پدر زيباكلام حق داشت

cyrous mohsen vand

دکتر سیروس محسن وند

(آقاى صادق زيباكلام، در مصاحبه با حسين دهباشى اعلان كردند كه پدرشان ايشان را مؤكداً از ورود به دنياىسياست نهى ميكرده)

درود به روح پدر بزرگوار تو، آقاى صادق زيباكلام!

الحق كه پدر شما خوب متوجه شده بود كه اگر شما خودت را در سياست قاطى كنى چه فاجعه اى پيش خواهد آمد.ايشان انگار دقيقاً فاجعه اى بنام صادق زيباكلام را پيشبينى كرده بود كه شمارا جداً از دخالت در سياست منع كرد. 

ولى افسوس كه شما به اندرز پدر گوش نسپارديد و به فاجعه اى تبديل شديد كه امروز هستيد: پشتيبانى از هاشمىرفسنجانى. 

البته، پشتيبانى از هاشمى رفسجانى، يكى از نقطه هاى اوج در فاجعه ى صادق زيباكلام است وگرنه، رشته كوههاى صادق زيبا كلام داراى قلل بيشمار است.  

من هميشه فكر كرده ام كه صادق زيباكلام يك انسان صادق، عاشق، پرنبوغ و پرحافظه و پُركوش است. 

اگر ما اين پنج عنصر را كه صادق زيباكلام از آن تشكيل شده با هم تركيب كنيم، آنگاه انتظار داريم به يك نتيجه ىخيلى خوب برسيم  ولى تركيب صداقت، عشق، نبوغ، حافظه و پركوشى در صادق زيباكلام نتيجه ى بدى داده. منهميشه در تعجب بوده ام كه چگونه ممكن است از درون انسانى با چنان خصايص خوب كه در صادق زيباكلامهست، فاجعه اى بنام صادق زيباكلام دربيايد. 

امروز كه مصاحبه ى آقاى زيباكلام با حسين دهباشى را شنيدم، فهميدم كه پدر بزرگوارشان انگار در ناصيه ىايشان خوانده بودند كه: اگر اين صادق زيباكلام، در سياست داخل بشود، آنگاه به فاجعه مبدل خواهد شد. 

شما دقت كنيد! پشتيبانى از رفسنجانى و روحانى و محمدجواد ظريف و بدتر از همه، پشتيبانى از بقاى نظامجمهورى اسلامى كه بر خون و ستم بنا شده. اين كارنامه ى صادق زيباكلام است. كارنامه ى يك انسان نابغه،خوش حافظه، صادق، عاشق و پُر كار: من يك تار موى محمدِ بچه باز و رِيپيست را به هزار تارِ موى كورشنميدهم! 

الحق كه پدر صادق زيباكلام كوشيد از اين فاجعه پيشگيرى كند ولى موفق نشد. 

پدر صادق زيباكلام نه تنها در تلاشهاى سياسى خودش در حزب زحمتكشان شكست خورد، بلكه با كمال تاسف، درتربيت فرزند خويش نيز ناموفق بود.