![](https://mihantv.com/wp-content/uploads/2020/03/Hatamian-Mossa.jpg)
موسی حاتمیان :
نگارنده که از غار اصحاب کهف به دنیای بیرون قدم نهاده بود، و چیزی از این جهان ارتباطات نمی دانست، نهایتاً به کمک دوستی، کلاپ هاوس را هم نصب کرد…
به صداهاي ِ دور گوش ميدهم، از دور به صداي ِ من گوش مي دهند(شاملو)
و آنچه در زیر می خوانید، محصول گوش کردن در اتاقی که پر از خاطره ی تنهاییست، به کسانی که به ظاهر جمع اند، لیک افسوس که فرد فردند!.
اپیزود اول(امروز صبح):مدریتور: لطفاً تمام دوستان حاضر در اتاق، فقط در مورد برنامه مشترک ما برای تظاهرات تحریم انتخابات در مقابل سفارت جمهوری اسلامی صحبت کنند.
خانم مبارز کمونیست: من از همه ی دوستان می خواهم، که اینبار با شرکت متحد، مشت محکمی به دهان رژیم بزنیم و…
یک مرد جوان سلطنت طلب: من از تمام دوستان می خواهم، همانطور که شاهزاده رضا پهلوی گفته، فقط پرچم شیروخورشید ایران را بیاورید، و لطفاً پرچم های داس و چکش و آرم مجاهدین و چریکها را نیاورید، تا مانند دفعات قبلی تفرقه ایجاد نشود، و رژیم سودش را نبرد…
خانم کمونیست: من که چهل سال سابقه مبارزاتی دارم، باید یادآوری کنم که اولاً رضا پهلوی خودش گفته که شاهزاده نیست، و ثانیاً ما در سال پنجاه و هفت انقلاب کردیم و این پرچم که یادآور دوران ستم شاهی است را بدور انداخته و قبول نداریم…
یک مرد هیجان زده: اولاً که شاهزاده چنین چیزی نگفته، و ثانیاً اگر شما پرچم ایران را قبول ندارید، پس برای اعتراض به چه چیزی می آیید…
دختر جوان مدریتور: دوستان عزیز، لطفاً آرامش اتاق را حفظ کنید، و موضوعات فرعی را پیش نکشید، تا تظاهرات بر علیه دشمن ما مخدوش نشود…
دختر جوان حقوق بشری: دوستان، دوستان، من یک پیشنهاد برای حل این مشکل دارم، ما در فلان شهر آلمان می خواستیم تظاهرات راه بیاندازیم، اولش خیلی تفرقه بود، و تظاهرات شکل نگرفت، تا اینکه گفتیم فقط عکسهای زندانیان سیاسی را بدست بگیریم، و هیچ کسی پرچم نیاورد، همه قبول کردند و تظاهرات شکل گرفت و…
مرد میانسال: من منظور این خانم جوان حقوق بشری را می فهمم، ولی دوستان این یک تظاهرات سیاسی است، و هر مردمی هم باید با پرچم ملی خودشان تظاهرات کنند…
نگارنده: راستش هم از خانم کمونیست با سابقه شوکه شدم، هم از این فضای عجیب، خب منم با سابقه ی این خانم حالا در سوئد هستم، و در اینجا می بینم، حزب چپ و راست و سوسیال دموکرات و فمینیست و سبز و …مانند خانواده سلطنتی و تمام مردم، پرچم سوئد را در خانه نصب می کنند، و همه بعنوان یک نماد ملی به آن احترام می گذارند، من نمی فهمم منظور چیست؟ آیا مدعی نظرش این است که مثلاً بایستی مانند خلخالی با کلنگ به جان تخت جمشید بیفتیم، چونکه یادآور دوران شاهنشاهی ایران است؟ آیا باید پرچم خرچنگ نشان را حمل کنیم یا …
مرد جوان هیجان زده: اجازه بدهید نکته ام را بگویم، ببینید اگر اینها بخواهند با پرچم داس و چکش و آرم چریکها و مجاهدین بیایند من نمی آیم…
مدریتور: ببخشید من مجبور شدم شما را قطع و پایین بیاندازم، چون پرچم یک بحث حساس و پر تنش است، و ما را از هدف تظاهرات جمعی دور می کند…
مرد جوان مدریتور: ببخشید خانم، من حرفم این است که شما به عنوان یک خانم مبارز محترم هستید، اما مگر انقلاب پنجاه و هفت که می گویید، همان شورشی نبود که چریکها و مجاهدین زمینه سازی کردند، تا همین آخوندهای حاکم بیایند، و چهل ساله مملکت رو اشغال کردند، خانم مگر در آلمان که شما هستید، وزرای کمونیست دولت مرکل به پرچم آلمان بعنوان یک نماد ملی احترام می گذارند یا خیر؟ پس چطور شما…
دختر جوان مدریتور: دوستان خواهش میکنم این بحث پرچم را ادامه ندهید، من که گفتم پرچم شیروخورشید، و یا هر کسی هم با این مخالف است، پرچم سه رنگ ایران را بیاورد…
خانم کمونیست مبارز: ببخشید دوستان من مصاحبه دارم و باید بروم، پس فعلاً خداحافظ
مرد جوان: اما من نکته و سوال دارم…*
اپیزود(اتاق) دوم:مدریتور: از شیخ هادی درخواست دارم که به سوالات دوستان جواب بدهد،
شیخ هادی(با عکس پروفایل یک آخوند): ولی این عادلانه نیست، که سه نفر صحبت کردند، و من هم دو دقیقه فرصت داشته باشم
مدریتور ها مشورت می کنند: اوکی پس به شما به اندازه ی سه نفر فرصت می دهیم و می توانید شش دقیقه صحبت کنید، ولی ببخشید شما در کجا هستید؟
شیخ هادی، بسمالله الرحمن الرحیم، من در قم هستم، و ببخشید که اینجا شلوغ است، چون فقط یک اتاق داریم، و صدای بچه را ببخشید، عرض کنم اینکه شما در این اتاق تشویق به رأی ندادن می کنید، با اصول دموکراسی منافات دارد، در پاسخ دوست قبلی هم گفتم، که ما هم به بیگ بنگ باور داریم، و در قرآن هم آمده است، ولی این بحث تفخیذ که خانم قبلی تهمت زدند، این مطلقا بر خلاف قوانین کلاپ هاوس است، چون واقعیت ندارد، و علمای شیعه اینرا به رسمیت نمی شناسند، و بعضاً هم گناه می دانند و…
نگارنده: ببخشید، من می توانم نکته ای بگویم؟
مدریتور: بله بفرمائید.
نگارنده: ببخشید، یکی از دوستان مبارز مخالف رژیم پیام داد که آمدم، ولی در این چند دقیقه فکر کردم وارد اتاق دادستانی شده ام، چرا اجازه می دهید که نفرات اطلاعات با پروفایل های جعلی وارد اتاق های شما بشوند، و بحث تحریم انتخابات را با مزخرفات بیگ بنگ و تفخیذ و…به بیراهه برده و همه را سر کار بگذارند؟
خانم دکتر(که تمام حاضران در اتاق ها احترامش را دارند): ببینید اینطور نیست که ما ندانیم اینها مأمور هستند، ولی اتفاقاً باید به اینها فرصت داد بیایند، و خودشان با صحبت هایشان عمق این لجن را بیان کنند…*
اپیزود(اتاق) سوممرد جوان هیجان زده: من حرف های این خانم را قبول ندارم، این آقایی هم که پشت بندش آمد از ایشون حمایت کرد، معلومه کی هستند، اینها همین صبح من رفتم توی اتاقشون، آنها طوری صحبت می کردند که معنی حرفهاشون این بود که نوری زاد و سپهری و امضاء کنندگان بیانیه چهارده امضاء خیانتکار و عامل دست خامنهای ای هستند و…
یک خانم: من حرفم این بود که در اتاق دادخواهی هر کسی توسط رژیم آسیب دیده و دادخواه است باید بهشون احترام بگذاریم
یک دختر جوان: ولی خانم…وقتی آنها نه برای ما و نه مردم احترامی ندارند، و فقط حرف رهبری خودشون رو مثل حکم خامنهای قبول دارند، چرا ما باید به آنها احترام بگذاریم و…
مدریتور: خواهش میکنم بدون هیجان و بدون مارک زدن فقط در مورد بحث دادخواهی صحبت کنید، شما می خواستید نکته ای بگویید؟
نگارنده: با درود به تمامی اعضاء جنبش دادخواهی مردم میهنمان در این اتاق و هر جا که هستند، من با واکنش این جوانان موافقم، زیرا مجاهدین نیز آن روی سکه ی اندیشه حکومت اسلامی هستند، و این جوانان درست می گویند، زیرا نه تنها نوری زاد، بلکه نسرین ستوده، نرگس محمدی و بسیاری از رهبران میدانی جنبش دادخواهی را خیانت کار می دانند و مدعی هستند، که اینها نقش رهبری عقیدتی شان را کمرنگ کرده اند…
یک مرد جوان صحبت را قطع می کند: ببینید دوستان، ما باید هوشیار باشیم، زیرا این بحث دادخواهی است، و اطلاعات هم ممکن است در آن نفوذ کند، چی(صدای دو نفر دیگر شنیده می شود که به او می گویند اینرا بگو) بله منظورم این است که هر کسی ناراحتی از کسی یا جریانی داره، نباید بیاید اینجا و بحث دادخواهی را مخدوش کنه(دوباره صدای فردی که به او می گوید اینرا بگو) بله دوستان فردا هم برنامه اتاق دادخواهی ما در باره قتل عام شصت و هفت است، و همه می دانید که بالای نود درصد قتل عام شدگان هم از مجاهدین بودند…
مرد جوان مدریتور: ببخشید ایشان(نگارنده) که توضیح روشن و مفیدی بیان کردند، ولی شما متعلق به کدام سازمان هستی؟
مرد قبلی با صدای کمی خشمگین: من متعلق به هر سازمانی هم باشم، وقتی به اتاق شما می آیم لباس حزبی را از تنم در می آورم، ولی رژیم همه نیروها را کشته، و بیشتر از همه هم مجاهدین قتل عام شده اند…*
اپیزود چهارم:نیروهای امنیتی موهای مادر افکاری، نرگس محمدی، ناهید شیر پیشه، پوران ناظمی را کشیده و در ون می اندازند، سپس جعفر عظیم زاده و سعید محمدی را نیز با ضرب و شتم به ون منتقل می کنند، و سراغ الهام افکاری آمده و موهایش را در پنجه چرخانده و او را روی آسفالت کف خیابان تا ماشین بازداشتی ها می کشانند، صدای بازداشتیها به گوش الهام می رسد:
«جنبش دادخواهی مردم ایران زنده است، ما همه دادخواهیم»، الهام جوان، در هییت هزاران الهام گردآفرید از زمین برمی خیزد، خودش را می تکاند، موهایش را به هم می بافد، و چونان کلاهخودی به سر، در «کف خیابان» می ایستد!
پرده فرو می افتد، در سرسرای نمایش انتخابات، شاگرد به گالیله ی پیر فدایی و مجاهد، پادشاهی و جمهوری، کمونیست و ملی مذهبی، اصلاح طلب با تاج و بی تاج و در حصر و بی حصر و…با طعنه می گوید، بیچاره ملتی که قهرمان ندارد، گالیله در حالیکه به سختی راه می رود، در پاسخ می گوید، بیچاره ملتی که نیاز به قهرمان دارد!.
یکشنبه ۲۳ خرداد / ۱۳ ژوئن ۲۰۲۱سوئد*پاورقی: تمامی دیالوگ های نقل شده در اتاق های کلاپ هاوس واقعی هستند!
|