سیامک نادری :
دادگاه حمید نوری به همان میزانی که بدیع، منحصر به فرد و بزرگترین دستاورد تاریخ جنبش دادخواهی مردم ایران و پیروزی عدالت بر ظلم و بیعدالتی حاکمان متکی به اسلام سیاسی است، از آغاز تا کنون از حاشیهسازی، سوگیری مخدوش و یکجانبهنگری و تحریف و روایتسازیهای دور از حقیقت بر اساس منویات حزبی، سازمانی، گروهی و شخصی در امان نبوده است و این بالاتری ضربه به جنبش دادخواهی بطور عام و پیروزی بزرگ دادگاه استکهلم بطور خاص است زیرا جهت و سمتگیری درست و اصولی را منحرف میسازد و انرژیها را هرز میدهد و به بحثهای بیپشتوانه دامن میزند و بجای اینکه در یک همگرایی و یکسویی همه افراد و جریانها انرژی و توان خود را در جهت درست تاریخ و دادخواهی هدایت کنیم، طنابها را در جهت مخالف میکشیم و حاصل کار و انرژی دیگران را نیز هرز میدهیم و یا حتی در بهترین شکل بجای اینکه دوایر متحدالمرکز باشیم دوایر و جزایر منفک از هم میشویم.
همچنانکه در مقاله «دلیل و اهمیّت «تعطیل کردن زندان گوهردشت» و ارتباط آن با دادگاه حمید نوری» که در کیهان لندن
انتشار یافت آمده بود: «رسانههای فارسیزبان در مصاحبه با فعالان سیاسی و حقوق بشری به این موضوع پرداختهاند که اساسا به نقش دادگاه حمید نوری در جابجایی زندان گوهردشت اشارهای نکردهاند و این مؤلفه مهم و کلید در اجرای ضربتی برچیدن این زندان سخنی به میان نیاوردهاند» و این نیز به نوعی تحریف واقعیت و مخدوش ساختن حقیقت بود.
دلیل و اهمیّت «تعطیل کردن زندان گوهردشت» و ارتباط آن با دادگاه حمید نوری
به همین سبب یک روز پس از اعلام حکم دادگاه استیناف حمید نوری باز هم روایتهای نادرست، مخدوش و ناقص و مطابق میل خود و اینگونه سوگیریها و… فارغ از علل و انگیزههای آن در برابر ما خودنمایی میکند و من ناگزیر به نقد این دست از نظرات و یک نمونه از آن میپرازم.
به تازگی خانم دلجو آبادی به عنوان پژوهشگر حقوق بشر در برنامه «صفحه ۲» بیبیسی فارسی تحت عنوان «تائید حکم حمید نوری: آیا این پایان ماجراست؟» همراه با آقای علیرضا آخوندی نماینده ایرانیتبار پارلمان سوئد شرکت داشتند.
خانم دلجو آبادی بر روی چهار مورد از پرونده حمید نوری در دادگاه استکهلم که در حق ایشان تخطی، تخلف، فریبکاری صورت گرفته و سپس با نادیده گرفتن دستاورد دادگاه بینالمللی استکهلم و امکان دستگیری سایر متهمان پرونده جنایت ۶۷ بر اساس این حکم تاریخی، آدرس و راهبرد و امید به تحقق این امر را در حکم دو هفته پیش دستگیری بشار اسد در فرانسه میجوید.
همراه با لینک مصاحبه در بیبیسی فارسی، سخنان خانم دلجو آبادی از گفتار به نوشتار درآمده که با توجه به اینکه این سخنان نه در مباحث زمان خاص خودش بلکه پس از اعلام حکم دادگاه استیناف بیان شده پرسشبرانگیز است:
اول اینکه خانم دلجو آبادی بر سر موضوع امید فرهاند میگوید که: «صحبتهاش ضبط نشده و غیررسمیبوده… و یک اتفاقاتی در دادگاه استیناف افتاد که روند عدالت را به ادعای وکلای نوری زیر سوال میبرد. شرکت یک افسر پلیس که عمویش در سال ۱۳۶۳ اعدام شده بود در تحقیقات مقدماتی شرکت فعالش و ملاقاتهای غیر رسمی که با حمید نوری داشت و به ادعای وکلای حمید نوری چنان تخطی از موازین عدالت بود که پسر حمید نوری توئیت زده بود که امروز که این مسئله مطرح شد باید پدرش را آزاد میکردند. این زمانی مطرح شد که تلویزیون سوئد یک برنامهای تهیه کرده بود که با این افسر پلیس یک مصاحبه مفصلی انجام داد که خود او هم در این مصابحه این اطلاعات را داد.»
دوم اینکه خانم دلجو آبادی بر سر پاک کردن تبلت حمید نوری و نوشتههایش توسط پلیس زندان میگوید: «موارد دیگری هم بود که مثل اینکه تمام نُتهای حمید نوری را که برای تهیه لایحه [دفاعی] تهیه کرده بود از آیپدش پاک کردند و در حکم دادگاه که من الان یک مروز مختصری کردم خود دادگاه تجدید نظر هم پذیرفته که این یک کار بدی بوده ولی وکلای حمید نوری نتوانستند استدلال کنند که پاک کردن همه این نتها واقعا چه ضرر مشخصی به توانایی حمید نوری برای دفاع از خودش داشته؛ این ایرادات شکلی، یک مقداری در مقایسه با محاکمات در کشورهای دیگر از جمله آلمان که سختگیری بسیار بسیار زیاد است یک مقدار ایجاد نگرانی کرده بود که شاید این دلایل و خود وکلای حمید نوری هم بسیار امیدوار بودند.»
سوم اینکه خانم دلجومیگوید: «نوری داوطلبانه به سوئد نیامده بود…»
چهارم اینکه دادگاه نوری و دو حکم دادگاه بدوی و استیناف را ملاک نگرفته و برای دستگیری سایر جنایتکاران از جمله رئیسی میگوید: «میدانید از خیلی قبل از دادگاه سالهای سال قبل از دادگاه حمید نوری این مقامات جمهوری اسلامی کلاً آگاه بودند از مسئله گیر افتادن و بازداشت و پیگرد کیفری برای جرائمی که مرتکب شدند در سالهای قبل، ولی حکم بازداشت بینالمللی بشار اسد که حدود دو هفته پیش در فرانسه صادر شد این امید را ایجاد کرده که برای مقامات حکومتی که همچنان در رأس حکومت هستند بشود پروندههای غیابی باز کرد که منجر بشود به حکم بازداشت بینالمللی، آقای رئیسی هم جدای از این روند نیست ولی برای اینکه این کار صورت بگیرد تلاشهای مستقلی باید انجام بشود.»
متأسفانه مجری برنامه بیبیسی فارسی سخنان مخدوش و یکطرفه و سوگیرانه او تحت این عنوان که « وکلای او چنین میگویند» را به چالش نکشید و بجای آن صدای مستمر زوزههای سگ خانم دلجو آبادی را که موزیک متن بخشی از مصاحبه ایشان بود صرفاً در مایه طنز به کار گرفت و گفت: «صدای مستمر سگ شما میآید اعتراض قضایی نباشد؟!»
خانم دلجو آبادی که در این چهارسال و اندی ولو یکبار هم به دادگاه نوری نرفته و اگرچه این ملاک و معیار نیست اما باید بدانند که حاضرین در دادگاه بدوی و استیناف روند دادگاه و مباحث آنرا به خوبی دنبال کرده و به یاد دارند و از جمله من که به عنوان شاکی در دادگاه بدوی و همچنین در اکثر جلسات دادگاه استیناف حضور داشتم نسبت به هر ۴ ادعای ایشان که برای افکار عمومی شبهه ایجاد میکند و یا دستمایه برای رژیم جمهوری اسلامی یا مجید نوری فرزند حمید نوری) جهت پروپاگاندا در رسانههای خود علیه مردم ایران به کار میگیرد، ولو به صورت کوتاه پاسخ میدهم به این امید که نقد سازنده راهگشای مسیر پیش روی ما باشد.
پاسخ به ادعای اول:
۲۹ مه ۲۰۲۳ در دادگاه استیناف و بازجویی از امید فرهاند پلیس ایرانی پرونده مشخص شد که وی در چهارچوب وظایف قانونی و همچنین تحت نظارت و خواست مسئول بالاتر خود انجام وظیفه کرده و در بسیاری موارد از جمله وصل ارتباط حمید نوری با خانواده و سفارت رژیم کمک کرده است و این حمید نوری بود که خواهان ارتباط و درخواست صحبت با امید فرهاند بود. در نوامبر ۲۰۱۹ سفیر رژیم در سوئد تلاش کرد با رشوه و فریب فرهاند را به همکاری با سفارت وادارد تا از جزئیات پرونده برای آنها خبرچینی کند و فرهاند زیر بار نمیرود و در برنامه مستند کانال چهار سوئد (که به صورت کامل در دادگاه استیناف به نمایش در آمد) از این موضوع پرده میبردارد. درواقع این حمید نوری بود که با وجود استفاده از کمکهای امید فرهاند، در نهایت او را نیز در زمره عمویش که اعدام شد به حساب میآورد و برای حفظ منافع خود میخواست پا روی امید فرهاند بگذارد تا راه عبوری برای خودش گشوده شود.
پاسخ به ادعای دوم:
در موضوع پاک کردن… و نوشتههای تبلت حمید نوری توسط پلیس و اینکه در کشورهای دیگر از جمله در مقایسه با محاکمات در آلمان «سختگیری بسیار بسیار زیاده» باید گفت این امر پنهان نبوده و چنانکه دلجو آبادی گفته بود: «خود دادگاه تجدید نظر هم پذیرفته که این یک کار بدی بوده» و مسئولیت زندانها بر عهده دادگاه و سیستم قضایی سوئد نیست و علت این امر هم مشخص نیست. اما درباره نوشتههای او دو نکته از منظر امنیّتی و حقوقی حائز اهمیت است:
۱) حمید نوری یک عنصر امنیّتی است و بخشی از دستنوشتههای او نیز از همین باب است. نوری همیشه در ابتدای دادگاه به تک تک حضار نگاه میکرد و اسامی آنها را مینوشت. به نوعی میخواست آنها را تهدید کرده و بترساند. وی در دادگاه گفت: «شماها شک نکنید که از اینجا هم که بروم شماره همه شما وکلا، دادستانها، پلیسها و همه را دارم». بسیاری از شرکتکنندگان ایرانی- سوئدی در این دادگاه گفتند که این گفته نوری در فرهنگ کشور سوئد، نوعی تهدید تلقی میشود. پسر حمید نوری گفته بود: «پدرمان از ما خواسته از حاضران در بیرون دادگاه فیلم بگیریم». کما اینکه با ساعت مچی لنزدار از دادگاه و حاضرین در راهرو فیلم میگرفت و با اطلاع دادخواهان به پلیس… از کار او جلوگیری شد.
روز ۸ نوامبر۲۰۲۳ در آخرین جلسه دادگاه استیناف حمید نوری ضمن نوشتن اسامی حاضرین در دادگاه حتی از سیمین اسکویی خبرنگار کلابهاوس دادگاه نوری میپرسید کنار دستی تو کیست؟ منظور نوری خانم شهلا شفیق بود( خانم شفیق جامعهشناس، پژوهشگر، نویسنده است که نشان لژیون دونور فرانسه را دریافت کرده است).
۲) حمید نوری با وجود توصیههای وکلای خود در دادگاه بدوی مبنی بر سخن نگفتن در دادگاه، بارها با وکلای خود نیز دعوا و مشاجره و پرخاش کرد و مدعی شد خودش بهتر میتواند از پرونده اتهاماتش دفاع کند. واقعیت آنکه، نوری هرچه بیشتر صحبت کرد نشان داد که گفتههای شاکیان و شاهدان درباره او و عملکردش واقعیت دارد. کما اینکه عملکرد و واکنشهای نوری در دادگاه مورد استناد دفاعیهی نهایی دادستان قرار گرفت.
در تاریخ ۸ نوامبر۲۰۲۳ در جلسه پایانی بعد از ظهر حمید نوری برگشت به عقب و به حضار در دادگاه گفت: «الان صحبت میکنم همهتون رو میخندونم». سپس رو به دادگاه گفت: «به من گفته شده که حرف نزنم…» و با اینکه نزدیک به ۱۰ صفحه از نوشتههایش را بالا گرفته بود و به همه حضار نشان میداد گفت: «وکلای من گفتهاند که حرفی نزنم» و از قضا خانم هانا لارسون نوری را به همین دلیل با لبخندهای مهربانه مورد تفقد قرار داد.
درواقع برخلاف ادعای خانم دلجو آبادی، وکلای نوری در دادگاه استیناف و توماس بودستروم که ۶ سال وزیر دادگستری دولت سوئد نیز بود با درک حقوقی از پرونده توانستند جلو ضرر و زیانی را که در نوشتههای حمید نوری و درخواست دفاع توسط خودش در جلسه پایانی دادگاه علیه خودش به بار میآمد بگیرند. حکایت آن مربی و سرپرست هنگام بازی فوتبال است که گفته بود: «مارادنا را ولش کنید، یکی جلو سبزعلی (حمید نوری) را بگیرد که به خودمان گل نزند!
هیبتالله نژندی در کنار توماس بودسترم در طبقه اول دادگاه استیناف / عکس از فیسبوک لاله بازرگان از شاهدان دادگاه
این حمید نوری نبود که لایحه دفاعی خود را مشخص میکرد و مینوشت بلکه این سفارت رژیم جمهوری اسلامی در سوئد و هیبتالله نژندیمنش به عنوان مشاور حقوقی خانوادهی نوری بود که به صورت مستمر با وکلای نوری در دادگاه استیناف دیدار داشتند و خط کار مورد نظر را به وکلای نوری منتقل میکردند.
عکس مسعود نوری همسر عطیه (دختر نوری) که از نیروهای امنیتی رژیم است در کنار هانا لارسون وکیل نوری / عکس از لاله بازرگان از شاهدان دادگاه نوری
پاسخ به ادعای سوم:
خانم دلجو آبادی میگوید «نوری داوطلبانه به سوئد نیامده بود…» این ادعا در حالیست که حکم دادگاه استیناف در ۱۹ دسامبر صادر شده و پس از ۱۱۲ روز در هر دو دادگاه بدوی و استیناف اساساً این ادعا و حربه برای نجات حمید نوری از مجازات کارآمد نبود و تکرار آن به راستی پرسشبرانگیز است.
در عین حال، مگر قرار بود حمید نوری یا سایر آمران و عاملان جنایت با میل و با پای خود و فی سبیلالله و برای رضای خاطر مردم و خانواده قربانیان به پای میز محاکمه بینالمللی حضور یابند؟! شواهد و تجارب تاریخی به ما نشان میدهد که این موضوع نیز خلاف حقیقت است.
آدولف اتو آیشمن که دستور فرستادن بسیاری از یهودیان را به کورههای آدمسوزی صادر کرده بود پس از شکست آلمان نازی در جنگ دوم جهانی همراه با خانوادهاش به آرژانتین فرار کرد اما توسط موساد شناسایی و توسط یک گروه کماندویی متشکل از افسران موساد و شایاک ربوده و به اسرائیل برده شد و در دادگاهی در اورشلیم به ۱۵ جرم مختلف از جمله «جنایت علیه بشریت»، «جنایت جنگی» و جنایت علیه قوم یهود و… متهم و محکوم و اعدام شد.
خانم ایرمگارد فورشنر ۹۷ ساله نیز داوطلبانه برای شرکت در دادگاه حاضر نشد! فورشنر که ۷۹ سال پیش در جنگ جهانی دوم منشی فرمانده اردوگاه کار نازیها بود در خانه سالمندان در شهر ایتسههو زندگی میکرد، سال گذشته زمانی که ماموران برای بازداشت او رفتند، ابتدا از خانه سالمندان با تاکسی فرار کرد… اما همان روز شناسایی و دستگیر شد. حتی از آنجا که خانم فورشنر کار ماشیننویسی برای نازیها را از سن نزدیک به ۱۸ سالگی شروع کرد، محاکمه وی در ردیف افراد زیر ۱۸ سالهها انجام شد.
پاسخ به ادعای چهارم:
اینکه خانم دلجو آبادی دادگاه نوری و دو حکم دادگاه بدوی و استیناف را ملاک جنبش دادخواهی و اهرمی برای دستگیری سایر جنایتکاران رژیم از جمله ابراهیم رئیسی به عنوان ابزار حقوقی ملاک قرار نمیدهد و صرفاً حکم بازداشت بینالمللی بشار اسد را که تازه حدود دو هفته پیش در فرانسه صادر شد، ملاک و راهبرد و امیدی برای تحقق چنین امری میداند هم جای بسی تأسف است وهم جای پرسش.
وقتی حکم یک دادگاه بینالمللی به عنوان بزرگترین دستاورد و منحصر به فرد درباره حمید نوری را در دست داریم چرا میباید یک لقمه ذهنی را دور سرمان بچرخانیم؟! آنهم در حالی که حکم بازداشت رئیسی و… عطف به دادگاه نوری نیز در دستمان قرار دارد؟ چرا باید این حکم نقد را رها سازیم و به حکم نسیه فرانسه در باره اسد چنگ بزنیم؟!
در جلسه صبح ۹ اکتبر ۲۰۲۳ دادگاه استیناف وکلای حمید نوری بعد از افتضاحی که روز پیش از آن با حضور یک «کارشناس» مکزیکی به وجود آوردند، سناریویی که طراحی کرده بودند سوخت و در این جلسه اطلاع دادند که درخواست حضور مقیسه و پورمحمدی و شیخپور در دادگاه نوری (به صورت ویدئوکنفرانس) را پس میگیرند. دادستان پیش از این در صحن دادگاه اعلام کرده که: «اگر قاضی مقیسه و پورمحمدی به خاک سوئد وارد شوند، بازداشت خواهند شد.» و صد البته این شامل ابراهیم رئیسی نیز میشود که اتفاقا به همین دلیل مجبور شد از سفر به ژنو سوئیس برای شرکت در «مجمع پناهندگان» صرف نظر کند. شعر حافظ حکایت این روزهای ما است:
سالها دل طلبِ جامِ جم از ما میکرد
وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا میکرد
گوهری کز صدفِ کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگانِ لبِ دریا میکرد
در اینباره سخن بسیار است و زمان کوتاه و متأسفانه مجری برنامه بیبیسی فارسی سخنان مخدوش، یکطرفه و سوگیرانه شرکتکننده را تحت این عنوان که وکلای او چنین میگویند به چالش نکشید. آقای آخوند زاده نیز گویی فقط میهمان بود و معذور.
حقیقت آنکه دستنوشتههای حمید نوری محصول ذهن خود او بود و هنگامی که در دادگاه به گفتار در میآمد بیش و پیش از اینکه به خود کمک کند، به زیاناش تمام میشد زیرا نه از دست رژیم جمهوری اسلامی و نه خدا و نه شیطان در برابر قانون و عدالت هیچ کاری ساخته نیست. دستنوشتههای حمید نوری نیز مزامیر جادوئی برای نجات او نبود. نمونهای از آنچه بود که وقتی از زبان خودش بیان میشد به خوبی گویای این واقعیت بود که نمیتوانست محصول دیگری داشته باشد.
با عرض پوزش از خوانندگان صرفا جهت مستندسازی و روشنگری، و نه زیر پا گذاشتن حرمت و کرامت انسانی، بلکه دقیقاً در حفاظت از این ارزشها و پرنسیبها این حقایق را نیز مینویسم:
در روز ۱۶ اکتبر ۲۰۲۳حمید نوری در برابر دفاع قوی خانم دادستان گفت:
– « گ… خوردی»! سخن نوری در گوشیهای دادگاه شنیده شد و با ادامه سخنان دادستان نیز زیر لب همین را تکرار میکرد. نمونههایی از فحشهای رکیک زیر لب حمید نوری: « مادر ج…»، « ک… تو کُ… ننهات»، «مادر ج… آرام!»
– وقتی اسم عادل روزدار یکی از اعدامشدگان ۶۷ و همزمان عکس او در کامپیوترها آمد، حمید نوری در واکنش به اعدام او گفت: «به دَرک!» سپس با هر دو دستش زیر شکماش را نشان داد و گفت: «به ک…!» بعد به من اشاره کرد و گفت: «بنویس!» همزمان اما با فحشهای فوق هنگامی که بلافاصله نام خمینی آمد، حمید نوری سه بار صلوات فرستاد.