پیروزی نیروی مردمی بر قشر مفختخوار آخوندی، نیروی واپسگرای اجتماعی!

 

فیروز نجومی :

گویا که زندگی، در بیم و امید، گاهی هم همراه با ترس و وحشت، قرار نیست، در کشورما باین زودیها بپایان برسد. برغم این واقعیت است که باید برهائی از کابوسی که نزدیک به نیم قرن برجامعه ما سلطه افکنده است برخیزیم.

معلوم است که چرا؟ زیرا که نظام در شرایط بسیار حساسی بسر میبرد. هم خود را در بیرون در تقابل با امریکا می بیند و هم، در درون در تقابل با ملت. که از هر زاویه بدان بنگری، سرنوشت شوم و ناگواری را برای نظام رقم میزند، شکست و نهایتا، نابودی. چرا که با نیروهای نظامی امریکا، با پیشرفته ترین نیروهائ نظامی، بی نظیر در تاریخ بشر، باید به مصاف برخیزد، اگر حکومت آخوندی تن به تسلیم ندهد. بر فرض که نظام برهد امروز از قلاده امریکا، تردید مدار که فردا، با خطر قیام و خیزش مردمی روی در روی قرار خواهد گرفت از درون.

آنچه آمد، چیزی نیست مگر گزارش واقعیتی اجتماعی، واقعیتی که ظاهرا ریشه بر گرفته درعرصه سیاسی و در میدان رقابت بر سر کسب سهمی از قدرت. حال آنکه حکومت آخوندی بر فراز صحنه ای بازی میکند که دینی است. مذاگره کنندگان نظام ولایت، در رده فوقانی فرمانبران قرار دارند که تا مغز استخوان “ینده” دینی هستند و فدائی اسلام ولائی، حداقل در ظاهر، چنانکه بدون اطلاع رهبر معظم، آخوند خامنه ای، هرگز، مختار به هیچ حرکت و یا بیان حرف معنی داری نیستند. حرف اول و آخر را فقط یکنفر میتواند بر زبان براند، ولایت فقیه، جانشین برگزیده الله بر روی زمین در غیبت امام دوازدهم.

هنوز مذاکره با امریکا شروع نشده، معلوم نیست، چرا و به چه حسابی، نظام آخوندی با سرعت به جمع آوری نمادها، آهنگها و تصنیف های ضد ترامپ دست زده اند. آیا چنین کنشگری هایی میتواند سودمند و مفید باشند در سوی برپائی مذاکرات و سر انجام اجتناب از تسلیم یا جنک؟ آیا مذاگره کنندگان فقیه، فرمان تسلیم در شرایط مناسب را با خود حمل میکنند؟

رهبر معظم، آخوند خامنه ای، انتظار داشت که مردم در اقصا نقاط جهان باستقبال آسلام ناب محمدی بشتابند، عروس رفاه و آسایش را در این جهان در آغوش بکشند و فرشته های باکره رستگاری را تا ابد، در آن جهان. حکومت واپسگرای آخوندی در حال پایان است، دیر یا زود دارد، اما، واقعه ایست تاریخی بسی بسیار خیره کننده در سرلسر جهان.

در شرایط کنونی بنطر میرسد حکومت فقیه به پایان خود رسیده است، حتی، اگر گزینه جنگ و در گیری با بزرکترین نیروهای نظامی در جهان را بر نگزیند، و با پاسخ مثبت به مطالبات امریکا، حکومت فقیه را برای چند صباحی طولانی تر ادامه دهد. این در حالی ستکه قبنیان حکومت آخوندی از زیر با خیزش و خروش مردمی بازتابنده جنبش رهایی بخش زن زندگی آزادی، قرار گرفته که از همین روی بسرعت بسوی فرو ریزی به پیش میراند. چرا که واقعیت آنستکه دیر زمانیست که تغییر و تحولاتی در باورها و ارزشهای مردم صورت گرفته است که آن پیوند و وابستگی را نسبت به دین اسلام، در سطح گسترده تری از جامعه احساس نمیکنند.

این، بدان معناست، مبارزه بدون وققه مردم با نظام آخوندی، گاه اشکار و گاه پنهان و بطور کلی، در شرایط مختلف، بطرق مختلف، از جمله با زبان علم و اشاره، نیز، کنشهایی دال بر بی اعتنایی و حقیر شمردن نمادهای دین و قدرت. یعنی که صرفنظر از آنچه در مذاکره نظام آخوندی و نمایندگان امریکا رخ بدهد، نظام اکنون مستقیما روی در روی ملتی قرار گرفته است که زمانی به آنها وعده داده بود که اسلامی که آخوند بمیدان حکومت وارد میکند از نوع :”ناب محمدی” انست. چه نشستی بزودی بهشت برین را در زیر پای خود احساس کنی. وعده های دروغینی که اکثر مردم آماده اند که بزباله دان تاریخ بریزند.
حال، بتجربه آموخته ایم که آنچه ما را با این شرایط دشوار و مصیبت بار رو برو ساخته است، تردیدی نیست که حکومت دین اسلام را میتوان نخستین متهم خواند، دینی که متولی آن قشر آخوند است و فقیه و طلبه. حال اگر به تحولات و دگرگونیهائیکه در 57 بوقوع پیوست باز نگریم، مشاهده میکنیم که چگونه ساختار دین بواسطه آخوند و فقیه توانست بر ساختار قدرت سلطه افکند. اگرچه حکومت اخوندی بر اساس باورها و ارزشهای دینی مشترک با اکثریت جامعه توانسته است بحکومت خود آدامه دهد، اما حکومت بر اساس همان ارزشهای مشترک پس از نزدیک به نیم قرن حکومت بر اساس قواعد و مقررات شریعت اسلامی، به بیگانگی اکثریت جامعه با ساختار دین و قدرت بعنوان یک ساختار واحد انجامیده است. تردید مدار که این بیگانگی بین جامعه و ساختار دین و قدرت، نهایتا ، به غلبه بر نیروی وسیع مردمی بر قشر مفتخوار جامعه، قشر آخوند برخاسته از حوزه های علمیه، جنبشی که به پیروزی روشنائی بر تاریکی خواهد انجامید.

Firoz nodjomi
https://firoznodjomi.blogspot.com/
fmonjem@gmail.com