حسین عرب :
پس از اعلام مطالبه عمومی ” رهبر معنوی، رضا پهلوی” با شعار “استقلال، آزادی، عزت ایرانی” در رسانه های عمومی، عده ای از دوستان ضمن اعتراض به این خواسته، و حمله به آقای رضا پهلوی، ایشان را فاقد اعتبار بعنوان پادشاه حکومت مشروطه دانسته و او را بعلت فرزند شاه فقید بودن، جنایتکار و مجرم اعلام کرده و هرگونه حمایت از نامبرده را عبور از خط قرمز تلقی کرده اند.
پیش از هر مطلبی طرح موضوعات بالا از طرف دوستان و ایرانیان، با رویکرد عشق و علاقه به میهن عزیزمان ایران و زخم هائی است که از نظام پیشین بر پیکر وطن وارد شده است.، و شخصا در برابر آنان کلاه از سر برداشته و ادای احترام می کنم.
اما چرائی ضرورت رویکرد معرفی رهبر با توجه به شرایط و اوضاع موجود در کشور، و وضعیت اپوزیسیون خارج از کشور پرداخته خواهد شد.
در فضای کنونی کشور تقریبا تمام گروه ها و افراد فعال در حوزه های سیاسی و اجتماعی به این جمع بندی رسیده اند که فقدان رهبری اپوزیسیون در برابر جمهوری اسلامی یکی از موانع هماهنگی در پیشبرد اهداف اعتراضات مردمی در ایران است. برای ورود به بحث ابتدا به شورش آبان 98 می پردازیم .
مردم ایران در صبح جمعه از اعلام تغییر نرخ بنزین در ساعات اولیه روز توسط دولت مطلع شدند. واکنش طبیعی و عادی به جهش چند برابری قیمت بنزین، اعتراض به روش های مدنی از قبیل راه بندان ها بود، در رسانه ها گفته شد این تصمیم را سران سه قوه گرفته اند، بعضی از علمای برجسته وابسته به جمهوری اسلامی وارد میدان شده و از سران سه قوه خواستند در تصمیم خود تجدید نظر کنند، متعاقب نظر علما، تعدادی از نمایندگان مجلس وارد گود شده و اصل مصوبه را خلاف قانون دانسته و گفتند در اولین روز جلسه علنی مجلس طرحی دو یا سه فوریتی برای لغو مصوبه به هیات رئیسه تقدیم خواهند کرد، از طرف دیگر، مجمع تشخیص مصلحت نظام طی اطلاعیه ای گفت که در تصویب مصوبه مذکور هیچ نقشی نداشته است. اعتراض مقامات مختلف به افزایش قیمت بنزین، روسای سه قوه را واداشت تا هریک دیگری را پیشنهاد دهنده مصوبه معرفی کند.
در حالیکه این اظهار نظرات در میان دولت مردان جمهوری اسلامی در حال گسترش بود، مردم روز شنبه به اعتراضات مدنی خود ادامه دادند. پدیده چالش بنزین، پای دیگران را به موضوع باز کرد، از جمله، اپزیسیون خارج از کشور که به مردم توصیه می کردند، مسئله بنزین را به سرنگونی جمهوری اسلامی گره بزنند و از طرف دیگر جناح تندرو جمهوری اسلامی، حل صلح آمیز موضوع افزایش قیمت بنزین را به ضرر خود می دانست، لذا روز شنبه به اعتراض مدنی مردم در راه بندان ها حمله و شروع به تخریب خودرو هائی که متوقف بودند کردند. در ساعات اولیه صبح روز یکشنبه تندروها به ملاقات خامنه ای رفته و گزارش دادند که هدف از اعتراض ها نه افزایش نرخ بنزین که سرنگونی جمهوری اسلامی است و برای اثبات نظر خود، سخنان اپوزیسیون خارج از کشور را همراه با تخریب خودروها ارائه کردند و عقب نشینی حکومت در برابر معترضین را قدم اول برای عقب راندن جمهوری اسلامی در عرصه های دیگر و نهایتا فروپاشی جمهوری اسلامی ابراز کردند.
صبح یکشنبه خامنه ای در سخنانی ضمن عدم پذیرش مسئولیت تغییر نرخ بنزین آنرا به سران سه قوه منتسب و به این گفته قناعت کرد که من گفته ام از تصمیم سران سه قوه حمایت می کنم. لحن و کلام خامنه ای در سخنان کوتاه با تردید و به نوعی راه را برای رسیدن به اصلاحیه ای در مصوبه باز می گذاشت ، این سخنان برای تندروهای حکومت بعنوان چراغ سبز تقابل با معترضین بود، تقابلی که با تهاجم به افراد معترض با استفاده از کلیه تجهیزات کشتن و تخریب،و آتش زدن اماکن شروع و در کنار این عملیات نمایندگان مجلس و علمای مخالف افزایش قیمت بنزین را توجیه کردند که اعتراضات برای سرنگونی جمهوری اسلامی است و بنزین تنها بهانه است.
رضا پهلوی در عصر روز یکشنبه اولین پیام در ارتباط با تظاهرات مردم را اظهار کرد که مبتنی بر حمایت از خواسته بحق مردم در مقابل حکومت بود، و روز بعد آمریکا هم به جمع حامیان معترضین پیوست. در این میان بخشی از اپوزیسیون خارج از کشور خود را قهرمان سازماندهی تظاهرات معرفی و اصرار داشتند که شورش مردم اتفاقی نبوده بلکه براساس نقشه از پیش تهیه شده انجام شده است.
روز سه شنبه نوبت خامنه ای بود که به میدان آمده و اعتراضات مردم را به مجاهدین خلق، و خانواده پهلوی نسبت بدهد. هدف خامنه ای از کنار هم گذاشتن مجاهدین و پهلوی ها، استفاده از نفرت مردم از مجاهدین و نشان دادن هماهنگی پهلوی ها با مجاهدین بود. رویکرد بخشی از مردم با شعار دفاع از پهلوی ها و سکوت در پشتیبانی از مجاهدین به حاکمیت تفهیم کرد که مردم به دنبال آدرس غلط آنها نمی روند.