافق کرده اند تامنافع مردم ایران را زیر پا بگذارند. همانطور که مشاهده میشود این برداشت و تعقل بطور کلی با ویژگی های سیاسی و اقتصادی توافق هسته ای بیگانه است و جریان ویژه خود را دارد.
مخالفت بخشی از مخالفان حکومت اسلامی با قراردادهسته ای برای این نیست که آن میتواند به بجاماندن حکومت اسلامی کمک کند که نتیجه منتقی این قرارداد است آنگونه که منتقدین امریکائی آنرا میبینند که واقعیت نهفته در این قرارداد است و برای همین است که جمهوری اسلامی آنرا پذیرفته است. بلکه به گفته آنها بخاطر این است که استقلال ایران از دست رفته است چون آژانس هسته ای میتواند از مراکز هسته ای حکومت اسلام سیاسی بازدید کند. در این استدلال واقعیت های آشکاری نادیده گرفته میشود که نخستین آن این است که آژانس هسته ای از طرف سازمان ملل متحد برای جلوگیری از گسترش سلاح های هسته ای موظف است چنین بازرسی ها را از کشورهائی که عهدنامه پیشگیری از گسترش سالاح های هستهای را امظا کرده اند بنماید و دیگر آن است که وجود حکومت اسلامی و حاکمیت آن به ایران این قرارداد را ضروری کرده است و با براندازی حکومت اسلامی این قرار داد هم خود بخود منتفی میشود مگر اینکه حکومت بعدی ایران هم اراده کند که سیاست های هسته ای جمهوری اسلامی را تعقیب کند که بنظر منطقی نمیرسد. آنچه دیدگاه این زاویه از قرارداد از دست رفتن اسقلال تبلیغ مینماید چیزی بیشتر از تبلیغ بر ضد کشورهای آزاد و دمکراسی جهان نیست که مجرم این دستبرد اسقلال است و نویسندگان آن برای این هدف تمام واقعیت های این قرار داد را وارونه مینمایند تا از اغتشاش فکری سیاسی سنتی حاکم در میان مردم ایران پاسداری کنند.