
امروز سیامین سالگرد صدور قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق است.
این قطعنامه، در ۲۹ تیر ۱۳۶۶ صادر شد و جمهوری اسلامی ایران، که بعد از دو عملیات والفجر ۸ و کربلای ۵ در وضعیت بهتری در جبهههای جنگ قرار داشت، از پذیرش آن خودداری کرد.
هرچند سرانجام، در ۲۷ تیر ۱۳۶۷، و در حالی که ایران به دنبال عملیات پی در پی عراق، تقریبا تمام متصرفات مهم خود را در خاک آن کشور از دست داده بود، قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت.
بیشتر بخوانید:
قطعنامهای متفاوت
قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت در شرایطی صادر شد که ایران در اسفند ۱۳۶۴بندر فاو تنها بندر ارتباطی عراق با خلیج فارس را فتح کرده و در بهمن ۱۳۶۵، با تصرف شلمچه به شرق بصره نزدیک شده بود.
در چنین شرایطی قدرت های جهانی حامی عراق، که پس از چند سال شکست تلاشهای ایران برای تصرف بصره تصور می کردند عراق در جنگ دست بالا را دارد، ظاهرا بیش از گذشته متقاعد شده بودند که این جنگ برندهای نخواهد داشت.
از سوی دیگر، در فاصله دو عملیات والفجر ۸ و کربلای ۵ -تصرف فاو و شلمچه- رهبران آمریکا و شوروی در جریان دیداری مهم در ریکیاویک ایسلند، برای حل مجموعهای از بحرانهای بین المللی و از جمله جنگ ایران و عراق توافق کرده بودند. دیدار رونالد ریگان و میخائیل گورباچف، در ۱۹ و ۲۰ مهر ۱۳۶۵ و در زمانی صورت گرفت که گسترش دامنه جنگ به خلیج فارس، امنیت صادرات نفت را به سرتاسر دنیا به خطر انداخته بود.
بخشهایی از قطعنامه ۵۹۸، ایران و عراق را ملزم میکرد “به کلیه عملیات نظامی را در زمین، دریا و هوا پایان دهند”، “نیروهایشان را فورا به مرزهای شناخته شده بینالمللی بازگردانند” و “بی درنگ اسرای همدیگر را آزاد کنند”.
قطعنامه در بخش هایی دیگر، از دبیر کل سازمان ملل میخواست “گروهی از کارشناسان را برای بررسی مساله بازسازی تعیین کند” و “با مشورت ایران و عراق، مساله ارجاع تحقیق دربارهٔ مسئولیت منازعه به یک هیات بیطرفی را مورد بررسی قرار دهد”.
بیشتر بخوانید:
- والفجر ۸: آخرین فرصت ایران برای پایان پیروزمندانه جنگ
- بازخواني یک پرونده ۳۵ ساله: ادامه جنگ بعد از آزادی خرمشهر
قطعنامه ۵۹۸، برخلاف قطعنامههای قبلی شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد جنگ ایران و عراق، ذیل فصل هفت منشور ملل متحد (اصول ۳۹ و ۴۰) صادر شده و الزام آور بود. به این معنی که عدم رعایت قطعنامه، میتوانست مقدمه اقدامات شدید اقتصادی و حتی نظامی قدرت های جهانی علیه کشوری باشد که از پذیرش قطعنامه سر باز زده بود.
متن آن نیز، با قطعنامه های قبلی شورای امنیت به کلی تفاوت داشت؛ از جمله با پرداختن به موضع موضوع “مسئولیت منازعه” برای اولین بار که در واقع، همان بحث “تعیین متجاوز” -مورد تاکید ایران- بود.
البته قطعنامه، تمام خواستهای ایران را تامین نمیکرد. به عنوان نمونه، ایران اصرار داشت که اول متجاوز تعیین شود و بعد قطعنامه را بپذیرد در حالی که شورای امنیت این شرط را قبول نداشت (تعیین متجاوز، نهایتا بعد از حمله عراق به کویت و در شرایطی صورت گرفت که حکومت صدام حسین حمایت غرب را از دست داده بود).
علی خرم، نماینده وقت ایران در سازمان ملل، در شهریور ۱۳۸۹ گفته است وقتی شورای امنیت متن قطعنامه ۵۹۸ را تدوین میکرد از ایران هم خواست در این کار مشارکت کند اما مسئولان ایرانی در جلسات مربوطه حضور نیافتند چون “در کشور چنین ارادهای وجود نداشت”.
به گفته آقای خرم: “آن موقع پیگیرى اهداف سیاسی به عنوان کفر ابلیس نگریسته میشد. ورود به حوزه سیاسی و دیپلماسی از سوی برخی به عنوان مرعوب شدن و وادادن و بی غیرتی محسوب میشد.”
حسین علایی فرمانده پیشین ستاد مشترک سپاه و اولین فرمانده نیروی دریایی سپاه نیز، در بهمن ۱۳۸۹، تاکید کرده که اگر بعد از فتح فاو در اسفند ۱۳۶۴ “ایران با هدف پایان جنگ، ابتکار عمل را در دست خود میگرفت و طرح صلحی ارائه میداد”، وضعیت متفاوت میشد.
به تعبیر آقای علایی در آن صورت، “نه تنها جنگ در زمان کوتاهتری به پایان میرسید، بلکه ابتکار عمل دست ایران بود و شاید قطعنامه سازمان ملل جور دیگری نوشته میشد.”

واکنشهای قطعنامه ۵۹۸
دو روز پس از صدور قطعنامه ۵۹۸، عراق که از ادامه کار نگران بود آن را پذیرفت، اما مسئولان ایران با تصور کسب نتایج بهتر در آینده، از قبول قطعنامه خودداری کردند.
تنها یک روز بعد از صدور قطعنامه ۵۹۸، آقای خامنهای رئیس جمهور وقت ایران گفت: “ایران هرگز این قطعنامه را که با فشار و تحت نفوذ آمریکا تهیه و تصویب شده است قبول نخواهد کرد”.
شخص آیت الله خمینی، ۸ روز پس از صدور قطعنامه ۵۹۸، در پیامی به مناسبت ایام حج اعلام کرد که چیزی به پیروزی نهایی در جنگ با عراق باقی نمانده و پذیرش قطعنامه در چنین شرایطی خیانت است. پیام ۶ مرداد ۱۳۶۶ رهبر سابق جمهوری اسلامی ایران تاکید داشت: “هم اکنون که به مرز پیروزى مطلق رسیدهایم و قدمهاى آخرمان را برمی داریم، صداى ناآشناى صلح طلبى آن هم از کام ستمگران و جنگ افروزان به گوش می رسد.”
وی با طرح این پرسش که “آیا به راستى از این طریق جهانخواران نمىخواهند از ضربه آخر ما جلوگیرى کنند” گفت: “رها کردن یک ملت و یک کشور و یک مکتب بزرگ در نیمه راه پیروزى، خیانت به آرمان بشریت و رسول خداست، لذا تب جنگ در کشور ما جز به سقوط صدام فرو نخواهد نشست و ان شاء اللَّه تا رسیدن به این هدف فاصله چندانى نمانده است.”
مطابق خاطرات سال ۱۳۶۶ اکبر هاشمی رفسنجانی، آیت الله خمینی حدود دو ماه بعد از صدور قطعنامه ۵۹۸ دستور داد که در خطبه های نماز جمعه گفته شود: “هیچ سازشی در پیش نداریم، جز با تنبیه متجاوز.”
بیشتر بخوانید:
- اسناد همراهی آمریکا با حملات شیمیایی عراق علیه ایران
- روایت شش ‘خرابکاری تاریخی’ در مذاکرات ایران و آمریکا
آقای رفسنجانی، که فرمانده جنگ بود اما هنوز به سمت “جانشینی فرمانده کل قوا” منصوب نشده بود، برخورد محتاطانه تری با قطعنامه داشت. هرچند او نیز در خاطرات روزانه ۳۰ تیر ۱۳۶۶ خود نوشت: “به نخست وزیر و وزیر خارجه گفتم [به شورای امنیت] بگویند اگر حسن نیت داشتند، به جای اینکه وعده بدهند، کمیتهای را که در آینده آغازگر جنگ را مشخص کند، قبل از صدور قطعنامه مشخص میکردند که راهی برای ختم جنگ باشد.”
سرانجام ایران سه هفته بعد از صدور قطعنامه، در ۲۰ مرداد ۱۳۶۶، نامه ای رسمی را به دبیرکل سازمان ملل خاویر پرز دکوئیار فرستاد که حکایت از عدم پذیرش قطعنامه ۵۹۸ داشت، هرچند آن را به کلی رد نمیکرد.
سعید رجایی خراسانی، نماینده وقت ایران در سازمان ملل، در این نامه تاکید کرد: “قطعنامه ۵۹۸ که توسط ایالات متحده به منظور دخالت آشکار در خلیج فارس و منطقه تنظیم شده بود… در جهت حمایت از عراق و حامیان این کشور در جنگ میباشد. این قطعنامه به منظور انحراف افکار عمومی از جبهه داخلی [مشکلات داخلی آمریکا] ارائه شده.”
پاسخ ایران، در ادامه تاکید داشت آمریکا و کشورهای حامی عراق می خواهند “جنگ را به نفع عراق از طریق قطعنامه ناعادلانه و یکسویه حل و فصل نمایند” و می افزود: “هیچ تغییری نمیتواند در روند جنگ مادامی که شرایط جمهوری اسلامی ایران برآورده نشود، حاصل گردد.”
ایران در پاسخ خود، همچنین اعلام کرد که شورای امنیت به علت جانبداری از عراق “قادر نخواهد بود نقش مثبت و سازندهای را درباره جنگ ایفا نماید” و هشدار داد که “جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با هرگونه اقدام تحریکآمیز از سوی ایالات متحده تردید نخواهدکرد”.
پاسخ ایران به قطعنامه، واکنش شدید قدرتهای غربی را به دنبال داشت. وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد اگر ایران حاضر به پذیرش قطعنامه نشود “شورای امنیت باید بهسرعت وارد عمل شود و راههای اجرای یک آتشبس را بررسی کند”. وزارت خارجه بریتانیا هم با رد تلاش ایران برای “تغییر لحن قطعنامه به نحوی که موافق با خواسته این کشور باشد” تاکید کرد: “قطعنامههای الزامآور شورای امنیت، غیرقابل بحث هستند.”
شش هفته پس از ارائه پاسخ رسمی تهران به قطعنامه، رئیس جمهور وقت ایران -برای اولین بار در دوران مسئولیت خود- برای شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد به نیویورک رفت. با توجه به انجام این سفر بعد از صدور قطعنامه ۵۹۸، بسیاری از دیپلماتها تصور میکردند که وی ممکن است در سخنرانی خود در مجمع عمومی، به نوعی از آمادگی ایران برای پذیرش این قطعنامه خبر دهد.
رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت آمریکا، پیش از سخنرانی آقای خامنهای گفت از وی می خواهد “صریحاً و بدون ابهام بگوید” که ایران قطعنامه ۵۹۸ را قبول میکند یا نه. وی افزود: “در صورت منفی بودن پاسخ ایران، شورای امنیت راهی جز اعمال مجازات علیه ایران و وادار کردن این کشور به قبول آتش بس پیش رو ندارد.”
آقای خامنهای اما در سخنرانی ۳۱ شهریور ۱۳۶۶ خود در نیویورک، نشانه ای از قبول قطعنامه بروز نداد. وی با یادآوری سوابق صدام حسین گفت که “صلح با چنین فردی بیپایه است” و افزود که هدف اصلی ایران صرفا “بازپس گرفتن زمینهای اشغالی یا گرفتن غرامت جنگی” نیست: “مهمترین هدف خود را تنبیه متجاوز میشماریم… و هر دستاورد دیگری را بدون آن برای ملت خود خسارت میدانیم.”
وی با اشاره به اقدامات ایالات متحده در طول جنگ در دفاع از عراق و به ویژه اقدامات آن در خلیج فارس علیه جمهوری اسلامی ایران هشدار داد: “من صریحا اعلام میکنم که آمریکا پاسخ این اقدام زشت را دریافت خواهد کرد.”

هزینههای تصمیم ایران
سخنرانی رئیس جمهور وقت در سازمان ملل، عدم تمایل قطعی تهران به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ تلقی شد و فضای بین المللی را علیه ایران تندتر کرد.
وزارت امور خارجه امریکا در واکنش به این سخنرانی، از افزایش تلاش های واشنگتن برای تشدید “تحریم تسلیحاتی بینالمللی علیه ایران” خبر داد (این تحریم، عملا وجود داشت هرچند ایران، کماکان خریدهای محدودی نیز انجام میداد).
سخنگوی وقت وزارت خارجه امریکا تاکید کرد: “تمام شواهد حاکی از آن است که ما در جهت اقدام بیشتر سازمان ملل [علیه ایران] حرکت خواهیم کرد.”
تنها ۹ روز بعد از سخنرانی آقای خامنهای در سازمان ملل متحد، دولت آمریکا تحریمهای اقتصادی جدیدی را علیه ایران وضع کرد.
دستور ۹ مهر ۱۳۶۶ رونالد ریگان در این مورد، خودداری جمهوری اسلامی از اجرای قطعنامه ۵۹۸ را به عنوان یکی از دلایل وضع تحریمهای جدید عنوان میکرد، و شامل ممنوعیت تجارت با تهران در زمینه های مختلف و به ویژه صدور هرگونه کالای دارای کاربرد دوگانه -نظامی و غیرنظامی- به ایران میشد.
بیشتر بخوانید:
- چرا آیت الله خمینی خواستار اعدام فرماندهان مقصر ‘شکست’ در جنگ شد؟
- پاسخهای ارتش ایران به اتهام ‘ناکارآمدی در جنگ با عراق’
خاویر پرز دکوئیار دبیرکل وقت سازمان ملل، بعدها در خاطرات خود در ۱۸ دی ۱۳۶۶، از مذاکرات پنج عضو دائم شورای امنیت برای “تحریم همه جانبه ایران” خبر داد.
همزمان، درگیری ایران و آمریکا در خلیج فارس نیز تشدید شد. در آن زمان، عراق به تاسیسات نفتی و نفت کش های ایران حمله می کرد و حملات تلافی جویانه ایران، به درگیری با آمریکا میانجامید. به این دلیل مشخص که کشتی های متحدان عراق همچون کویت که برای بغداد نفت می بردند، با موافقت واشنگتن از پرچم ایالات متحده استفاده می کردند و وقتی ایران به آنها حمله میکرد، با واکنش نیروهای آمریکایی مواجه میشد.
در ادامه این درگیریها بود که در ۲ مهر ۱۳۶۶، آمریکایی ها سکوی نفتی رشادت (رستم) را نابود کردند. آنها بعدها، در ۲۹ فروردین ۱۳۶۷، دو سکوی نفتی نصر و سلمان ایران را به همراه دو ناوچه جنگی سهند و جوشن غرق کردند و ناوچه سبلان را از کار انداختند.
در ۱۲ تیر ۱۳۶۷ آمریکاییها تا آنجا پیش رفتند که یک هواپیمای مسافربری ایرباس ایرانی را با ۲۹۰ مسافر هدف قرار دادند که به کشته شدن تمام مسافران انجامید. آنها بعدا مدعی شدند که این ایرباس را، با یک اف – ۱۴ ایرانی اشتباه گرفته بودند.
همه اینها در حالی بود که در سال ۱۳۶۶، با افزایش تولید عربستان سعودی متحد عراق، قیمت نفت به شدت پایین آمد و حتی در مقطعی به بشکه ای ۵ دلار رسید که عملا ادامه جنگ را برای اقتصاد ایران غیرممکن میکرد.

پذیرش قطعنامه
با دشوار شدن وضعیت جنگ برای ایران، عراقیها به تدریج در جبهه های جنگ در موقعیت برتر قرار گرفتند و از شروع سال ۱۳۶۷، شکستهای مکرری را به نیروهای ایران وارد کردند.
تصرف مجدد بندر فاو در ۲۸ فروردین، عقب راندن ایران از شلمچه و شرق بصره در ۴ خرداد، تصرف مجدد جزیره مجنون در ۴ تیر، تصرف عین خوش در ۲۱ تیر و تصرف موسیان و دهلران در ۲۲ تیر، از جمله دستاوردهای ارتش عراق در این مدت بودند. عقب نشینی اجباری ایران از خرمال و حلبچه در کردستان عراق در ۲۲ تیر (برای انتقال نیروها به جبهه های جنوب) نیز، در همین مقطع انجام شد.
در همین وضعیت بود که آیت الله خمینی در ۲۵ تیر ۱۳۶۷، با پیگیری اکبر هاشمی رفسنجانی، مسئولان ارشد حکومتی را فراخواند و در جمع آنان، از تصمیم خود برای پذیرش قطعنامه ۵۹۸ خبر داد.
بیشتر بخوانید:
متعاقبا ایران در ۲۷ تیر ماه در نامه ای به دبیرکل سازمان ملل، قطعنامه را پذیرفت و همان شب، خبر پذیرش قطعنامه از صدا و سیما اعلام شد.
قبول رسمی قطعنامه ۵۹۸، در شرایطی صورت گرفت که ایران، بر خلاف زمان صدور این قطعنامه در ۲۹ تیر ۱۳۶۶، در موقعیت برتر نسبت به عراق قرار نداشت.
در زمان پذیرش قطعنامه در ۲۷ تیر ۱۳۶۷، جمهوری اسلامی تقریبا تمام متصرفات مهم خود را در خاک عراق از دست داده و بخش عمده ظرفیت صدور نفت آن -از جمله در نتیجه درگیریهای پی در پی با آمریکادر خلیج فارس- منهدم شده بود.
این در حالی بود که در نهایت، ناچار به پذیرش بی کم و کاست همان قطعنامهای شده بود که یک سال پیش، با اطمینان اعلام کرده بود “هرگز آن را قبول نخواهد کرد”.