موسی حاتمیان :
فردای به خیابان بازگشتن جوانان انقلاب زن زندگی آزادی با طنین شعارهای مرگ بر خامنهای، حکومت اسلامی نمی خواهیم و…حکومت اسلامی تروریست های حاکم بر میهنمان، با آزاد کردن گروگان ها و پیش پرداخت سفر رییسجمهور قتل عام، رئیسی جنایتکار را راهی آمریکا کردند، و تقریباً همزمان رونالدو را به همراه تیم فوتبال دشمن سابق! به ایران آوردند، تا به خیال خامشان پاتکی به آخرین تک انقلاب مردم بزنند، و برای دوجایه خوری آخوندی، و دهن کجی به آمریکا و اروپا، جانی پیشانی سفید لیست سیاه هر دو یعنی غلامحسین اسماعیلی، رئیس سابق زندان ها را نیز در تیم دیپلمات تروریست های همراه رئیسی به آمریکا فرستادند.
اما در این سفر باز هم نقش دستگیری و محاکمه و دادگاه حمید نوری، بعنوان تنها دستاورد درخشان جنبش دادخواهی مردم ما برجسته شده است، و تمامی نمایندگان کنگره آمریکا و پارلمان های اروپایی(البته بر خلاف اکثر مدعیان ایرانی) برای محکوم کردن سفر رئیسی به نقش او در قتل عام و محاکمه و حبس ابد حمید نوری بعنوان رییس وی اشاره می کنند! و دریغا از انعکاس تلویزیون های فارسی زبان و استفاده از این بهترین فرصت قوی تبلیغاتی بر علیه سفر رئیسی! تا بایدن در سخنرانی خودش مجبور شود، به افکار عمومی توضیح دهد، که چطور در سیاست ننگین مماشات حتی تحریم های خودش و اروپا را دور می زند، و به بهانهی مصونیت دیپلماتیک در سازمان ملل از رییسجمهور آیشمن استقبال می کند، و نه از پشت، بلکه از رو به حقوق بشر و مردم ایران خنجر می زند!
در باره ی حواشی استقبال از رونالدو نیز حرف و حدیث های بسیاری در داخل و خارج کشور، بخصوص در فردای سالگرد قتل مهسا(ژینا) امینی و شروع تظاهرات انقلاب زن زندگی آزادی وجود دارد، که بعضاً قابل تأمل، و بسیاری نیز همچون حملات افسارگسیخته ی سابق به ورزشکاران و ورزش دوستان ایرانی و…بازی روی میز پینگپنگ اتاق فکر اطلاعات است! و حتی تلویزیون های فارسی زبانی که در انعکاس محکوم کردن سفر رئیسی نسبت به قویترین سند این محکومیت، یعنی دادگاه و حکم حبس ابد حمید نوری لالمونی گرفته اند، ساعت ها به بحث و استدلال های درست و نادرست حواشی استقبال از رونالدو، با کارشناسان ثابت همه فن حریف(ورزشی، سیاسی، حقوق بشری، و…) نشسته اند!
زیرا اگر چه می توان از ابرستاره ی غروب کرده در اسپانیا و اروپا، که با دینارهای عربستانی نورپردازی شده پرسید، که چطور با پز چپ و یهودستیزی دلخواه حکومت اسلامی در کنار مردم فلسطین می ایستاد، و توپ و کفش طلا را به آنها هدیه می کرد…، اما وقتی نوبت به مردم ایران می رسد، تمام ژست های چپ سابق حقوق بشری خودش را فراموش می کند، و حتی از همکاران فوتبالیست زندانی خودش در ایران نیز حمایت نمی کند؟ و…، اما حواشی و ناهنجاری های این استقبال را نبایستی به پای جوانانی نوشت، که حتی در همان هتل محل اقامت رونالدو، شعارهای حمایت از بوریا غفوری و علی کریمی سردادند، و همین را فرصتی برای اعتراض! زیرا این حکومت اسلامی اشغالگران نابهنجار قرون وسطایی، چه هنجاری را در جامعه باقی گذاشته که حالا یقه ی این یکی را بگیریم؟ وگرنه در کدام یک از مراسم استقبال از بزرگان ورزشی، هنری و حتی سیاستمداران جهانی در زمان شاه، ما شاهد چنین نابهنجاری های اجتماعی بوده ایم؟
بی حکمت نبوده و نیست، که سعید بهبهانی در مصاحبه های هفتگی با ایرج مصداقی، ضمن مباحث اخص سیاسی، معمولاً در باره ی حواشی فوتبال زنان و مردان ایران و همچنین دیگر رشته های ورزشی نیز به بحث و گفتگو پرداخته است، تا به همین کجی و کاستی های ناشی از چهار دههی سیاهی اشغالگران، و سوار شدن سواستفاده کنندگان بر قورباغه ی لودگی و هفت تیر کشی این شهر شلوغ خارج و داخل کشوری در حمله به بازیکنان و هواداران تیم های مختلف میهنمان نوری بتابانند، تا سره از ناسره مشخص شود.
اما تا آنجا که به جوانان انقلاب و ملت ایران برمی گردد، در سالگرد شروع انقلاب زن زندگی آزادی بار دیگر نشان داده اند، که این طوفان بنیان کن سر باز ایستادن ندارد، و این شعله های کف خیابان در چشم بهم زدنی می تواند چون آتشفشانی فوران کند، و در روزی که دیر است و دور نیست، تمامیت حکومت اسلامی اشغالگران ضد ایران و ایرانی را بسوزاند و در گورستان تاریخ دفن کند، و به همین دلیل سه روز پیش، طنین شعار ما ملت کبیریم، ایران را پس می گیریم، توسط دوست و دشمن شنیده و دریافت شد! و همین ملت به اتکای تاریخ و فرهنگ کبیرش چون برق و باد، در اندک زمانی تمامی این نابهنجاری های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی... و اسلامی را درمان خواهد کرد، و شکوه و عزت را به ایران باز خواهد گرداند!
پس با اتحادی ملی، برای باز پس گیری وطن و عزت و غرور میهنی، در سالگرد فردای نیکای قهرمان و تمامی ابرستارگان واقعی میهنمان فریاد بزنیم: ما ملت کبیریم، ایران را پس می گیریم