وکالت بی وکالت!

 

بهروز سورن :

دوران ولایت و وکالت و قیمومت و چوپانی در سپهر سیاسی نه تنها کشور ما که در جهان بسر رسیده است. هر جا از آزادی و دمکراسی گفتگوست تنها زمزمه آراء مردمی و انتخابات آزاد است. سناریو وکالت گرفتن از مردم از سوی رضا پهلوی تنها میتواند به موجود بودن یک ناگفته اشاره داشته باشد که ایشان بدنبال تحمیق اطرافیان خود و مردم و تحمیل رهبری خود است آنهم از نوع بشدت غیردمکراتیک آن. با طرح ائتلاف شروع میکند و در عمل دنبال وکالت گرفتن از هواداران خود و متوهمین و ذینفع های پیرامونی خود است و برای آنها که مویی در سیاست سپید کرده اند کاملا پیامدهای آن روشن است.

از ابتدا هم مشخص بود که کلاه گشادی بر سر همه آنها که در پی ائتلاف با رضا پهلوی بوده اند رفته است. ائتلاف به وکالت تبدیل شد و پاره ای هم در سطوح نمایشی به او وکالت داده اند و هشتک گذاشته اند و احتمالا کمتر یا بیشتر,چند صد هزاری بشکل مجازی به او وکالت خواهند داد. طیف موکلان او کم و بیش از هواداران و بقایای هزارفامیل شاهنشاهی نان به نرخ روز خوران و متوهمین هستند که در صدد تکرار تاریخ اند. بازسازی نهادهایی که ذره ذره و نم نمک وکالت را به قیمومت تبدیل کنند. قیم زمانی که درپی کوبیدن مهر خود بر جنبش است نیازمند ابزار است. نیازمند کسانی است که کافه دیگران را بهم بریزند ( بخوانید اعتراضات همبسته و رنگارنگ). چماقدارانش نیز کم کمک در حال شکل گیری هستند و بنا بر تجربه در آینده نیز با سکوت رضایت مندانه وی شاهد گسترده شدن آن خواهیم شد. آنها که در اعتراضات خارج از کشور شرکت داشته اند بخوبی با شعارها و بهتر بگویم با نعره های ده بیست نفره با چهل تا پرچم را شنیده اند که میگویند: شاه, شاه, جاوید شاه – ایران فقط رضا شاه ( اقتباس از حزب فقط حزب الله, رهبر فقط روح الله )

باز هم میگویند: رهبر ما پهلویه, هرکی نگه اجنبیه

یا اینکه: مرگ بر سه فاسد, ملا چپی مجاهد

رضا پهلوی که دهه ها نسبت به واژه انقلاب و سرنگونی رژیم آلرژی داشته و هم اکنون نیز با واژه خشونت پرهیزی مایل است تا انقلاب شکوهمند زن, زندگی و آزادی را به بیراهه ببرد و معترضان را از حقوق انسانی مقابله با وحوش جنایتکار نظام خلع سلاح کند, از سویی در گفتار شعار اتحاد میدهد و از سوی دیگر با گسیل هواداران لمپن خود, هرگونه اعتراض مشترک ایرانیان در خارج کشوررا بهم می ریزد.از سویی از مردم کشورمان وکالت میخواهد و همزمان برای تمامی کردها, آذری ها, عربها, بلوچها, ترکمن ها تهدیدوار شاخ و شانه میکشد.حتما چکمه هایش را نیز دم دست گذاشته است تا با اولین اعتراض آنان بپا کند و با مریدانش به آن مناطق لشگرکشی کند. از سویی سلبریتی ها و شخصیتهای شناخته شده را به ائتلاف دعوت میکند و از طرف دیگر میخواهد که آنان با او بیعت کنند و وکالت دهند و گوسفندوار بدنبال اوامر او باشند.

اشتباه و خطای کبیره شازده کوچولو ناشی از این است که مردم ما را و بخصوص نسل جوان کشورمان را نمی شناسد و هنوز نفهمیده است که این مردم میخواهند از کابوس ولایت فقیه, دیکتاتوری و استبداد رها شوند و واژه های برابری و آزادی و زندگی و زن را پیش روی خود گذاشته اند. به دنبال قیم و چوپان جدید نمیگردند.جالب اینجاست که نام ایشان را در داخل کشور اگر نگوئیم هیچگاه, اما بندرت صدا میزنند و هیاهوی خارج کشور در همین خارج کشور است.با کدام پایگاه اجتماعی قرار است این فرد رهبری ارابه انقلاب را که از آن بسیار هراسان است بعهده بگیرد؟ ارابه ای که ترمز زدن به چرخهایش در توان احدی نیست. آنچه امروزه همه آحاد به آن نیازمند هستند نه رهبر که موجی از رهبران هستند که  یا منتخب نهادهای مردمی هستند یا در صحن خیابان و زندانهای کشورند.

دیکتاتوری الان هم هست و مردم کشورمان بدنبال هوای تازه و سرشار از آزادی و رایحه زندگی و دمکراسی میگردند و به دیکتاتوری از نوع دیگر و بویژه تجربه شده اش نیازی ندارند. این مردم تغییر کرده اند و آگاه هستند. با زور پرچم و تمامیت ارضی هراسی دنبال هرکسی راه نمی افتند.خودباوری یکی از بزرگترین خصائل نسل جوان در خیابانهاست و رویاهای این یکی برای بازسازی اهرم های فشار همانند شعبان بی مخ ها و دستجات چماقدار جمهوری اسلامی و لباس شخصی های ابن الوقت و هجوم و حمله به همایش های اعتراضی همبسته برباد خواهد رفت.

آنهم در شرایطی که این شعار هر روز فراگیرتر میشود.

نه سلطنت, نه رهبری, دمکراسی, برابری

20.01.2023